نام پژوهشگر: مهشید فروغان
شکیبا علی محمدی مجید میرخانی
زمینه و هدف: هدف از این پژوهش مقایسه وضعیت پاسخدهی نظام ارائه خدمات توانبخشی به معلولین مراکزتوانبخشی روزانه غیردولتی جسمی ـ حرکتی و مراکزذهنی زیر 14 سال از دیدگاه خانواده های آنها می باشد. روش بررسی: این مطالعه ازنوع مقطعی توصیفی بوده که نمونه های تحقیق 67 نفر والدین دارای معلولین جسمی-حرکتی و 70 نفر والدین دارای معلولین ذهنی کمتر از 14 سال از مراکز توانبخشی روزانه غیردولتی جسمی-حرکتی وذهنی شهرهای ساری و قائمشهر بودند که به روش تمام شماری انتخاب شدند. این مطالعه با استفاده از پرسشنامه سازمان بهداشت جهانی در مورد پاسخدهی خدمات به جوامع -که قبلا توسط وزارت بهداشت برای جامعه ایرانی (که افراددارای معلولیت نیز جزیی از آن هستند) استاندارد شده است- از طریق مصاحبه وتکمیل پرسشنامه براساس تجربه مراجعه کنندگان از ارائه خدمت درمراکز نامبرده انجام شد.داده ها ی جمع آوری شده با استفاده از آزمون من ویتنی در نرم افزار spss موردارزیابی قرار گرفت . یافته ها: در مراکز توانبخشی روزانه غیردولتی جسمی-حرکتی و ذهنی به ترتیب 77/9% و 81/4% افراد واجد شرایط درمصاحبه ها شرکت کردندکه علت عدم مشارکت عدم تمایل به مصاحبه بود. میانگین پاسخدهی در مراکزجسمی-حرکتی 0/78 و در مراکز ذهنی88/0 با سطح معنی داری( 0/001=p-value) بود.پاسخدهی دو مرکز در هفت حوزه مورد بررسی برحسب چهار حوزه احترام به شأن (p=0/002)، برقراری ارتباط ( p=0/013) ،درگیرشدن درتصمیم گیری( p=0/007) و قدرت انتخاب( p=0/002) باهم تفاوت داشتند. نتیجه گیری: پاسخدهی مراکز جسمی-حرکتی و ذهنی از دید خانواده های افراد دارای معلولیت با هم متفاوت بوده و مراکز ذهنی نسبت به مراکز جسمی-حرکتی از پاسخدهی بالاتری برخوردارند. از علل آن می توان به تفاوت در نحوه ارائه خدمت و تفاوت در انتظارات خانواده های آنان اشاره نمود. با انجام مداخلات مناسب می توان میزان پاسخدهی مراکز را بالا برد.
بهرام جعفری مورجانی مهشید فروغان
هدف: تردیدی نیست که خانه بهترین مکان برای مراقبت و نگهداری از سالمند به شمار می آید، ولی متاسفانه افزایش جمعیت سالمندان در کنار دگرگونی های عمیقی که در دهه های اخیر در ساختار های اقتصادی و اجتماعی جوامع، خصوصا نهاد خانواده، ایجاد شده و همچنین اشتغال به کار خانمها به افزایش و گسترش آسایشگاه های سالمندی هم در جوامع غربی و هم شرقی منجر شده است.از این رو، ضرورت آماده سازی فضای آسایشگاه ها به گونه ای که پاسخگوی نیازهای فیزیکی، روانشناختی، اجتماعی، و معنوی این قشر ویژه باشد به شدت احساس می شود. این پژوهش به منظور ساخت ابزار مناسبی جهت ارزیابی تناسب فیزیکی آسایشگاههای سالمندان و اعتباریابی آن در کشور انجام شده است . روش اجرا : با کاربرد روش کتابخانه ای، پرسشنامه ای مشتمل بر 80 سوال و 16 خرده مقیاس در زمینه تناسب فیزیکی آسایشگاههای سالمندی تهیه و جهت تعیین روایی صوری به 20 نفر از سالمندان ساکن آسایشگاهها که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند داده شد تا درباره ضروت و مفید بودن موارد لحاظ شده در پرسشنامه جهت آسایشگاههای سالمندی پاسخ دهند. همچنین جهت تعیین روایی محتوا، پرسشنامه مذکور در اختیار 15 نفر از متخصصین و صاحبنظران عرصه سالمندشناسی قرار گرفت تا در خصوص ارتباط و اهمیت سؤالات پرسشنامه با تناسب فیزیکی آسایشگاههای سالمندی اظهار نظر کنند. برای تعیین روایی محتوا بر اساس روش لاواشه سؤالاتی که ضریب روایی محتوایی(cvr) آنها کمتر از حد مطلوب بود و حذف آنها به تمامیت پرسشنامه لطمه ای نمی زد حذف شدند. برای تعیین شاخص روایی محتوایی پرسشنامه نهایی، cvi محاسبه گردید . در ادامه نیز پرسشنامه مذکور با فاصله زمانی دو هفته توسط دو آزمونگر متفاوت در 13 آسایشگاه واقع در استان های فارس و اصفهان تکمیل و ضریب همبستگی کاپا برای بررسی میزان همبستگی نتایج محاسبه گردید. نتایج : پس از تعیین روایی صوری و محتوایی از مجموع 16 خرده مقیاس با 80 سؤال پرسشنامه اولیه،5 سؤال بعلت پایین بودن cvr و 6 سؤال بعلت ادغام حذف و یک سؤال نیز اضافه گردید.همچنین سؤالاتی که به نظر کارشناسان و سالمندان اصلاح آنها لازم بود اصلاح شدند. پرسشنامه نهایی مشتمل بر 12 خرده مقیاس و 70 سؤال آماده شد که از متوسط شاخص روایی محتوا 91. برخوردار بود. پایایی آزمون-باز آزمون برای 64.3% سؤالات خیلی خوب ،14.3% خوب ، 18.6% متوسط و 2.8% نسبتاً ضعیف گزارش گردید . بحث و نتیجه گیری: بنظر میرسد پرسشنامه تناسب فیزیکی ابزاری روا و پایا جهت بررسی تناسب فیزیکی آسایشگاههای سالمندان در کشور باشد .
شاهین امینی مهشید فروغان
هدف از این مطالعه، مقایسه عزت¬نفس و ابعاد مختلف آن در دانش¬آموزان 13 تا 20 ساله معلول و غیرمعلول بود. این مطالعه از نوع مقطعی و توصیفی تحلیلی است. دانش¬آموزان معلول جسمی مدارس شهر ری با تعداد مشابه دانش¬آموزان غیرمعلول انتخاب شده بصورت تصادفی از مدارس هم¬تراز همین منطقه، مقایسه شدند. برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز از دو پرسشنامه اطلاعات فردی و فرم 58 سئوالی عزت¬نفس کوپراسمیت، استفاده نمودیم. حجم نمونه از هر گروه معادل 54 نفر بود. جهت تحلیل داده ها، از آزمونهای آماری کولموگروف اسمیرنوف، مربع کای، لوین، پیرسون، tمستقل و uمن ویتنی استفاده شد. میانگین سن دانش¬آموزان نوجوان معلول معادل 15.95 با انحراف معیار 2.34 و میانگین سن گروه غیرمعلول معادل 15.24 با انحراف معیار 1.56 بدست آمد. در هر گروه 31 دختر و 23 پسر وجود داشت که تفاوت معناداری در سن و جنس بین دو گروه وجود نداشت. عزت¬نفس دانش-آموزان نوجوان معلول در بعد اجتماعی بطور معنادار کمتر از گروه غیرمعلول بود (0.046=p). همچنین هرچند تفاوت معناداری در عزت¬نفس (اصلی) بین دو گروه معلول و غیرمعلول وجود نداشت (0.15=p)، ولی عزت¬نفس (اصلی) دانش¬آموزان دختر معلول پائینتر از دختران غیرمعلول بود (0.013=p). همچنین بطور معناداری معدل تحصیلی دانش¬آموزان نوجوان معلول پائینتر از گروه غیرمعلول بود (p=0.00) توجه بیشتر دستگاههای اجرائی به ابعاد اجتماعی معلولیت در دانش¬آموزان معلول، خصوصا در زیرگروه دختران حائز اهمیت می¬باشد.
وحید راشدی مهشید فروغان
چکیده پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط فرهنگ سازمانی و فرسودگی شغلی پرسنل ستاد مرکزی بهزیستی استان تهران در سال 1389 انجام شده است. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع توصیفی?تحلیلی(همبستگی) بوده و به شیوه ی مقطعی انجام پذیرفته است. جامعه ی آماری شامل کلیه ی پرسنل ستاد مرکزی بهزیستی استان تهران(340 نفر) و حجم نمونه محاسبه شده برابر با 189 نفر و روش نمونه گیری تصادفی ساده بود. در این مطالعه برای گردآوری داده ها علاوه بر پرسشنامه اطّلاعات دموگرافیک از پرسشنامه فرهنگ سازمانی هوفستد و پرسشنامه فرسودگی شغلی مازلاخ استفاده شده است که روایی آن ها با استفاده از روش لاوشه و پایایی شان با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. رضایت کلیه-ی افراد جهت شرکت در پژوهش اخذ شد و به آنان نیز اطمینان داده شد که اطّلاعات آن ها به صورت محرمانه حفظ خواهد شد. از آمار توصیفی و آزمون های آماری کولموگروف?اسمیرنوف، تی مستقل، یو من ویتنی، آنالیز واریانس یک طرفه و کروسکال والیس به منظور تحلیل داده های به دست آمده و آزمون فرضیّات استفاده شد. یافته ها: از افراد مورد پژوهش1/38 درصد مرد، 6/37 درصد فاقد همسر و باقی دارای همسر بودند. میانگین سنّ نمونه ی مورد پژوهش 66/37(77/6sd=) و میانگین سابقه ی کار آن ها 93/12(93/6sd=) بود. 27 درصد دارای دیپلم، 2/13 درصد فوق دیپلم، 5/45 درصد لیسانس و 3/14 درصد فوق لیسانس بودند. ویژگی های زیر در فرهنگ سازمانی جامعه ی مورد پژوهش یافت شد: تعادل فرهنگی با میل به مردگرایی، وجود فرهنگ جمع گرایی، اجتناب نسبتاً بالا از عدم اطمینان و توزیع ناعادلانه ی قدرت. فرسودگی شغلی در دو زیرمقیاس تحلیل عاطفی و مسخ شخصیّت پایین ولی در زیرمقیاس بی کفایتی شخصی در دو بُعد تکرار و شدّت، در سطح متوسّط بود. زیرمقیاس شدّت بی کفایتی شخصی با زیرمقیاس فردگرایی/ جمع گرایی(03/0p=) و اجتناب از عدم اطمینان ، رابطه ی مثبت و معناداری داشت (02/0p=). آزمون تی نشان داد که بین میانگین مردگرایی/زن گرایی در دو گروه مردان و زنان اختلاف معنادار است (001/0>p)، همچنین بین میانگین تکرار بی کفایتی شخصی در دو گروه فاقد و دارای همسر اختلاف معنادار بود(03/0p=). نتایج حاصل از آزمون آنالیز واریانس یکطرفه و کروسکال والیس نیز نشان داد که فاصله ی قدرت با سطح تحصیلات(001/0>p)، نوع شغل با اجتناب از عدم اطمینان(02/0p=) و فاصله ی قدرت(02/0p=)، معاونت محلّ خدمت با مردگرایی/ زن گرایی(01/0p=) و تکرار مسخ شخصیّت(01/0p=) رابطه دارد. نتیجه گیری: فرهنگ سازمانی(فردگرایی/ جمع گرایی و اجتناب از عدم اطمینان) با فرسودگی شغلی(شدّت بی-کفایتی شخصی) رابطه ی مثبت و معناداری دارد، بدین معنا که با افزایش جمع گرایی و اجتناب از عدم اطمینان، شدّت بی کفایتی شخصی نیز افزایش می یابد.
اکرم فرهادی مهشید فروغان
هدف : امروزه دغدغه اصلی محققان و پژوهشگران صرفاً یافتن راه های افزایش طول عمر نیست بلکه با نگاهی به آمار و ارقام می توان دریافت که اگر چالش اصلی در قرن بیستم فقط "زنده ماندن" بوده، چالش قرن جدید، "زندگی با کیفیت برتر " می باشد. هدف این پژوهش تعیین تأثیراجرای برنامه آموزشی شیوه زندگی سالم بر کیفیت زندگی سالمندان روستایی شهرستان دشتی در سال 1388 بود. روش بررسی : طرح این مطالعه نیمه تجربی، پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه پژوهش حاضر را تمامی سالمندان روستایی شهرستان دشتی تشکیل می دهدکه به صورت تمام شماری 69 سالمندساکن روستاهای بادوله و تلخو از بخش کاکی را که شرایط ورود به مطالعه را دارا بودند، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب گردیدند و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه سنجش دانش شیوه زندگی سالم و پرسشنامه sf36 استفاده شد. داده های گردآوری شده با استفاده از روشهای آماری تحلیل واریانس مکرر، تحلیل کوواریانس، آزمون تعقیبی بنفرونی و آزمون کای دو موردتجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد آگاهی نسبت به شیوه زندگی سالم، همچنین کیفیت زندگی سالمندان روستایی شهرستان دشتی پایین بوده. علاوه براین، مشخص گردید آموزش شیوه زندگی سالم باعث ارتقاء سطح آگاهی نسبت به شیوه زندگی سالم و بهبود کیفیت زندگی سالمندن گروه مداخله شده است (05/0p<)، در حالی که در گروه کنترل کیفیت زندگی کاهش یافته و دانش شیوه زندگی سالم آنها تغییر معناداری نداشته است. نتیجه گیری: نتیجه اینکه اجرای برنامه آموزشی شیوه زندگی سالم باعث بهبود کیفیت زندگی وابسته به سلامت، سالمندان روستایی شهرستان دشتی گردید.
سعید ابن سعیدی مهشید فروغان
مقدمه : دلیریوم یکی از سندرمهای شایع و خطرناک دوران سالمندی است که می توان از آن پیشگیری کرد . دلیریوم یکی از اورژانس های پزشکی به شمار می رود .که، خصوصا، در دوره سالمندی با افزایش میزان مرگ و میر و عوارض پزشکی دیرپا همراه می شود. تاکنون در ایران مطالعه جامعی در مورد دلیریوم انجام نشده است. روش بررسی: این مطالعه یک مطالعه توصیفی تحلیلی است که در طی سه ماه، از اسفند 1388 تا اردیبهشت 1389، در بیمارستان نفت اهواز انجام شد. 200 بیمار سالمند به روش نمونه گیری آسان وبه صورت تمام شماری تحت بررسی قرار گرفتند. ارزیابی های انجام شده در بدو ورود مشتمل بود بر: اطلاعات دمو گرافیک ، تاریخچه پزشکی( شامل سوابق پزشکی و دارویی )، نوار قلب ekg ,آزمایشات روتین پاراکلینیک و اجرای آزمون های مقیاس افسردگی سالمندانgds ، آزمون کوتاه شناختی amts، فعالیت های روزانه adl، پرسشنامه مخبر محور افت شناختی سالمندانiqcode . بیماران در روزهای سوم و پنجم نیز مجددا تحت آزمون کوتاه شناختی قرار گرفتند و در صورت افتی معادل دو نمره در این آزمون با تشخیص احتمالی دلیریوم جهت تشخیص قطعی به روانپزشک ارجاع شدند. برای تشخیص از معیارهای تشخیصی انجمن روانپزشکی امریکا برای دلیریوم- ویراست چهارم dsm iv استفاده گردید. در صورت لزوم از نظر روانپزشک دیگری نیز استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار spss بررسی و تحلیل شدند. نتایج : 67 درصد از کل بیماران مونث بودند. میانگین سنی بیماران 71 ( 8± 71)سال بود. 84 درصد از کل بیماران فاقد تحصیلات یا در حد ابتدایی سواد داشتند.83 درصد بیماران متاهل و 86 درصد با خانواده زندگی میکردند. 9درصد از کل بیماران سابقه اختلال افسردگی را ذکر کردند. . 70 درصد بیماران از اختلال خواب شاکی بودند. تغیییرات ایسکمیک نوار قلب در 30 درصد بیماران دیده شد. 22درصد از کل بیماران دچار دلیریوم شدند. میانگین سنی افراد دچار دلیریوم 84/78 سال و میانگین نمره افسردگی gds) )در بیماران دلیریومی 27/8 است . میانگین متوسط نمره آزمون کوتام شناختیamts) ) در افراد دلیریومی در روز اول ,سوم و پنجم عدد 5 است( p<0.00) . میانگین نمره پرسشنامه مخبر محور افت شناختی سالمندانiqcode در بیماران دلیریومی 4 /4 است. میانگین bmi در بیماران دلیریومی 65/24 است . دلیریوم در جنس مذکر از مونث بیشتر دیده شد( p<0.001 ) . دلیریوم درافرادی که پلی فارمسی دارند. بیش از سایر بیماران است ( p<0.001 ). دلیریوم درافراد ی که crp مثبت دارند بیش از سایر بیماران است (p<0.001 ). دلیریوم درافراد ی که سابقه افسردگی دارند بیش از سایر بیماران است (p<0.001 ). دلیریوم درافراد ی که تغییرات ایسکمیک نوار قلب دارند بیش از بیمارانی است که تغییرات ایسکمیک نوار قلب ندارند( p<0.001 ). دلیریوم درافراد ی که دیالیز می شدند بیش از بیمارانی بود که دیالیز نمی شوند ( p<0.03 ). نتیجه گیری :بر اساس یافته های حاصل از این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که دلیریوم با افزلیش سن ,جنسیت مذکر ,وجود کانسر و شیمی درمانی ,وجود نارسایی مزمن کلیه و انجام دیالیز ,افسردگی,تغییرات ایسکمیک درنوار قلب ,آزمایش مثبت crp ,نمره آزمون gds , نمره آزمون amts ارتباط قوی و مستقیم دارد کلید واژه ها :دلیریوم ؛ وضعیت شناختی ؛سالمند
سعید اکبری نیا مهشید فروغان
هدف: هدف از این تحقیق تعیین میزان افسردگی والدین کودکان فلج مغزی و عوامل همبسته با آن در مراکز روزانه توانبخشی شهرستان کرمانشاه بود روش بررسی: مطالعه حاضر، مطالعه توصیفی-تحلیلی به روش مقطعی انجام شده است. والدین 92 کودک فلج مغزی(92 پدر و 92 مادر)به روش تمام شماری پس از اخذ موافقت آگاهانه وارد مطالعه شدند. ابزارهای پژوهش شامل نسخه فارسی پرسشنامه افسردگی بک – ii ( ii – bdi ) برای سنجش نشانه ها و شدت افسردگی، پرسشنامه محقق ساخته جهت جمع آوری اطلاعات دموگرافیک و بررسی برخی از عوامل همبسته با افسردگی والدین و پرونده پزشکی کودک فلج مغزی بود . جهت تجزیه و تحلیل داده از نرم افزارspss نسخه 15 و روشهای آماری ضریب همبستگی اسپیرمن ، پیرسون ضریب توافقی و آنالیز واریانس استفاده شد. یافته ها: افسردگی در بخش عمده ای از والدین کودکان مبتلا به فلج مغزی دیده می شود(128نفر(6/69)) و مادران کودکان فلج مغزی بیشتر از پدران این کودکان دچار افسردگی می شوند( 07/1 ± 50/18 پدران ، 39/1±54/24 مادران )(003/0=p (، بین سن والدین ، سن کودک معلول ، جنسیت کودک معلول ، داشتن فرزند سالم ، میزان پوشش هزینه های درمانی توسط بیمه های درمانی ، نوع فلج مغزی و افسردگی والدین کودکان فلج مغزی از نظر آماری رابطه معنی دار به اثبات نرسید(05/0<p) . بین تعداد اعضای خانوار (011/0=p (، داشتن فرزند معلول دیگر (000/0=p (و شدت معلولیت کودک (000/0=p ( و افسردگی والدین آنها رابطه مستقیم وجود دارد . بین وضعیت تحصیلی والدین (000/0=p (، وضعیت اقتصادی خانواده(001/0=p ( و افسردگی والدین کودکان فلج مغزی رابطه معکوس وجود دارد (05/0>p). نتیجه گیری: با توجه به نرخ بالای افسردگی در والدین کودکان مبتلا به فلج مغزی و نقش آن در فرایند توانبخشی کودک وکارکرد خانواده،اتخاذ تدابیر لازم به منظور غربالگری،تشخیص و مداخله بموقع در فرایند افسردگی والدین توصیه می شود.
ابوالفضل رحیمی منیره انوشه
جامعه ما که به سالمندی گام نهاده، از نظر مراقبت بهداشتی با مسائل گوناگونی رو به رو است. شواهد موجود نشان می دهدکه علت بسیاری از مرگ و میرها نتیجه سبک زندگی ناسالم بوده و این مهم با افزایش سن و کهولت نمود بیشتری پیدا کرده و باعث مشکلات عدیده ای در دوره سالمندی می شود. به دلیل اهمیت پیشگیری از عوامل خطر و همچنین تداوم مراقبت از سالمند و با توجه به عدم وجود یک الگوی بومی و اختصاصی ارتقاء دهنده سبک زندگی سالمندان در ایران، پژوهش حاضر با دو هدف: 1) تبیین مفهوم، ساختار و فرآیند سبک زندگی سالمندان و 2) طراحی و ارائه الگوی ارتقاء سبک زندگی سالمندان، انجام شد. برای دستیابی به هدف اول، مطالعه ای کیفی با رویکرد تئوری زمینه ای انجام شد. در این مطالعه تبیین مفهوم، ساختار و فرآیند سبک زندگی در متن و بستر زندگی خود سالمند با استفاده از نمونه گیری به صورت مبتنی بر هدف در آغاز و تا رسیدن به اشباع اطلاعات، به صورت نظری ادامه یافت. ابزار اصلی جمع آوری داده مصاحبه نیمه ساختار بود. مشارکت کنندگان این مطالعه سالمندان (که همراه خانواده زندگی می کنند)، بودند. در مجموع با 23 مشارکت کننده مذکر و مونث، 29 مصاحبه عمیق انفرادی صورت گرفت .مصاحبه ها با روش استراوس و کوربین تجزیه و تحلیل شدند. سپس طراحی الگو با استفاده از مفاهیم مستخرج از تئوری زمینه ای به دست آمده، با رویکرد واکر و اوانت انجام شد. از تجزیه و تحلیل داده ها هشت مقوله محوری پدیدار شد: محدودیت های سالمندی، رفتارهای روزمره، ساختار خانوادگی-اجتماعی نامطلوب، خودمدیریتی، نقصان سلامتی، کارآمدی ناکافی، آمادگی ناکافی و تقید به معنویات. مقوله رفتارهای روزمره بیانگر پدیده، مقوله خودمدیریتی بیانگر راهبردهای اتخاذ شده توسط افراد، و مقوله نقصان سلامتی پیامد این راهبردها بود. سه مقوله تقید به معنویات، کارآمدی ناکافی و آمادگی ناکافی تاثیر گذار بر خودمدیریتی بود، یعنی راهبرد را تحت تاثیر قرار داده بودند. در بخش دوم بر اساس روش واکر و اوانت مدل ارتقاء سبک زندگی سالمندان، در سه مرحله آماده سازی، تقویت خودکارآمدی و تقویت خودمدیریتی طراحی گردید. با عنایت به نتایج تئوری زمینه ای، اصلاح و تقویت رفتارهای سبک زندگی از ضروریات به-شمار می آید. در این رابطه، به کارگیری راهکارهای عملیاتی ارائه شده در مدل ارتقاء سبک زندگی می تواند به بهبود و ارتقاء وضعیت زندگی سالمندان و در نهایت به ارتقاء سلامت جامعه منجر شود.
مینا روحانیان علیرضا اژدری
بیماری آلزایمر از آن دست بیماری هایی است که با پیرشدن جمعیت جهان به معضل تبدیل می شود. این درحالی است که به لحاظ اقتصادی نیز برای کشورهای جهان این مسئله حایز اهمیت است. در پروژه ی حاضر ابتدا به بررسی علت بیماری، مشکلات بیماران و محصولاتی که درحال حاضر در بازارهای جهانی برای این افراد عرضه می گردد پرداخته شد. همچنین راهکارهای اساسی درجهت بهبود و ارتقاء زندگی افراد در فضای داخلی و وسایل روزمره آنها، اشاره گردید. همانطورکه در متن پروژه آمده است ، بیماری آلزایمر دارای سطوح مختلفی است، ولی بررسی های این تحقیق اختصاصأ سطوح اولیه و متوسط بیماری را در بر می گیرد. از امور روزمره ای که افراد در طی روز باآن درگیر هستند مسئله ی غذاخوردن و لباس پوشیدن افراد است. در بررسی مشکلات پوششی این بیماران، یافتن روشی کاربردی در جهت جلوگیری از درآوردن نابهنگام لباس موضوعی بود که پروژه برآن تمرکزکرد. مورد بعدی مشکلات این بیماران و پرستاران در رابطه با زمان غذاخوردن بیمار بود. در این مورد نیز تمرکز تحقیق بر بهبود ظروف موجود، برطرف کردن مشکلاتشان در این زمان و بهبودبخشیدن به ظاهر ظروف به شکلی که با سن و سال این افراد مناسب باشد نیز درنظرگرفته شد.
اعظم میرکاظمی نیا سیمین حسینیان
پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین سبک های مقابله ای با احساس تنهایی و سلامت روان سالمندان انجام گرفته است.نمونه پژوهش شامل 375 نفر از زنان و مردان سالمند 60 سال به بالا عضو کانون جهاندیدگان شهر تهران بوده است که به صورت تصادفی انتخاب شده اند.ابزارهای اندازه گیری در این پژوهش شامل پرسشنامه شیوه های مقابله با استرس اندلر و پارکرciss،پرسشنامه سلامت عمومی ghq و پرسشنامه احساس تنهایی ucla بوده است.برای آنالیز داده ها از آمار توصیفی شامل:میانگین،انحراف استاندارد و آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون،رگرسیون چندمتغیره،تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون t مستقل و نرم افزار spss استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان داد که بین سبک های مقابله ای با احساس تنهایی و سلامت روان سالمندان رابطه معنادار وجود دارد به این صورت که افرادی که بیشتر از سبک مقابله ای مسئله مدار استفاده می کنند از سلامت روان بیشتر و احساس تنهایی کمتری برخوردارند و افرادی که از سبک مقابله ای هیجان مدار و اجتنابی بیشتر استفاده می کنند از سلامت روان کمتر و احساس تنهایی بیشتر برخوردار می باشند. همچنین یافته های پژوهش نشان داد که بین زنان و مردان سالمند از لحاظ سبک های مقابله ای،سلامت روان و احساس تنهایی تفاوت معناداری وجود ندارد.
ملیحه صبور مهشید فروغان
چکیده فارسی هدف: افراد سالمند در قیاس با دیگر گروه های سنی، بیشتر به بیماری مبتلا شده و دارو مصرف می کنند. با توجه به آسیب پذیری سالمندان مقیم آسایشگاه، مصرف دارو در آنها اهمیت بیشتری پیدا می کند. این مطالعه با هدف بررسی تعیین الگوی تجویز دارو در سالمندان مقیم آسایشگاه های شهر تهران انجام شده است. روش بررسی: در این مطالعه مقطعی، اطلاعات دارویی170 نفر سالمند مقیم آسایشگاه، که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی دو مرحله ای انتخاب شده بودند، استفاده شد. برای جمع آوری داده ها از پرونده بیماران و مصاحبه با پرستار و پزشک و تکمیل پرسشنامه مورد نظر استفاده گردید. داده های حاصل با استفاده از شاخص های میانگین و پراکندگی توصیف و با استفاده از آزمون های مجذور خی، تی تست و فیشر تحلیل شد. برای این منظور نرم افزار آماری spss نسخه 16 به کار گرفته شد. یافته ها: میانگین سنی سالمندان نمونه گیری شده 2/4±75/79 سال و 7/64% آنها مونث بودند . 4/62 درصد بیش از 5 قلم دارو دریافت می کردند. میانگین اقلام دارویی تجویز شده 55/7 بوده و دامنه اقلام از 1 تا 19گسترده بود . قرص ها با 2/98 درصد، داروهای تزریقی با 6/20 درصد، قطره ها با 5/13درصد، شربت با 8/8 درصد، اسپری با 5/6 درصد و پماد و شیاف با 9/2 درصد بیشترین اشکال دارویی مصرف شده بودند. گروه دارویی سیستم اعصاب مرکزی بالاترین درصد فراوانی مصرف را داشت و پس از آن ویتامین ها، داروهای قلبی- عروقی، داروهای خونی(ضد انعقادها) و داروهای گوارشی قرار داشتند. پرمصرف ترین داروها عبارت بودند از ویتامین ها (2/81?)، آسپرین (64/37%)، و آلپرازولام (35/22%) . بین گذراندن دوره های آموزشی سلامت سالمندان و میانگین اقلام دارویی تجویز شده رابطه معنی داری وجود نداشت.( p = 0.054) دارا بودن تخصص پزشکی در میانگین اقلام دارویی تجویز شده تفاوتی را ایجاد نمی کردp=0.068) ) ولی ارتباط معنی داری بین داشتن و نداشتن بیمه و تعداد اقلام دارویی تجویز شده وجود داشت. (p =0.05) نتیجه گیری: تدوین و برگزاری برنامه های آموزشی داروشناسی سالمندی برای پزشکان و نظارت بیشتر بر روی مراکز مراقبت از سالمندان می تواند تاثیر مناسبی در اصلاح فرهنگ تجویز دارو داشته باشد. واژگان کلیدی: الگوی تجویز دارو، سالمند، آسایشگاه .
محمد محمدیان نیا مهشید فروغان
چکیده: هدف: ضعف بینایی یکی از ده علل شایع ناتوانی است. بیش از دو سوم بالغین دچار مشکلات بینایی، سالمندان بالای 65 سال هستند. هدف این پژوهش تعیین رابطه کارکرد بینایی با کیفیت زندگی در سالمندان مراجعه کننده به درمانگاه های دولتی شهر بوشهر بود. روش بررسی: این طرح از نوع توصیفی - تحلیلی است که به روش مقطعی اجرا شده است. روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای بود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های کارکردبینایی (vfq-25) و کیفیت زندگی (sf-36) استفاده شد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی اسپیرمن ،آزمون من – ویتنی وکروسکال - والیس مورد بررسی قرار گرفتند . یافته ها: داده های گرد آوری شده از 173 آزمودنی با میانگین سنی 6.8 ±69.3 سال که 71.1% آنها مذکر بودند مورد تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج نشان داد که میانگین کارکرد بینایی (17.24±67.82) و کیفیت زندگی (23.29±56.41) آزمودنی ها در حد متوسط بوده و رابطه مستقیم و معنی داری بین کارکرد بینایی و کیفیت زندگی سالمندان وجود دارد (0.0001 p< ) و این رابطه به رغم تغییر در متغیرهای سن، جنس، وضعیت تاهل و سطح تحصیلات حفظ می شود. افزایش سن، نداشتن همسر و بیسوادی، همبستگی کارکرد بینایی با کیفیت زندگی را افزایش می دهد. نتیجه گیری: ارائه خدمات پیشگیری، غربالگری، درمان، و توانبخشی بینایی به سالمندان، خصوصا گروه های در معرض خطر فوق، توصیه می شود.
احسان مدیریان احمدعلی کامرانی
مقدمه: در مورد نقش کافئین در پوکی استخوان مطالعات متعددی منتشر شده است که در بسیاری از آنها نتایج ضد و نقیضی گزارش شده است. این متاآنالیز با هدف بررسی تأثیر مصرف کافئین بر روی ریسک شکستگی ناشی از پوکی استخوان انجام شده است. مواد و روش ها: در این مطالعه بر اساس جستجو در پایگاه های اطلاعات پزشکی pubmed، isi، wiley online library ، sciencedirect و cochraneبا استفاده از یک استراتژی جستجوی مقالات و با کلمات کلیدی شامل قهوه، کافئین، چای، نوشابه انرژی زا و کولا بررسی ارتباط آنها با کلمات کلیدی استئوپروز، تراکم ماده معدنی استخوان (bmd) و شکستگی، جستجو انجام شد. نتایج: براساس جستجوی اولیه در پایگاه های مختلف، 2755 مقاله بدست آمد که پس از سه مرحله بررسی عنوان، خلاصه مقالات و متن کامل مقالات، در پایان 12 مطالعه باقی ماند که متاآنالیز بر روی آنها انجام شد. متاآنالیز مطالعاتی که بصورت مشترک برروی مردان و زنان انجام شده نشان می دهد که مصرف قهوه با افزایش ریسک شکستگی استخوان فمور ارتباط مستقیم دارد بطوریکه کسانی که مقدار بیشتری قهوه مصرف کرده اند در مقایسه با کسانی که کمتر قهوه مصرف کرده اند حدود 2 برابر بیشتر در معرض خطر شکستگی استخوان فمور هستند (rr=1.722). همچنین نتایج نشان می دهد که افزایش مصرف کافئین با شکستگی هیپ ارتباط معنی داری دارد (rr=1.188). متاآنالیز انجام شده بر روی 8 مطالعه مشاهده ای که تاثیر مصرف چای بر روی شکستگی استخوان گردن فمور را گزارش کرده بودند نشان می دهد که مصرف چای اثر پیشگیرانه در بروز شکستگی دارد ولی این تاثیر معنی دار نیست (rr=0.872). بحث: اگرچه در بررسی مطالعاتی که تا کنون منتشر شده است، مصرف کافئین و قهوه با افزایش خطر شکستگی استخوانی بخصوص در بین زنان همراه بوده و چای می تواند ریسک شکستگی استخوان ناشی از پوکی استخوان را کاهش دهد، توصیه می شود برای جهت اثبات این اثرات مطالعات آینده نگر یا مداخله ای با حجم نمونه بالاتر طراحی و اجرا شوند.
وینا عجمی قلعه رشیدی مهشید فروغان
مقدمه: در حیطه دریافت خدمات سلامت، هر بیمار بدون درنظر گرفتن سن، جنس، نژاد و دیگر تفاوت ها، از حق آگاهی، انتخاب، احترام، رازداری، حفظ حریم شخصی، مراقبت و درمان صحیح، محافظت و اعتراض بر خوردار است. وظیفه درمانگر نیز رعایت حقوق بیمار است که لازمه آن داشتن آگاهی و نگرش مناسب به این حقوق و سپس رعایت آن است. تحقیق حاضر از نوع توصیفی - تحلیلی است که با روش مقطعی انجام گردیده و در آن رابطه میزان آگاهی و نگرش کارشناسان توانبخشی از حقوق بیمار با میزان رعایت آن درمراکز بهزیستی شهرتهران در سال 1389 مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه پژوهش: جامعه مورد مطالعه در این پژوهش تمامی کارشناسان توانبخشی شاغل در مراکز بهزیستی اعم ازکارشناسان شنوایی شناسی، بینایی سنجی، کاردرمانی، گفتاردرمانی، فیزیوتراپی، ارتوپد فنی، مددکاری و روانشناسی را شامل می شدند. روش نمونه گیری و حجم نمونه: در این پژوهش، نمونه مورد مطالعه، با روش تمام شماری محاسبه شدکه شامل تمامی کارشناسان توانبخشی مشغول به کار بالینی در مراکز بهزیستی شهر تهران با حداقل 6 ماه سابقه کاری بودند که مجموعاً نمونه ای شامل 62 نفر را تشکیل می دادند. روش و ابزار گردآوری داده ها: در این پژوهش اطلاعات از طریق پرسشنامه محقق ساخته مشتمل بر سه بخش آگاهی، نگرش، و رعایت حقوق بیمار، که به روش لاوشه اعتبار سنجی شده بود، گردآوری شد. نتایج: 79 درصد از مشارکت کنندگان زن و 4/77 درصد دارای مدرک تحصیلی کارشناسی بودند. میانگین سنی کارشناسان 9/35 سال، با دامنه سنی 23 تا 54 سال بود. میزان آگاهی از حقوق بیمار در 7/59 درصد از کارشناسان در سطح خیلی خوب، در 5/35 درصد از آنها در سطح خوب و در 3/5 درصد در سطح متوسط، قرار داشت. در حالی که5/56 درصد نگرش متوسط، 3/32 درصد نگرش خوب و 3/12 درصد نگرش ضعیف به حقوق بیمار داشتند. میزان رعایت حقوق بیمار در 79% موارد در سطح متوسط، در6/13 درصد در سطح ضعیف و فقط در 5/8 درصد در سطح خوب قرار داشت. رابطه ی مثبت و معناداری بین آگاهی (p?0.001) و نگرش (p?0.0001) به حقوق بیمار با میزان رعایت آن وجود د اشت. بحث و نتیجه گیری: وجود ارتباط مثبت و معنی دار بین آگاهی و نگرش به حقوق بیمار با میزان رعایت آن بدین معنی است که با افزایش آگاهی و بهبود نگرش کارشناسان به حقوق بیمار، میزان رعایت آن نیز افزایش می یابد. بدین ترتیب لازم است با انجام اقداماتی از قبیل تدوین و تصویب قوانین مربوط به حقوق بیماران، آموزش آن و ایجاد ضمانت اجرایی برای رعایت این حقوق، این دو مهم را افزایش داد تا شاهد بهبود کیفیت خدمات بهداشتی و درمانی و رضایت بیشتر بیماران از کادر درمانی و مراکز درمانی باشیم.
ستار برقی مهشید فروغان
مقدمه: استرس شغلی نتیجه ی کنش متقابل بین شرایط کار و ویژگی های فردی شاغل است، در مواردی که خواست های محیط کار فراتر از توان فرد قرار دارد. پژوهش حاضر با هدف سنجش میزان و عوامل موثر بر استرس شغلی در کارمندان دارای معلولیت جسمی حرکتی و مقایسه آن با کارمندان فاقد معلولیت در بهزیستی تهران بزرگ انجام پذیرفت. مواد و روش ها: این تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی و به شیوه مقطعی انجام پذیرفته است. جامعه آماری آن کارمندان شاغل در ستادها و مراکز بهزیستی تحت پوشش بهزیستی تهران بزرگ بودند. روش نمونه گیری از نوع مورد- شاهدی و موردها شامل تمام افراد دچار معلولیت جسمی حرکتی مذکور در جامعه آماری فوق شامل 53 نفر کارمند دارای معلولیت جسمی حرکتی و شاهدها شامل 61 نفر با ویژگی های فردی و شغلی مشابه و فاقد معلولیت بودند. به منظور ارزیابی میزان استرس شغلی و عوامل موثر بر آن به ترتیب از پرسشنامه های سلامت و ایمنی در محل کار( hse) و عوامل موثر بر استرس شغلی استفاده شد. داده های حاصل با استفاده از نرم افزار spss-16 و آزمون های آماری کای دو و تی مستقل تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: از لحاظ ویژگی های دموگرافیک تفاوت معناداری بین دو گروه دیده نشد. بین کارمندان دارای معلولیت جسمی حرکتی و فاقد معلولیت جسمی حرکتی، در میزان استرس شغلی و عوامل موثر بر آن اختلاف معنادار مشاهده شد (p<0/05). میزان استرس شغلی در کارمندان دارای معلولیت جسمی حرکتی (میانگین = 113/7 و انحراف استاندارد = 11/3) بیشتر از کارمندان فاقد معلولیت جسمی حرکتی (میانگین = 97/2 و انحراف استاندارد= 11/2) بود (p=0/000). میزان اهمیت عوامل موثر بر استرس شغلی نیز در گروه کارمندان دارای معلولیت جسمی حرکتی ( میانگین= 119/2 و انحراف استاندارد= 13/2) اختلاف معناداری با کارمندان فاقد معلولیت (میانگین= 105/1و انحراف استاندارد= 12/5) داشت(p=0/000). نتیجه گیری: استرس شغلی کارمندان دارای معلولیت جسمی حرکتی نسبت به کارمندان فاقد معلولیت جسمی حرکتی بیشتر و عوامل موثر بر آن متفاوت است. لزوم توجه بیشتر به کاربرد روش های کاهش و مدیریت استرس شغلی و نیز حذف یا کاهش عوامل موثر بر استرس شغلی کارمندان دارای معلولیت توصیه می شود. کلید واژه ها: استرس/ استرس شغلی/ معلولیت جسمی حرکتی، مراکز بهزیستی
فریبا شاکری مهشید فروغان
هدف از این پژوهش بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس اخلاقی در بین سالمندان شهر تهران می باشد. پنج سوال و یک فرضیه در این پژوهش مطرح شده است. جامعه آماری کلیه سالمندان 60 سال به بالا عضو سراهای سالمندان شهرداری تهران از 15 مرداد ماه تا اول آذر ماه 1390 می باشد و روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی بود. به این صورت که شهرتهران ابتدا به پنج قسمت تقسیم ،و از هر قسمت یک منطقه به طور تصادفی انتخاب شد. از هر منطقه سه سرای سالمندان و در مجموع 15 سرا انتخاب شدند. از هر منطقه 120 سالمند به صورت در دسترس مورد آزمون قرار گرفتند. 170 پرسشنامه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. پرسشنامه اخلاقی دارای 17 سوال است که در سه عامل مورد ارزیابی قرار می گیرد. بر پایه ماتریس ساختار عامل ها دو سوال 5 و 6 به علت همبستگی کمی که داشتند حذف شده و سایر سوال هایی که مشترکاً با یک عامل همبسته بودند به شرح زیر استخراج و نامگذاری گردید: عامل یکم: 6 سوال 7 با این عامل همبستگی بالا داشته که بیانگر تشخیص بی قراری است. عامل دوم: 4 سوال همبستگی بالایی با این عامل نشان می دهند که بیانگر نگرش به پیری است. عامل سوم: 5 سوال با این عامل همبستگی بالا نشان می دهد که بیانگر نارضایتی ازخود است. مقدار آلفای بدست آمده 81/0 و این مقدار پس از حذف سوالات نامناسب به83/0 تغییر کرد. فرضیه پژوهش: بین نمرات بدست آمده در پرسشنامه اخلاقی و نمرات بدست آمده از اجرای پرسشنامه سلامت عمومی همبستگی مثبت وجود دارد. نتایج بدست آمده نشان می دهد که بین آزمون سلامت عمومی و مفیاس اخلاقی همبستگی 61/0- است که به علت نمره گذاری معکوس در دو آزمون نتیجه همبستگی منفی شده است، هرچه نمره فرد در آزمون اخلاق بالا می رود، نمره وی در آزمون سلامت عمومی پایین می آید، بدین معنی که هرچه افراد با اخلاق بالا تری باشند دارای سلامت عمومی بهتری هستند.
مریم خانیان مهشید فروغان
مقدمه: هدف اصلی پژوهش حاضر تعیین رابطه هوش هیجانی و ابعاد شخصیتی با استرس شغلی در کارشناسان توانبخشی بیمارستان های آموزشی شهر تهران می باشد. مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی- مقطعی بر روی نمونه 169 نفری از جامعه 300 نفری کارشناسان توانبخشی شاغل به کار در بیمارستان های آموزشی شهر تهران انجام گردید. روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای بود. برای جمع آوری داده ها از سه پرسشنامه هوش هیجانی پیتر ایدز و فارنهام، استرس شغلی hse و پرسشنامه شخصیتی نئو استفاده شد. اطلاعات حاصل با استفاده از آزمون های آماری آزمون استودنت یا تی مستقل، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که در سطح معناداری (005/0 p<)، رابطه معکوس معنی داری بین هوش هیجانی و استرس شغلی وجود دارد. همچنین بین مولفه های هوش هیجانی شامل خود آگاهی (18/0- r=)، مهارت اجتماعی (302/0- r=)، درک عواطف دیگران (238/0- r=) و استرس شغلی در سطح معناداری (005/0 p<)، رابطه معکوس معنی دار وجود داشت. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که دو مولفه مهارت اجتماعی و درک عواطف دیگران متغیرهایی هستند که توسط آنها می توان استرس شغلی را پیش بینی کرد. همچنین نتایج نشان داد بین ابعاد شخصیت کارشناسان توانبخشی و استرس شغلی آنها رابطه معنی دار وجود دارد. از بین ابعاد شخصیت، بعد روان رنجور خویی (005/0 p< ،206/0r=) رابطه مثبت معنی دار و بعد وظیفه شناسی (005/0 p< ، 278/0- r=) رابطه معکوس معنی دار با استرس شغلی داشتند. نتایج تحلیل رگرسون چندگانه نشان داد که بعد وظیفه شناسی تنها متغیری است که توسط آن می توان استرس شغلی را پیش بینی کرد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد رابطه معکوس معنی داری بین استرس شغلی و هوش هیجانی وجود دارد. بدین معنی که با افزایش هوش هیجانی میزان استرس شغلی کاهش می یابد و با اجرای برنامه های آموزشی ارتقای هوش هیجانی می توان استرس شغلی کارشناسان توانبخشی را کاهش داد و یا از بروز آن پیشگیری کرد. همچنین با توجه به توان پیش بینی کنندگی دو بعد شخصیتی وظیفه شناسی و روان رنجورخویی در درک استرس های محیطی، پیشنهاد می شود مدیران، با استفاده از تست های شخصیتی در زمان استخدام افراد، نیروی انسانی مناسب تری را گزینش نمایند.
کورش قاضی مهشید فروغان
مقدمه و هدف: طی دو دهه اخیر شاهد گسترش کمی آسایشگاههای سالمندی کشور بوده ایم. در این میان یکی از مهمترین شاخصهای کیفیت خدمات، سنجش رضایت سالمندان از خدمات ارائه شده می باشد. از طرفی دیگر قریب به یک دهه است که آسایشگاههای سالمندی توسط کارشناسان ناظر و طبق فرم ارزشیابی آسایشگاهها به سه درجه تقسیم شده و به تناسب هر درجه میزان یارانه ارائه شده تعیین می گردد. حال هدف از این مطالعه "بررسی رابطه رضایت سالمندان مقیم آسایشگاههای غیردولتی از خدمات ارائه شده به آنها با درجه ارزشیابی این مراکز در استانهای گلستان، مازندران، سمنان و خراسان شمالی در سال 1391" بوده است. روش کار: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی کاربردی، اطلاعات به روش مقطعی جمع آوری گردید، از میان 554 نفر سالمند مقیم (جامعه پژوهش) 14 آسایشگاه 4 استان مورد مطالعه (محیط پژوهش)، 89 نفر واجد معیارهای سن 60 سال یا بالاتر، توانایی برقراری ارتباط، نمره 6 و بالاتر در آزمون کوتاه شناختی، و حداقل 6 ماه اقامت در آسایشگاه، و رضایت آگاهانه برای مشارکت در پژوهش، به روش تمام شماری وارد مطالعه شدند. داده ها از طریق پرسشنامه های اطلاعات دموگرافیک و رضایتمندی سالمند از خدمات ارائه شده در آسایشگاه و به روش مصاحبه جمع آوری گردید. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصله از آزمون های آماری پارامتری تی مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه، من ویتنی، کروسکال والیس و نرم افزار spss نسخه 17 استفاده شد. بررسی یافته ها: میانگین سنی سالمندان مشارکت کننده، 39/74 سال با انحراف معیار 09/9 بود و 4/40% آنها از جنس مذکر بودند. اکثر سالمندان مورد مطالعه، همسر خود را از دست داده بودند (4/58%) و تنها 25% آنها پذیرش خودخواسته داشتند. میزان میانگین رضایت سالمندان از محبط فیزیکی (55/3) و مراقبت فیزیکی (77/3) بیشتر از مراقبت روانی (00/3) و مراقبت اجتماعی (26/3) بود. بین میزان رضایت کلی با درجه ارزشیابی آسایشگاه (409/0 p =) و استان مورد بررسی (130/0 p =) رابطه معناداری مشاهده نگردید. رضایت سالمندان از مراقبت های ارائه شده و محیط فیزیکی آسایشگاه تنها با نحوه پذیرش آنها رابطه معنی دار داشت (002/0 p =)، به طوری که میزان رضایت از خدمات در صورت خود خواسته بودن پذیرش بالاتر بود (034/0 p =). بحث و نتیجه گیری: توجه بیشتر به بعد مراقبت های اجتماعی و روانی در آسایشگاه ها و تجدید نظر در دستورالعملهای مرتبط با درجه بندی و نحوه پیاده سازی آن توصیه می شود. آماده سازی سالمند در جهت خود انگیختگی وی برای قبول زندگی در آسایشگاه از طریق مشاوره و راهنمایی سالمند و خانواده می تواند نقش مهمی در میزان رضایت او از خدمات آسایشگاهی و به تبع آن رضایت از زندگی ایفا کند.
معصومه صادقی پور روسری مهشید فروغان
مقدمه : تشخیص زودهنگام اختلالات شناختی جهت اعمال به موقع درمان های جدید اهمیت ویژه ای دارد، لذا وجود ابزارهای ارزیابی شناختی مناسبی که در مطب پزشکان و مراکز مراقبتی اولیه سالمندان قابل استفاده باشند، لازم به نظر می رسد. آزمون ساعت یک آزمون ساده و ارزان برای ارزیابی شناختی در سالمندان است. هدف از انجام این تحقیق تعیین پایایی و روایی آزمون ساعت در سالمندان تهرانی بود. روش کار: در این مطالعه مقطعی 74 سالمند با سواد مراجعه کننده به انجمن آلزایمر ایران ( شامل بیماران و سالمندان سالم)، همزمان توسط دو مجری تحت آزمون ساعت، با روش امتیازبندی شولمان، و سپس آزمون mmse قرار گرفتند. برای 20 نفر یک هفته بعد نیز مجددا آزمون ساعت انجام گرفت. پایایی بین ارزیابان و آزمون- بازآزمون ساعت با محاسبه ضریب توافق کاپا وicc تعیین گردید. روایی همزمان آزمون ساعت با mmse با استفاده از ضریب همبستگی اسپیرمن محاسبه گردید. روایی تفکیکی آزمون ساعت نیز با ارزیابی تفاوت میانگین امتیاز آزمون ساعت توسط آزمون من ویتنی بررسی گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار spss نسخه 20 تحلیل گردید. یافته ها: 74سالمند با میانگین سنی 72 سال به نسبت مساوی مرد و زن در این طرح شرکت داشتند. ضریب توافق کاپا بین امتیازات آزمون ساعت انجام شده توسط دو مجری و بازآزمون آن به ترتیب، 0/768 و 0/554 بوده است.(p<0/001) مقدارicc برای پایایی بین ارزیابان و آزمون مجدد به ترتیب 0/964 و 0/955 با p<0/001بود. ضریب همبستگی اسپیرمن برای امتیاز آزمون ساعت و mmse، 782/0و در سطح p<0/001 معنی دار بود. بهترین حساسیت و ویژگی 90% و73% برای نقطه برش 3? ارزیابی شد. سطح زیر منحنی roc (0/98)موید قدرت افتراق بالای تست بود. اختلاف معنی دار بین میانگین امتیاز آزمون ساعت در دو گروه سالم و بیمار وجود داشت (p<0/001 ). بحث و نتیجه گیری: آزمون ساعت در سالمندان تهرانی از پایایی و روایی مطلوب برخوردار است و می تواند به عنوان یکی از ابزارهای معتبر در فهرست آزمون های ارزیابی شناختی سالمندان ایرانی قرار گیرد.
هیمن سعادتی جلال یونسی
چکیده: هدف: این مطالعه با هدف تعیین اثربخشی گشتالت درمانی بر افزایش شادکامی سالمندان انجام شده است. روش بررسی: طرح پژوهشی حاضر از نوع آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل است. جامعه آماری شامل سالمندان عضو کانون جهاندیدگان شاد بود. با استفاده از چک لیست ملاک های ورود و خروج و اجرای آزمون کوتاه شناختی تعداد 50 نفر از سالمندان مورد ارزیابی و از میان آنان 28 نفر واجد شرایط ورود به مطالعه انتخاب شده و به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. مقیاس شادکامی آکسفورد برای دو گروه اجرا شد. جلسات گشتالت درمانی برای گروه مداخله بصورت هفتگی در هشت جلسه برگزار گردید. پس از جمع آوری داده های پس آزمون، تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آماری t برای گروه های مستقل انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت میانگین نمرات شادکامی دو گروه معنی دار است و گشتالت درمانی بصورت معنی دار موجب افزایش شادکامی سالمندان می شود(p<0.01). همچنین مقایسه نمرات میانگین پیش آزمون و پس آزمون در دو گروه حاکی از افزایش نمرات شادکامی در کلیه خرده مقیاس ها در مقطع پس آزمون با اختلاف معنی دار بود(p=0.000). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که گشتالت درمانی می تواند در ارتقای عواطف مثبت و شادکامی سالمندان مفید باشد. اجرای چنین جلسات گروهی در اقامتگاه ها و مراکز تجمع سالمندان توصیه می شود. کلیدواژه: گشتالت درمانی؛ شادکامی؛ سالمند؛ روانشناسی مثبت
دانیال امانیان مهشید فروغان
اهداف: با افزایش رو به رشد جمعیت سالمندان و مشکلات آنها، نیاز به ارائه خدمات مراقبتی در آسایشگاه های سالمندی بیشتر می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر ارائه بسته آموزشی مدیریت مشکلات شایع سالمندی بر سطح استرس شغلی مراقبین آسایشگاه های سالمندی استان گلستان می باشد. روش: در این پژوهش مداخله ای نیمه تجربی، کلیه مراقبان (?? مرد و ?? زن) شاغل در آسایشگاه های سالمندی استان گلستان مشارکت داشتند. ابزارهای جمع آوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته میزان آگاهی مراقبین و پرسشنامه استرس شغلی اسیپو بود. روایی و پایایی هر دو ابزار قبل از کاربرد به تایید رسید. مداخله، آموزش بسته آموزشی تدوین شده مدیریت مشکلات شایع سالمندی به مراقبین بود. پرسشنامه ها قبل از آموزش و بلافاصله، یکماه و سه ماه پس از آموزش تکمیل گردید. داده ها با آزمون های فراوانی، تحلیل واریانس، همبستگی پیرسون، تی مستقل و تی زوج مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: با افزایش معنادار میزان آگاهی مراقبین آسایشگاه های سالمندی استان گلستان(?/???>p)، کاهش معناداری در نمره استرس شغلی آنان پس از سه ماه مشاهده شد(?/???>p). دو مولفه بارکاری نقش و بی کفایتی نقش از مولفه های استرس شغلی در پیگیری سه ماه پس از آموزش، کاهش معناداری را نسبت به قبل از آموزش نشان دادند. میانگین نمرات سایر مولفه های استرس شغلی نیز کاهش داشت ولی این کاهش از نظر آماری معنادار نبود. نتیجه گیری: آموزش مدیریت مشکلات شایع سالمندی به مراقبین، منجر به افزایش میزان آگاهی و کاهش سطح استرس شغلی آنان می گردد. الزام مراقبین به گذراندن دوره های آموزش سالمندی به منظور کاهش استرس شغلی آنان و پیامدهای ثانوی به آن توصیه می شود.
هادی غلام محمدی فاضل بهرامی
هدف: هدف از مطالعه حاضر، اثربخشی آموزه های دینی مبتنی بر قرآن، حدیث و روایات اسلامی بر معناداری زندگی سالمندانمرد بود. روش بررسی: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود، . در این پژوهش از روش نمونه-گیری در دسترس مبتنی بر هدف، بر اساس داوطلب بودن آزمودنی ها استفاده شد. بدین صورت که از تعداد 50 سالمندی که داوطلب بوده و ملاک های ورود را داشتند، پس از تکمیل فرم رضایت آگاهانه، پیش آزمون گرفته شد، سپس از این تعداد، 32 نفر انتخاب و به طور تصادفی در گروه های مداخله و کنترل جای گرفتند. جلسات آموزش آموزه های دینی شامل هشت جلسه، هفته ای 2 بار و هر بار به مدت 90 دقیقه بود. پرسشنامه 10 سوالی معنای زندگی و پرسشنامه ی امیدواری اشنایدر قبل و بعد از مداخله بر روی گروه مداخله و کنترل اجرا شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون t برای گروه های مستقل استفاده شد. یافته ها: : نتایج آزمون تحلیل واریانس دو متغییری با اندازه-گیری مکرر روی یک متغییر مربوط به مقایسه میانگین نمرات سالمندان دو گروه مداخله و کنترل در پرسشنامه ی معنای زندگی و حیطه های آن و مقیاس امیدواری اشنایدر و حیطه های آن در مراحل پیش آزمون و پس آزمون نشان داد که اثر آموزه های دینی بر معنای زندگی و حیطه های جستجوی معنا و معنای فعلی و همچنین امیدواری و حیطه های عاملی و راهبردی معنادار نیست (p>0/05). در حالیکه نتایج آزمون t مربوط به مقایسه میانگین تفاضل نمرات سالمندان گروه مداخله در مراحل پیش آزمون - پس-آزمون نشان داد که آموزه های دینی بر معنای فعلی تأثیر قابل ملاحظه ای نداشته است(p>0/05) و بر جستجوی معنا و معنای زندگی تأثیر قابل ملاحظه ای داشته است .(p<0/05) نتایج آزمون t مربوط به مقایسه میانگین تفاضل نمرات سالمندان گروه مداخله در مراحل پیش آزمون - پس آزمون نشان داد که آموزه های دینی بر حیطه ی عاملی تأثیر قابل ملاحظه ای نداشته است (p>0/05) و بر حیطه ی راهبردی و امیدواری تأثیر قابل ملاحظه ای داشته است.(p<0/05). نتیجه گیری: آموزه های دینی توانسته اند به زندگی سالمندان معنا دهند و آن ها را امیدوار سازند، اما به نظر می رسد برای اینکه این تأثیر قابل ملاحظه و معنادار باشد، دقت بیشتر در تهیه ی پروتکل های درمانی، تامین منابع حمایت اجتماعی، کنترل دقیق شرایط پژوهشی و ... باید مورد توجه قرار گیرند. کلیدواژه ها: آموزه های دینی، معنای زندگی، امیدواری، سالمندان.
محمد ابراهیمی منوچهر ازخوش
زمینه و هدف: سالمندان به سبب تجربه رنجش های متعدد نیاز بیشتر و چیزهای بیشتری برای بخشودن دارند، پاسخ حرفهایی به این نیاز در گرو مشاهده و سنجش عینی آن است. تهیه نسخه فارسی مقیاس بخشودگی هارتلند و بررسی ویژگیهای روانسنجی آن روی نمونه از سالمندان ایرانی هدف پژوهش حاضر بود. روش: این پژوهش یک مطالعه توصیفی - پیمایشی است، جامعه آماری آن را سالمندان (زن و مرد) 60 سال و بالاتر ساکن شهر تهران تشکیل میداد. از این جامعه با روش نمونه گیری خوشهای چندمرحله ای تعداد 324 نفر سالمند (زن و مرد) انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش مقیاس بخشودگی هارتلند (hfs)، مقیاس گذشت رای (rfs)، مقیاس رضایت از زندگی (swls)، مقیاس نشخوار خشم (ars)، مقیاس افسردگی سالمندان (gds) بودند. برای بررسی روایی مقیاس از روشهای تحلیل عاملی اکتشافی و تائیدی، روایی ملاکی، روایی همگرا- واگرا استفاده شد و بررسی پایایی با دو روش همسانی درونی (الفای کرونباخ) و ثبات نتایج (بازآزمایی) با فاصله زمانی دو هفته صورت گرفت. یافتهها: تحلیل عاملی اکتشافی به روش تحلیل مولفه های اصلی و چرخش واریماکس به استخراج 4 عامل منجر شد. شاخصهای برازش تحلیل عاملی تائیدی وجود عوامل سه گانه نسخه اصلی مقیاس را تأیید کرد، همبستگیهای قابل قبول بین نسخه فارسی مقیاس و مولفه های آن با ابزارهای موازی معتبر دیگر روایی ملاکی، همگرا و واگرای مقیاس را نشان داد؛ و ضرایب پایایی به روش آلفای کرونباخ و بازآزمایی در حد رضایت بخش به دست آمد. نتیجه گیری: نسخه فارسی مقیاس بخشودگی هارتلند (pvhfs) ابزار خودسنجی روا و پایایی برای ارزیابی میزان بخشش و ابعاد آن در سالمندان ایرانی است و میتوان در فعالیتها و پژوهشهای آتی از آن استفاده نمود.
فریبرز بختیاری مهشید فروغان
یکی از عمده ترین معضلات سنین سالمندی، بروز اختلالات شناختی یا دمانس است. افتراق تغییرات شناختی پاتولوژیک از تغییرات بهنجار به منظور ارائه به موقع درمان و خدمات مورد نیاز به این بیماران اهمیت دارد. کاربرد ازمون های طراحی شده به منظور ارزیابی وضعیت شناختی در سالمندان از روش های کارآمد در این عرصه به شمار می آید. هدف این مطالعه بررسی ویژگی های روان سنجی، نسخه فارسی بازنگری شده آزمون کوتاه شده شناختی(amts) است. مطالعه حاضر مقطعی و از نوع روان سنجی. جامعه پژوهش سالمندان اسایشگاه کهریزک و نمونه پژوهش مرکب از 242 سالمند مقیم این آسایشگاه کهریزک بود که به روش تصادفی خوشه ای برای متغیر سن و نسبتی برای متغیر تحصیلات انتخاب شدند. پس از اعمال معیارهای ورود، بر روی 176 نفر باقیمانده آزمون های amts، مقیاس تباهی همه جانبه (gds)، و معاینه مختصر وضعیت شناختی (mmse) اجرا گردید. یافته ها نشان داد که amts با وجود همبستگی معنی دار با gds (011/0< p، 190/0-) و mmse (0001/0< p ، 72/0=rho) از روایی ملاکی قابل قبولی برخوردار است. با حساسیت 15/92% و ویژگی 5/81% در نقطه برش 8> برای تفکیک وضعیت شناختی هنجار از دمانس خفیف و با حساسیت 1/83% و ویژگی 9/61% در نقطه بر ش 6> برای تفکیک دمانس خفیف از دمانس متوسط ابزاری مناسب به شمار می آید. این ابزار با الفای کرونباخ 76/0 و پایایی باز آزمون 92/0 و بین ارزیاب 88/0 از پایایی مناسبی برخوردار است. با توجه به مقایسه نتایج آزمون کوتاه شده وضعیت شناختی با مقیاس تباهی همه جانبه می توان از این آزمون به عنوان مقیاسی معتبر در بررسی وضعیت شناختی سالمندان بستری در آسایشگاه های کشور نام برد.
زهره ترقی مهشید فروغان
مقدمه: یکی از مهم ترین چالش ها برای کنترل بستری شدن مجدد و بهبود پی آمدها در سالمندان دچار نارسایی قلبی، رفتارهای مراقبت از خود است. هدف از این مطالعه، توصیف رفتارهای مراقبت از خود در سالمندان دچار نارسایی قلبی و بررسی ارتباط بین رفتارهای مراقبت از خود با ویژگی های روانی- اجتماعی، ویژگی های مرتبط با سالمندی، ویژگی های بالینی و تجارب قبلی بود. روش: در این مطالعه ی مقطعی، 184 سالمند (60 سال?) بستری در 4 بیمارستان آموزشی مازندران با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. اطلاعات از پرونده ی بیماران و نیز به وسیله ی مصاحبه گردآوری شد. رفتارهای مراقبت از خود به وسیله ی" ابزار اروپایی رفتارهای مراقبت از خود" سنجیده شد. روایی و پایایی آن تایید شد (0.097 = cvi0.74= ?). یافته ها : بیش ترین درصد رفتارهایی که مناسب نبودند (نمره ی بالای2) مربوط به خودگزارش دهی ورزش(96.2%)، دریافت واکسن انفلونزا(89.7%)، و پایش وزن روزانه(80.5%)بود. ارتباط معنی دار آماری بین رفتارهای مراقبت از خود و ویژگی های مرتبط با سن ](آسیب شناختی(0.001p<)، نگرش به سالمندی(0.001p<)، ابتلا به سایر بیماری ها(0.001p=)، نقایص بینایی(0.002p=)، مصرف داروهای متعدد(0.004p=)، نقایص شنوایی(0.012p=)، وضعیت عملکرد(0.015p=)[؛ ویژگی های بالینی](سطح سدیم سرم(0.001p<)، کسر تخلیه ی بطن چپ(0.002p=)، اختلال خواب(0.003p=)، و فشار خون سیستول(0.049p=)[؛ ویژگی های روانی - اجتماعی ](علایم افسردگی(0.001p<)، ادراک حمایت اجتماعی(0.001p<)، وضعیت زندگی(0.001p=)، درآمد(0.003p=)[؛ و تجارب قبلی](سابقه ی آموزش در مورد نارسایی قلبی(0.001p<)، رضایت از آموزش(0.001p<)، و رضایت از درمان(0.001p=)[ وجود داشت. بحث و نتیجه گیری: ارتباط معنی دار رفتارهای مراقبت از خود و این ویژگی ها، به طراحی برنامه های حفاظتی و پیشگیری کننده در سالمندان دچار نارسایی قلبی نیازدارد. کلید واژه ها: سالمندان، نارسایی قلبی، مراقبت از خود، رفتار بهداشتی
خدیجه شریفی منیره انوشه
با افزایش تعداد زنان میان سال و آسیب پذیرتر شدن این دوره به علت فزونی یافتن تغییرات و نقش ها ی زنان در خانواده و جامعه، توجه به سلامت روان این گروه اهمیت بیشتری یافته است. در این راستا اولین قدم، بررسی وضعیت موجود سلامت روان این قشر است. لذا نیاز به یک ابزار روا، پایا و مناسب با ویژگی های این دوره سنی و منطبق با فرهنگ جامعه داریم. مطالعه حاضر با هدف طراحی و روان سنجی ابزار سنجش سلامت روان زنان میان سال انجام شده است. این مطالعه با رویکرد ترکیبی اکتشافی متوالی در دو مرحله انجام گرفت. در مرحله اول با یک رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل محتوا، مفهوم سلامت روان زنان میان سال تبیین گردید. این مرحله با انجام 23 مصاحبه بدون ساختار با زنان میان سال کاشانی که با حداکثر تنوع به صورت تدریجی تا رسیدن به اشباع اطلاعات انتخاب شده بودند، صورت گرفت. هم زمان با نمونه گیری، تجزیه و تحلیل با روش آنالیز محتوای قراردادی طبق مراحل هشتگانه آنالیز ژانگ انجام شد. در مرحله دوم، با توجه به تعاریف نظری و عملیاتی بر آمده از تحقیق در مرحله اول، ابزار سلامت روان زنان میان سال استخراج و با یک مطالعه کمی به روش متدولوژیک مورد روانسنجی قرارگرفت. روان سنجی ابزار از طریق روایی صوری، محتوایی، سازه، ملاک و پایایی از طریق همسانی درونی و ثبات به طریق آزمون مجدد صورت گرفت. جهت تعیین اعتبار ملاک از ابزار سلامت عمومی ghq28 استفاده گردید. روایی سازه از طریق تکمیل پرسشنامه توسط 450 زن میان سال کاشانی با استفاده از تحلیل عاملی انجام شد. از تحلیل داده ها 5 درونمایه مشتمل بر رشد یافتگی، پر بها تر شدن سلامت، نیاز به تکریم، دغدغه های زندگی و تنیدگی های جسمی و روانی پدیدار گشت که منجر به تعریف زمینه ای مفهوم سلامت روان زنان میان سال شد که عبارت از "دستیابی به رشد یافتگی، تکریم و پر بها شدن سلامت توام با کاهش یافتن تنیدگی های جسمی و روانی و دغدغه ها ی دوران میان سالی است." یافته نشان داد، پنج عامل اول بیشترین واریانس را (02/46 %) بخود اختصاص دادند. 58 گویه در 5 عامل شکل گرفت که شامل رشد معنوی و روانی، توجه به سلامت، نیاز به توجه و تکریم، احساس کفایت و دغدغه ها و استرس های جسمانی و روانی بوده است. ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شده جهت تعیین همسانی درونی برای کل ابزار 946/0 بوده است. ضریب همبستگی پیرسون در آزمون باز آزمایی برای دو آزمون حاکی از پایایی مناسب (787/0 با 01/0(p< ابزار می باشد. ضریب همبستگی پیرسون محاسبه شده جهت تعیین اعتبار ملاک تایید کننده (709/0 با 01/0p<) همبستگی بالای دو ابزار بوده است. ابزار سلامت روان زنان میان سال با 58 گویه، برگرفته شده از جامعه که از روان سنجی مناسبی بر خوردار می باشد و قابلیت بکارگیری آسان در مراکز بهداشتی، درمانی، مشاوره ای، علمی و پژوهشی را دارا می باشد. کادر درمان در بالین، عرصه های بهداشتی، مشاوره ای، پژوهشی و مدیریتی می توانند از این ابزار جهت ارتقا سلامت روان زنان میان سال استفاده نمایند.
شهریار محمدی احمدعلی اکبری کامرانی
سالمندان به دلیل بیماریهای مزمن و وضعیتهای چندگانه پزشکی نسبت به جمعیت جوانتر از داروهای بیشتری استفاده می کنند. در سالمندان به دلیل تغییرات فیزیولوژیک، فارماکوکینتیک و فارماکودینامیک دارویی نیز تغییر می کند که با تغییرات قابل توجهی در رژیم دارویی و واکنشهای دارویی مانند افزایش حجم توزیع داروهای لیپوفیلیک و افزایش در بافت آدیپوز همراه هستند. فقدان دانش و آگاهی از تغییرات فیزیولوژیک و روانی دوره سالمندی منجر به تجویز نامناسب دارویی می شود. بروز واکنشهای دارویی از علل بااهمیت پذیرش بیمارستانی در سالمندان می باشد. بنابراین تجویز نامناسب دارو در سالمندان از نگرانیها و دغدغه های اصلی پزشکان و مراقبین آسایشگاه سالمندان و از علل بااهمیت مورتالیتی و موربیدیتی سالمندان در اروپا و ایالت متحده می باشد. مشکلات مربوط به دارو در 10% تا 30% آسایشگاه های سالمندان دیده می شود. در مطالعه ای گزارش شده است که واکنشهای عوارض دارویی در بیش از 50% سالمندان بستری در بیمارستان رخ می دهد. اخیرا نشان داده شده است که در 42% سالمندان بستری، حداقل یک دارو بدون اندیکاسیون و با دوزاژ و دوره درمان نامناسب تجویز می شود. 22 در مقابل داروی مناسب برای وضعیتهایی مانند نارسایی قلبی و استئوپروز در 20% تا 70% این بیماران به میزان کمتری استفاده می شوند. اشتباهات دارویی اغلب در انتقال از مرحله حاد به مرحله پس از حاد و آموزش ناکافی پزشکان در مورد تجویز داروی دوران سالمندی هنگام ترخیص بیمار مشاهده می شود. 25 استفاده از برنامه های ارزیابی سالمندان موجب کاهش مورتالیتی و بهبود عملکرد آنها هنگام بستری و ترخیص می شود. 26 در برخی مطالعات اولیه، اثرات سوء مصرف داروها بررسی شده است. در مطالعاتی نشان داده اند که در سالمندان بستری تجویز ساب اپتیمال دارو کاهش می یابد، لذا داروسازان بالینی در دارو درمانی و بهبود بیماران سالمند نقش موثری دارند. بااینحال در اکثر موارد داروسازان در مراقبتهای اولیه سالمندان مداخله می کنند. به دلیل بروز عوارض جدی ناشی از تجویز نامناسب دارو، از ابزاری برای غربالگری تجویز مناسب دارو استفاده می کنند. در بین ابزارهای ارائه شده، بهترین ابزار غربالگری برای تجویز مناسب دارو، کرایتریای beers می باشد. کرایتریای beers در سال 1991 ابداع شد و شامل 30 دارو می باشد. استفاده از داروهای لیست شده در این کرایتریا براساس تشخیص در افراد سالمند کنتراندیکاسیون دارد. داروهای لیست شده در کرایتریای beers مبتنی بر شواهد علمی می باشد که در طب سالمندان نیز پذیرفته شده است. از کرایتریای beers به عنوان ابزاری برای ارزیابی تداخل دارویی و تجویز همزمان داروهای نامناسب استفاده می شود. در مطالعات مختلف از ورژنهای مختلف کرایتریای beers برای نشان دادن تجویز داروهای باالقوه نامناسب دارو در سالمندان استفاده کرده اند. با توجه به افزایش روزافزون تعداد سالمندان، افزایش امید به زندگی، تجویز مناسب دارو، کاهش عوارض ناشی از تجویز نامناسب دارو، کاهش مورتالیتی و موربیدیتی، کاهش هزینه های درمانی سالمندان، بهبود کیفیت زندگی، ضرورت استفاده از روشی آسان، سریع و پذیرفته شده برای ارزیابی تطابق داروهای تجویزی در سالمندان، افزایش دانش و آگاهی پزشکان در تجویز مناسب دارو در سالمندان، وجود نظرات نامتناقض در مطالعات مختلف، مقرون به صرفه بودن طرح و کاربردی بودن یافته ها و اینکه تا کنون مطالعه ثبت شده ای در این زمینه در ایران گزارش نشده است، این مطالعه با هدف تعیین داروهای مصرفی در سالمندان ساکن در آسایشگاه های شهرستان قزوین در سال 1390 و تطابق آن با معیار beer’s انجام شد.
مجید گودرز تله جردی اصغر مکارم
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه حمایت اجتماعی با بهزیستی روانی در سالمندان مراکز جامع توانبخشی روزانه سالمندان استان تهران بود.: از آنجا که حمایت اجتماعی با بهزیستی روانی رابطه مثبت دارد. پژوهش حاضر نشان می دهد تغییر وضعیت اجتماعی سالمندان و افزایش حمایتهای اجتماعی باعث تقویت بهزیستی روانی در آنها می شود
زهره زنگویی روشنک وامقی
امروزه سلامت روان به عنوان بکی از مسائل مورد توجه در این بخش تبدیل شده است. برای تامین سلامت روان باید مولفه های موثر برآن را شناسایی کرد.این مطالعه با هدف بررسی رابطه ویژگی های شغلی و سلامت روان کارشناسان توانبخشی مراکز دولتی وخصوصی تحت نظارت سازمان بهزیستی استان تهران در سال 1393 انجام گرفت.این پژوهش کاربردی و از نوع مطالعات توصیفی-تحلیلی که برروی کارشناسان توانبخشی شاغل در مراکز دولتی وخصوصی تهران (104نفر) به صورت سرشماری انجام شد.مطالعه حاضر نشان دادکه ارتباط معناداری میان ویژگی های شغلی و سلامت روان در کارشناسان توانبخشی وجود دارد.
صدیقه مومنی مهشید فروغان
گشتالت درمانی. گشتالت درمانی، درمان تجربی است، برای کمک به فرد تا لحظه اکنون را عمیقاً درک کنند و از افکار، احساسات و اعمالش آگاهی یابند. این روش کارهای ناتمام گذشته را به عنوان مسائل عاطفی حل نشده در نظر می گیرد که آگاهی کنونی را سد می کند و با استفاده از مواجهه سازی، مراجع را با تفاوت و تعارضات کلامی و غیرکلامی اش، بین عمل و احساس اش و همچنین تفاوت بین احساساتش آگاه می نماید. که شامل تکنیک های چون فرافکنی، صندلی داغ، صندلی خالی، کارهای ناتمام، فرض مسولیت، واژن سازی، تمرین و آزمایش است این مداخله به مدت ده جلسه برای گروه مداخله برگزار شد. سه ماه به طول انجامید. برای گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت.
سعید حق نیا نادیه ایمانی
سالمندان، به عنوان گروهی از انسان ها که پا به سن گذاشته اند و به تبع آن، نیازهای جسمی و روحی متفاوتی را تجربه می کنند شناخته می شوند. از این رو، شناخت دقیق و صحیح نیازهای آنها در راستای طراحی محیط پاسخگو به نیازهای جسمی و روحی ایشان حائز اهمیت است؛ که این امر، یعنی شناخت نیازهای سالمندان به طور مطلوب، تنها از طریق بررسی سازوکار چگونگی دریافت آنها از محیط به دلیل تغییرات روحی و فیزیکی همبسته با افزایش سن امکان پذیر است. هدف این رساله، بررسی سالمند ایرانی به عنوان عضوی از جامعه با طیف نیازهای متفاوت و به تبع آن ارائه راهکار به منظور رسیدن به طراحی موفق فضاهای سکونت سالمندان بر مبنای پاسخگویی به نیازهای ایشان است. فصل اول، شامل معرفی مبانی و مقدمات شناخت موضوع، از قبیل معرفی سالمند به عنوان کاربر و اصول روانشناسی به عنوان موضوع مورد تاکید در فرایند طراحی، است. شناسایی سالمند و نیارهای خاص ایشان، تعریف سرای سالمندان و انواع خدماتی که امروزه به سالمندان ارئه می شود و همچنین اهمیت توجه به پاسخگویی به نیازهای سالمند به عنوان سوژه ی این رساله، از جمله مطالب بحث شده در بخش معرفی سالمند است. در ادامه نیز، تعریف مختصری از محیط و مبانی نظری آن، از دیدگاه روانشناسی محیطی در این فصل گنجانده شده است.
سارا ایران نژاد محمد علی حسینی
یکی از اختلالات شایع در محیط های کاری، فرسودگی شغلی است که می تواند بر احساس رضایت شغلی و سلامت جسمی-روانی افراد شاغل تاثیر داشته باشد. این پژوهش از نوع مطالعات توصیفی- تحلیلی بوده که به شیوه مقطعی انجام گرفته است. نمونه آماری 116 نفر از جامعه 340 نفری پرسنل ستاد مرکزی سازمان بهزیستی استان تهران در سال 1393 بود که به شکل تصادفی ساده انتخاب شدند. یافته های پژوهش نشان داد که در سطح معناداری )0.001 p<)، رابطه معکوس معناداری بین هوش هیجانی و فرسودگی شغلی وجود دارد و همچنین رابطه مستقیم معنادار بین هوش هیجانی و تاب آوری بدست آمد. لیکن رابطه معناداری بین عوامل دموگرافیک با هوش هیجانی و فرسودگی شغلی بدست نیامد. نتایج نشان داد با افزایش هوش هیجانی، فوسودگی شغلی در کارکنان ستاد سازمان بهزیستی کاهش یافته است و با توجه به اینکه هوش هیجانی قابل یادگیری است، بهتر است این قابلیت در سازمان ها برای تمامی کارکنان به صورت دوره ای بدون توجه به عوامل دموگرافیک، آموزش داده شود.
فرشاد فخار شکوه نوابی نژاد
چکیده ندارد.
مجیده هروی کریموی منیره انوشه
سوءرفتار نسبت به سالمندان توسط اعضای خانواده یکی از مشکلات بهداشتی واجتماعی جهانی، و اساساً مشکلی پنهان، به شمار می آید؛ زیرا موانعی نظیر فقدان تعریفی واضح و روشن از مفهوم سوءرفتار و فقدان ابزارهای مناسب جهت بررسی آن، شناسایی سوءرفتار را در این گروه آسیب پذیر با مشکل مواجه ساخته است. پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتباریابی پرسشنامه ای اختصاصی و متناسب با معیارهای فرهنگی جامعه ایرانی جهت بررسی سوءرفتار با سالمندان در خانواده انجام شده است. مطالعه حاضر در3 مرحله انجام گرفت. در مرحله اول محقق با استفاده از روش پدیده شناسی با رویکرد ون مانن ، از طریق مصاحبه های باز با 14سالمند، به تبیین مفهوم سوءرفتار با سالمندان در خانواده پرداخت. از یافته های به دست آمده 4 تم استخراج شد: محروم شدن از حقوق و شئونات انسانی، شکست تمامیت وجودی، رنج خاموش، و سرانجام دردناک. در مرحله دوم، عبارات پرسشنامه، بر اساس مصاحبه های بدون ساختار با قربانیان سالمندآزاری و استقراء از گروه متخصصین، تدوین گردید. سپس در مرحله سوم ، با استفاده از پژوهش روش شناسی، ویژگی های روانسنجی پرسشنامه با بهره گیری از روائی صوری، روائی محتوا، روائی سازه، همسانی درونی ، و ثبات (آزمون مجدد) مورد بررسی قرارگرفت. در این مرحله 325 سالمند تهرانی به صورت تصادفی از بیمارستان ها وکانون های جهاندیدگان منتخب شهر تهران انتخاب و در مطالعه شرکت کردند. روایی صوری به صورت کمی و کیفی توسط 30سالمند، و روایی محتوا به صورت کمی و کیفی توسط 50 نفر از متخصصان تأیید شد. متوسط شاخص روائی محتوایی پرسشنامه 92/0 بود. نتیجه تحلیل عاملی اکتشافی در این پرسشنامه بیانگر وجود 8 عامل بود: غفلت مراقبتی، سوءرفتار روان شناختی، سوءرفتار جسمی، سوءرفتار مالی، سلب اختیار، طردشدگی، غفلت مالی و غفلت عاطفی. این 8 عامل در مجموع 93/79درصد از واریانس کل آزمون را تبیین می نمودند. نتایج روش تحلیل مقایسه ای گروه های شناخته شده در پارامترهای وضعیت عملکردی و بستری مجدد نمایانگر تفاوت های قابل ملاحظه ای بین گروه ها بود. محاسبه ضریب آلفای کرونباخ موید همسانی درونی بالای پرسشنامه( 975/0 - 90/0) بود. پایایی ثبات از طریق آزمون مجدد با فاصله زمانی دو هفته 99/0 بود.یافته های نهایی این پژوهش حاکی از آن است که پرسشنامه حاضر با عنوان "پرسشنامه بررسی سوءرفتار با سالمند در خانواده" و با 49 عبارت ، با وجود ویژگی هایی نظیر طراحی ابزار بر اساس درک مفهوم سوءرفتار در نزد سالمندان ایرانی و مبتنی بر تجربیات زنده آنان، تبیین کلیه اشکال سوءرفتار با سالمند در خانواده، نمره گذاری ساده، پایایی و روایی مناسب، و قابلیت به کارگیری درموقعیت های مختلف توسط ارائه دهندگان خدمات بهداشتی، از جمله پرستاران، ابزاری مناسب جهت بررسی سوءرفتار با سالمند در خانواده های ایرانی است.
سارا نوروزی امیرمحمود حریرچی
در این پژوهش، شناخت پدیده ی سالمندآزاری و عوامل خانوادگی نظیر روابط خانوادگی، سطح تحصیلات مراقب و وضعیت اقتصادی خانواده می باشد. این مطالعه از نوع پیمایشی است که بر روی 84 سالمند 65 تا 85 ساله ساکن در سراهای سالمندان شهر تهران صورت گرفت که براساس روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده اند.ابزار جمع آوری اطلاعات در این مطالعه، پرسشنامه توام با مصاحبه بوده است.پرسشنامه شامل سه بخش اطلاعات دموگرافیک سالمند، اطلاعات خانوادگی و پرسشنامه ی بررسی سوء رفتار در سالمندان ، می باشد.برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون های آماری کاسکور و u مان ویتنی استفاده شده است. یافته های حاصل از بررسی های انجام شده نشان میدهد که بین جنسیت سالمند و وضعیت اقتصادی خانواده با سالمندآزاری رابطه ی معناداری وجود ندارد. اما بین سطح تحصیلات مراقب ونوع روابط خانوادگی با سالمندآزاری روابط معناداری یافت شده است. این روابط نشان میدهد که سالمند آزاری بعنوان یک آسیب اجتماعی در بافتهای گوناگون اجتماعی، فرهنگی، مذهبی وخانوادگی دیده می شود ومخصوص یک قوم یا ملت خاص نیست.ریسک فاکتورهای اجتماعی، فرهنگی وخانوادگی،صرفا زمینه ی بروز آزار را مساعد میکند واحتمال شیوع سوء رفتار را بالا میبرد.
مهشید فروغان
چکیده ندارد.
بشری اولاد عبدالهادی مهشید فروغان
هدف از این تحقیق بررسی فراوانی اختلالات شخصیت در زنان زندانی است. یافته ها نشان داد که بیشترین اختلالات شخصیت همراه با اختلالات وابسته به مواد بوده است.
مهشید فروغان
چکیده ندارد.