نام پژوهشگر: شیما نمک شناس

بررسی عناصر زبانی در سبک کتاب فیروزشاه نامه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده ادبیات 1391
  شیما نمک شناس   محمدرضا نجاریان

فرهنگ مجموعه ای است از میراث های معنوی یک قوم که یا محصول عقل و ادراک ایشان است و یا زاده ذوق و عاطفه آنها؛ همچون هنر که ادبیات از نمودهای آن محسوب می شود و کارکردش نمایان کردن خاصیت زیبا پسندی و زیباپرستی ذهن بشر است.در برابر هر یک از رشته های دانش یا هنر رسمی یک رشته علم یا هنر عوامانه نیز وجود دارد که در میان مردم پدید آمده و در آغوش ایشان پرورش یافته است که سبب پیدایش آن را باید نیاز بشر به برقراری ارتباط با دنیای پیرامون خود دانست؛ از جمله می توان به داستان های عامیانه اشاره کرد که با موضوعات گوناگون از زندگی توده مردم سرچشمه می گیرند و منبعی مهم برای کسب اطّلاع در باب زندگی اجتماعی مردم و آداب و رسوم و سنن ایشان هستند. همچنین بسیاری از گره ها و ابهامها در درک و فهم اشعار و مطالب ادبی بوسیله این منابع رفع می شود. داستان سرا همواره اولین منظورش سرگرم کردن و به هیجان آوردن خواننده و شنونده است و مقاصد فلسفی و تربیتی و تاریخی و اجتماعی در درجه دوم و سوم اهمیّت قرار دارند. داراب نامه بیغمی و داراب نامه طرسوسی نیز از جمله داستان های عامیانه ای هستند که مضمون داستان آنها به روایات پیش از اسلام بازمی گردد. این دو کتاب هرچند از نظر موضوع داستان با یکدیگر متفاوتند؛ اما از نظر سبکی بسیار به یکدیگر شبیه هستند. زبان هر دو کتاب روان و ساده و نزدیک به زبان گفت و گو است. توصیفات بسیار دقیق هستند، صحنه های جنگ، روابط انسانی، وضعیت زندگی مردم و آداب و رسوم، کیفیّت لشکرآرایی و سلاح های جنگ آوران با جزئیات دقیق آورده شده است که می تواند در بررسی های تاریخی و جامعه شناسی و مردم شناسی بسیار حائز اهمیّت باشد. فیروزشاه نامه یکی از داستان های عامیانه فارسی است که در سال 887ه.ق در تبریز توسط داستان گزاری به نام محمّد بیغمی نوشته شده است. موضوع این کتاب شرح زندگی فیروزشاه پسر ملک داراب و دیگر پهلوانان ایرانی است که در واقع مجلّد سوّم و ادامه کتاب داراب نامه از همین نویسنده است. مشخّصه های برجسته کتاب فیروزشاه نامه درلایه واژگانی و نحوی (سبک زبانی) نسبت به سبک قرن نهم هجری بسیار روان و ساده است: در تحلیل واژگانی واحدهای معنادار زبان ، ساختمان واژه و شیوه ساخت واژه ها ، معنای آنها ، ائتلاف معنایی واژه ها با هم ، دال ها و نشانه ها بررسی می شود که به کمک دانش تکواژشناسی (علم صرف) امکان پذیر است. نویسنده داستان فیروزشاه نامه در به کار بردن اصطلاحات و لغات ترکی و مغولی افراط نمی شود؛ اما از واژگان فارسی بیشتر بهره برده است.این کتاب حاوی اعلام انسانی و جغرافیایی فارسی و ترکی و مغولی و نهایتاً هندی است که نشانه و اثری از فرهنگ اسلامی در آنها دیده نمی شود. بلکه نفوذ دین و فرهنگ اسلامی را می-توان در عبارات عربی و احادیث مذهبی و همچنین در برخی اعمال و رفتار قهرمانان آن دید. همچنین بسامد کلمات مرکب بیشتر از کلمات ساده است.در بین صفات نیز بسامد صفات مرکب بیشتر از صفات ساده است. در تحلیل نحوی ساختمان جمله ها، روابط واژه ها با هم ، شیوه های ترکیب واژه ها در عبارت ها و جمله ها، نظم و دستورمندی واژگان ، تحلیل نقش معنی شناسیک واژه در جمله بررسی می شود که این موضوع در قلمرو علم نحو است. در فیروز شاه نامه ، "حروف اضافه در معنای دیگر" فراوان به کار رفته است. انواع مفعول با چهار نشانه ذکر شده اند که از مفعول با نشانه "را" بیشتر استفاده شده است. کاربرد کهن ضمیر به صورت جا به جایی ضمیر است که در سه نقش اضافی، متممی و مفعولی بررسی شده اند. انواع "ی"، انواع "را" و انواع "که" نیز در بررسی ویژگی های سبکی مورد تحلیل قرار گرفته اند. در متن کتاب از فعل های پیشوندی بسیار استفاده شده که می توان گفت از ویژگی های سبکی کتاب است. همچنین وجوه فعل بندرت به صورت کهن استعمال شده اند و بیشتر به صورت امروزی هستند. کاربرد انواع قید در فیروزشاه نامه گسترده است. در سراسر داستان تکرار در کاربرد اسم، حرف، فعل و جمله دیده می شود.