نام پژوهشگر: لیلی حیدریان

اعتباریات در فلسفه اخلاق علامه طباطبایی و مقایسه آن با رویکرد ناشناخت گرایی در فرا اخلاق
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  لیلی حیدریان   انشاء الله رحمتی

فلسفه اخلاق یا فرا اخلاق یا اخلاق تحلیلی رشته ای علمی- فلسفی و نوپاست که به صورت مدون در قرن بیستم در دنیای فلسفه مطرح گردید. آنچه در این علم بررسی می شود مسائل منطقی، معرفت شناسی و معناشناختی ای است که در مجموع، مبادی تصوری و تصدیقی علم اخلاق را فراهم می آورند و معیارهای لازم را برای نقد اخلاق دستوری در اختیار می نهند. در یک کلام، فلسفه اخلاق، منطق اخلاق است. در فرا اخلاق نظریات متفاوتی در باب تبیین و تحلیل مفاهیم و واژه های اخلاقی وجود دارد که می توان آن را به نظریات 1- طبیعت گرا (تعریف گرا)، 2- شهودگرا (ناطبیعت گرا) و 3- ناشناخت گرا (غیرتوصیفی) تقسیم کرد. 1- طبیعت گرایی معتقد است که: اصطلاحات اخلاقی برحسب اصطلاحات غیر اخلاقی قابل تعریف است و احکام اخلاقی زیرمجموعه ای از احکام تجربی اند و برای اوصاف طبیعی محض وضع شده اند. 2- شهودگرایی معتقد است که: بعضی از اوصاف اخلاقی بدیهی، شهودی، تعریف ناپذیر و بسیط هستند، آنان معتقدند که حداقل یکی از مفاهیم اخلاقی که باید به عنوان پایه قرار بگیرد باید دارای این اوصاف باشد و تنها از راه شهود است که می توان احکام و مفاهیم اخلاقی را شناخت نه از طریق مشاهده تجربی و یا استدلال فلسفی. 3- ناشناخت گرایی معتقد است که: مفاهیم اخلاقی بی معنا و غیرقابل تعریفند. ایشان اصولاً برای مفاهیم اخلاقی، حیثیت شناختی قائل نبوده و آنها را ناظر به واقع نمی دانند و صرفاً این مفاهیم را، مفاهیمی احساسی، عاطفی و توصیه ای می پندارند که از عواطف و تمایلات و انگیزه های آدمی نشأت گرفته اند. از طرفی در سنت فلسفه اسلامی علامه طباطبایی در حوزه احکام و گزاره های اخلاقی، نظریه ای یگانه و خاص بعنوان ادراکات اعتباری مطرح نمودند. علامه طباطبایی بر این باور است که قضایای حکمت عملی، اعتباری هستند؛ به این ترتیب که موجود زنده در انجام هر فعلی غایتی را دنبال می کند، این غایت که صرفاً نوعی اعتبار است مطابقی جز در ظرف وهم ندارد. از نظر ایشان توجیه قضایای حکمت عملی نیز با توجه به این غایت اعتباری صورت می گیرد. اصولاً در حکمت عملی، بحث صدق و کذب مطرح نیست بلکه مباحث با محوریت خوب و بد (حُسن و قُبح) یا باید و نباید شکل می گیرند. در این نوشتار، نظریه اعتباریات علامه طباطبایی و نظریه ناشناخت گرایی مورد مقایسه و بررسی قرار گرفته و قابلیت های هر یک در مقام تبیین، ثبات و جاودانگی ارزش های اخلاقی بررسی شده است.