نام پژوهشگر: منصور رضایی
محمد حسین بهشتی مقدم منصور رضایی
در یک آزمایش تاثیر استفاده از اسیدهای آلی و پروبیوتیک ها بر عملکرد، خصوصیات لاشه، فراسنجه های خونی و جمعیت میکروبی روده جوجه های گوشتی مورد مطالعه قرار گرفت. در این آزمایش 700 قطعه جوجه خروس گوشتی از سویه راس 308، با 5 تیمار(جیره حاوی آنتی بیوتیک، جیره بدون آنتی بیوتیک، جیره حاوی اسید آلی، جیره حاوی پروبیوتیک، جیره حاوی مخلوط اسید آلی و پروبیوتیک)، 4 تکرار در هر تیمار و 35 قطعه جوجه خروس در هر تکرار در قالب طرح کاملا تصافی مورد استفاده قرار گرفت. صفات مورد بررسی عبارت بودند از خوراک مصرفی، افزایش وزن بدن، ضریب تبدیل غذایی، خصوصیات لاشه، فراسنجه های خونی، پاسخ سیستم ایمنی، خصوصیات استخوان درشت نی، جمعیت میکروبی روده. از نظر صفات افزایش وزن در دوره رشد، درصد سینه و چربی محوطه بطنی، درصد فسفر و خاکستر استخوان درشت نی و جمعیت میکروبی ایلئوم تفاوت معنی داری بین تیمارها مشاهده گردید ( 05/0 (p<. برای صفات خوراک مصرفی، افزایش وزن، ضریب تبدیل غذایی، درصد چربی محوطه بطنی، غلظت کلسترول و ldl سرم خون و جمعیت میکروبی تیمار حاوی پروبیوتیک و تیمار حاوی مخلوط پروبیوتیک و اسید آلی بهترین نتایج را بین تیمارها نشان دادند. نتایج این آزمایش نشان داد که استفاده از اسیدهای آلی و پروبیوتیک نسبت به جیره حاوی آنتی بیوتیک عملکرد بهتری را در بین صفات مورد بررسی در جوجه خروس های گوشتی سویه تجاری راس 308 به همراه داشت.
راضیه مختاری خوزانی منصور رضایی
چکیده هدف از این تحقیق، اندازه گیری اثر بعضی از محرک های رشد بر بازده اقتصادی و تع یین حد بهینه کاربرد آن ها و نیز شناسائی اثر عوامل فردی، اقتصادی و اجتماعی بر بکا رگیری محرک های رشد بود . چون استفاده از محرک های رشد م ی تواند سرعت رشد را افز ایش، مدت زمان لازم برای رس یدن به وزن مطلوب و در ن تیجه هز ینه های تو لید را کاهش دهد و با توجه به اینکه امروزه هز ینه های تولی د در صنعت مرغداری در رأس قرار دارند، پس محرک های رشد م ی توانست ما را در این راستا به اهدافمان برساند. ما به هم ین منظور از محرک ها یی چون س ینبیوتیک ها، فاتو بیوتی ک ها، آنتی بیوتی ک ها، پری بیوتیک ها و پرو بیوتیک ها در این تحق یق استفاده کرد یم و تأثیر آن ها ر ا بر عملکرد، خصوصیات لاشه، فراسنجه های خونی و جمعیت میکروبی مورد بررسی قرار دادیم . از طرف دیگر با استفاده از پرسشنامه و بکارگیری مدل لاج یت به بررسی عوامل فردی، اقتصادی و اجتما عی م وثر بر مصرف محرک های رشد پرداختیم. در این آزما یش 840 قطعه از جوجه خروس های گوش تی نژاد راس 308 مورد استفاده قرار گرفت . این طرح دارای 6 تیمار و برای هر تیمار 4 تکرار اختصاص داده شد که در قالب طرح کاملاً تصاد فی انجام گرفت . نتایج حاصل از آزما یش نشان داد که محرک های رشد مورد استفاده در تمام دوره ها بر مصرف خوراک، ضریب تبدیل غذائی و افزا یش وزن معنی دار شدند با بررسی محرک های رشد در این آزمایش بر فراسنج ه های خونی نتیجه شد که تأثیر .(p<0,05) گلوکز و ،hdl در 42 روزگی و ldl و hdl ، محرک های رشد، بر غلظت کلسترول همچنین افزودنی های مورد اس تفاده بر تعداد کل .(p<0/ تری گلیسیرید در 21 روزگی معنی دار بود ( 05 در فاز دوم با .(p<0/ میکروارگانیسم های ایلئوم در سن 21 و 42 روزگی تأ ثیر معنی داری داشتند ( 05 تکمیل پرسشنامه برای بررسی عوامل فردی، اقتصادی و اجنماعی بر تمایل به مصرف محرک های رشد توسط مرغداران شهرستان آمل نتیجه شد که متغیرهای اندازه واحد، درآمد، مشاغل جانبی و تحصیلات و آموزش توانس تند بر مصرف محرک های رشد اثر مثبت داشته ولی متغیرهای سن، مالکیت و تجربه در استفاده از آ نها نتیجه ای در بر نداشت.
حسن نبی پور افروزی منصور رضایی
در یک آزمایش فاکتوریل 3×2×2 با طرح پایه بلوک های کامل تصادفی، تاثیر سطوح مختلف (0، 5، و10 درصد) کنجاله گوار، آنزیم همی سل (0 و 05/0 درصد) و در دو دوره پرورش (رشد و پایانی و فقط دوره پایانی) بر عملکرد، خصوصیات لاشه، برخی از فراسنجه های خونی، پاسخ ایمنی و جمعیت میکروبی ایلئوم روده جوجه های گوشتی مورد بررسی قرار گرفت. در این آزمایش از 720 قطعه جوجه خروس گوشتی سویه تجارتی راس 308 با 12 تیمار، چهار تکرار در هر تیمار و 15 قطعه جوجه در هر تکرار مورد استفاده قرار گرفت. با افزایش سطح کنجاله گوار به 10 درصد در جیره، وزن بدن کاهش و ضریب تبدیل غذایی افزایش یافت (05/0p<). استفاده از مکمل آنزیمی در جیره، باعث بهبود معنی دار افزایش وزن و ضریب تبدیل غذایی در جوجه های تغذیه شده با 10 درصد کنجاله گوار در دوره رشد و پایانی گردید (05/0p<). همچنین درصد لاشه و سینه در جوجه های فوق به طور معنی داری کاهش یافت (05/0p<). کمترین جمعیت باکتریهای بی هوازی و اکولای در جوجه های تغذیه شده با سطح 10 درصد کنجاله گوار حاوی مکمل آنزیمی در دوره رشد و پایانی مشاهده گردید (05/0p<). تاثیر سطوح مختلف کنجاله گوار و مکمل آنزیمی بر فراسنجه های خونی و پاسخ ایمنی معنی دار نبود. نتایج این آزمایش نشان داد که استفاده از سطح 5 درصد کنجاله گوار با یا بدون افزودن آنزیم همی سل تاثیر منفی بر عملکرد جوجه های گوشتی نداشت. واژه های کلیدی: کنجاله گوار، آنزیم همی سل، عملکرد، فراسنجه های خونی، جمعیت میکروبی، جوجه های گوشتی
قاسم فرهادی منصور رضایی
4-1- ویژگی های عملکردی 4-1-1- خوراک مصرفی تراکم انرژی و سایر مواد مواد مغذی جیره تاثیر معنی داری بر مقدار مصرف خوراک تیمارهای آزمایشی در دوره آغازین (21-8 روزگی) و کل دوره پرورش (42-8 روزگی) داشت، که با افزایش در تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره میانگین خوراک مصرفی در تیمار های آزمایشی افزایش یافت (05/0>p). علت مصرف خوراک بیشتر جوجه های تغذیه شده با سطح انرژی بالاتر در جیره به خوشخوراکی جیره های غذایی حاوی چربی بالا، سطح فیبر خام کمتر و سیستم فیزیولوژیک حیوان مربوط می باشد (79). حرارت افزایشی جیره هایی که به آنها چربی اضافه شده بود کاهش می یابد که این امر سبب افزایش خوراک مصرفی می گردد (63). تفاوت معنی داری از نظر میانگین خوراک مصرفی بین تیمار های آزمایشی در دوره رشد (42-21 روزگی) وجود نداشت. نتایج این تحقیق با نتایج میر آشتیانی و همکاران (1377)، پلامستد و همکاران (2007) و ظهیرالدینی و همکاران (1380) مطابقت داشت. اما با نتایج زهاو و همکاران (2009)، بشیری و همکاران (1388) و لیسون و همکاران (1996)، مطابقت نداشت. نیوکامب و سامرز (1984) بیان کردند که جوجه های گوشتی، صرف نظر از انرژی جیره، تا حد ظرفیت فیزیکی خوراک مصرف نموده و توانایی تنظیم مصرف خوراک به منظور کسب مقدار مشخصی از انرژی را ندارند. یکی از علل افزایش مصرف خوراک با افزایش تراکم انرژی و سایر مواد مغذی، مربوط به توان استفاده جوجه های جوان گوشتی از چربی موجود در جیره های با تراکم بالای انرژی و سایر مواد مغذی می باشد. در پرندگان جوان باز چرخش نمک های صفراوی را با بازدهی کمتری انجام داده و همچنین پروتئین باند کننده اسیدهای چرب توسط پرندگان جوان با اندازه کافی ساخته نمی شود. سل و همکاران (1986) شواهدی مبنی بر افزایش بیش از 5 برابر پروتئین باند کننده اسید چرب در جوجه ها از زمان تفریخ تا 8 هفتگی ارایه کردند. از این رو جوجه هایی که در سنین اولیه با جیره هایی با تراکم بالای مواد مغذی تغذیه می شوند مجبور به مصرف خوراک بیشتری برای تامین انرژی می باشند. و از طرفی حجم بیشتر جیره های با تراکم پایین و محدودیت حجم دستگاه گوارش باعث کاهش مصرف خوراک در این تیمارها می گردد (4). همچنین ساز و کار تنظیم انرژی برای جوجه های جوان کمتر توسعه یافته است، و جوجه ها به تدریج مقدار مصرف خوراک خود را با مقدار انرژی جیره تطبیق می دهند (9). اثر دوره اعمال تیمار بر میانگین خوراک مصرفی در کل دوره پرورش (42-8 روزگی) و دوره رشد (42-21روزگی) معنی دار نبود. اثر متقابل بین تراکم انرژی و سایر مواد مغذی و دوره اعمال تیمار بر میانگین خوراک مصرفی در کل دوره پرورش معنی دار بود (05/0>p). به طوری که جوجه های تغذیه شده با تیمار 1 (تراکم بالای انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شده در کل دوره پرورش) بیشترین مقدار مصرف خوراک و جوجه های تغذیه شده با تیمار 6 (تراکم پایین انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شده فقط در دوره رشد) دارای کمترین مقدار مصرف خوراک بودند. 4-1-2- افزایش وزن نتایج این پژوهش نشان داد که با افزایش تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره میانگین افزایش وزن در دوره رشد (42-21 روزگی) و کل دوره پرورش (42-8 روزگی) به طور معنی داری افزایش یافت (جدول4-1). این نتایج با نتایج غفاری و همکاران (2007)، نهاشون و همکاران (2005)، زهاو و همکاران (2009)، بشیری و همکاران (1388) و هولشیمر و همکاران (1993) مطابقت دارد. سطوح مواد مغذی موجود در جیره های جوجه های گوشتی مهمترین عامل تعیین کننده در افزایش وزن می باشد. بررسی ها نشان داده که نرخ رشد جوجه ها تحت تأثیر تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره قرار می گیرد، به طوری که تغذیه با جیره هایی با تراکم بالای انرژی و سایر مواد مغذی موجب افزایش نرخ رشد، در مقایسه با جیره هایی با تراکم انرژی پایین شده است. ظهیرالدینی و همکاران(1380) بیان کردند مقدار خوراک مصرفی جوجه های گوشتی، صرفنظراز سطح انرژی جیره، تا حد سیری فیزیکی خوراک مصرف نموده و توانایی تنظیم مصرف خوراک به منظور کسب مقدار مشخصی از انرژی را ندارد. همچنین سبب دیگر این است که جوجه های گوشتی نمی توانند مقدار انرژی مورد نیاز خود را به طور دقیق تنظیم نمایند لیکن با افزایش تراکم مواد مغذی جیره از کم به زیاد سبب افزایش 3 تا 4 درصد در دریافت انرژی می شود، در حالی که روند کاهش آن موجب 10 درصد کاهش در دریافت انرژی جوجه های گوشتی می گردد. به نظر می رسد مقدار تاثیر مواد مغذی بر نرخ رشد تحت تأثیر مرحله رشد نیز قرار می گیرد به طوری که در مرحله آغازین با افزایش سطح انرژی جیره پاسخ های رشد کمتری ظاهر می شود به عبارت دیگر در مرحله آغازین درصد کمی از تغییرات نرخ رشد را می توان به تغییرات انرژی جیره نسبت داد. در حالی که بخش بیشتری از این تغییرات را می توان به تغییرات سطح پروتئین جیره در این دوره نسبت داد. بالعکس در دوره پایانی بخش قابل توجهی از تغییرات نرخ رشد می تواند به تغییرات سطح انرژی جیره نسبت داده شود (87). هولشیمر و همکاران (1993) نشان دادند افزایش وزن و نرخ رشد در جوجه های تغذیه شده با جیره هایی با انرژی بالاتر به طور معنی داری بیشتر از جیره هایی با انرژی پایین بوده اند. همچنین به این نتیجه رسیدند که افزایش وزن بدن با افزایش انرژی و پروتئین جیره بهبود می یابد آنها گزارش کردند که جیره های غلیظ می توانند سبب ایجاد بیشترین افزایش وزن گردند که می تواند به سبب ابقای طولانی خوراک در دستگاه گوارش با افزایش سطح چربی در جیره و یا خوشخوراکی جیره باشد که منجر به افزایش دریافت و استفاده کامل از مواد مغذی باشد. والدروپ و همکاران (1976) گزارش کردند با افزایش غلظت انرژی قابل متابولیسم از 2970 به 3740 کیلوکالری در کیلوگرم کاهش در خوراک مصرفی فقط 8/3 درصد بود ولی مقدار کالری خورده شده با افزایش غلظت انرژی جیره بالا رفته بود به طوری که با 9/25 درصد افزایش انرژی قابل متابولیسم جیره، انرژی خورده شده 1/21 درصد افزایش یافته بود. آنها نتیجه گرفتند که سبب رشد بهتر جوجه های تغذیه شده با جیره های پر انرژی افزایش انرژی خورده شده و همزمان با آن افزایش در مصرف سایر مواد مغذی بوده است. اثر اصلی دوره اعمال تیمار بر افزایش وزن در کل دوره پرورش(42-8 روزگی) معنی دار بود (05/0>p). به طوری که جوجه هایی که در کل دوره پرورش با تراکم مختلف انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شدند نسبت به جوجه هایی که فقط در دوره رشد با تراکم مختلف انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شدند دارای افزایش وزن بیشتری بودند. اثر متقابل تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره و دوره اعمال تیمار بر میانگین افزایش وزن در دوره رشد (42-21 روزگی) و کل دوره پرورش (42-8 روزگی) معنی دار بود. در دوره رشد جوجه های تغذیه شده، با تیمار 4 (تراکم بالای انرژی و سایر مواد مغذی مواد مغذی تغذیه شده فقط در دوره رشد) بیشترین افزایش وزن بدن و تیمار 6 (تراکم پایین انرژی و سایر مواد مغذی، فقط در دوره رشد) کمترین افزایش وزن بدن را نشان دادند (05/0>p). در کل دوره پرورش جوجه های تغذیه شده، با تیمار 1 (تراکم بالای انرژی و سایر مواد مغذی مواد مغذی تغذیه شده در کل دوره پرورش) بیشترین افزایش وزن بدن و تیمار 3 (تراکم پایین انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شده در کل دوره پرورش) کمترین افزایش وزن بدن را نشان دادند (05/0>p). 4-1-3 ضریب تبدیل غذایی کاهش سطح تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره منجر به افزایش ضریب تبدیل غذایی در دوره رشد و کل دوره گردید (05/0>p). در دوره رشد، جوجه های تغذیه شده توسط جیرهایی با تراکم پایین انرژی و سایر مواد مغذی بیشترین ضریب تبدیل غذایی را دارا بودند (جدول4-1). تراکم بالای انرژی و سایر مواد مغذی سبب کاهش ضریب تبدیل در کل دوره پرورش گردید (05/0>p). نتایج این تحقیق با نتایج کامران و همکاران (2008)، نهاشون و همکاران (2005) و لیسون و همکاران (1997) مطابقت داشت. ضریب تبدیل خوراک در جوجه های گوشتی به طور معنی داری تحت تاثیر سطوح انرژی جیره قرار می گیرد، پلامستد و همکاران (2007) نشان دادند زمانی که سطح انرژی قابل متابولیسم جیره از 3000 به 3100 کیلوکالری در کیلوگرم افزایش پیدا کرد ضریب تبدیل بهبود یافت، ولی بهبود چندانی با افزایش سطح انرژی به مقدار 3200 کیلوکالری بر کیلوگرم مشاهده نشد (47، 80، 94 و 108). همچنین رابی و همکاران (2010) نشان دادند که کاهش سطح انرژی قابل متابولیسم در دوره آغازین و رشد از 3100 کیلوکالری در کیلو گرم به 2700 کیلوکالری در کیلوگرم ضریب تبدیل غذایی را به طور معکوسی تحت تأثیر قرار داد (41 و 110). رقیق سازی جیره سبب کاهش محتوای انرژی و پروتئین جیره می شود و پرنده جهت جبران کاهش انرژی و پروتئین دریافتی مقدار خوراک مصرفی خود را افزایش می دهد که این امر ضریب تبدیل غذایی را افزایش خواهد داد. افزایش حرارت دفعی روزانه جوجه های گوشتی با افزایش مقدار خوراک مصرفی می تواند دلیل دیگری برای افزایش ضریب تبدیل غذایی باشد. ون کمپن (1976) گزارش کرد که فعالیت فیزیکی جهت تغذیه، باعث تولید 3 درصد حرارت دفعی در مرغ های تخمگذار می شود. همچنین در جیره های با تراکم بالای انرژی و سایر مواد مغذی استفاده از چربی بیشتر بوده بنابراین با افزایش سطح انرژی جیره حرارت افزایشی کمتر در بدن تولید می شود. افزایش نرخ عبور غذا از دستگاه گوارش نیز می تواند دلیل دیگری جهت افزایش ضریب تبدیل غذایی باشد، هر چند این دلیل با نتایج مطالعات واشبورن (1991) مطابقت نداشت. این محقق گزارش کرد که هیچ ارتباطی بین نرخ عبور و ضریب تبدیل غذایی وجود ندارد. اثر اصلی دوره اعمال تیمار در هیچ یک از دوره های رشد (42-21 روزگی) و کل دوره پرورش (42-8 روزگی)، بر ضریب تبدیل غذایی معنی دار نبود. اما در دوره رشد (42-21 روزگی)، تیمارهایی که فقط در دوره رشد از تراکم مختلف انرژی و سایر مواد مغذی استفاده کردند نسبت به تیمارهایی که در کل دوره از تراکم مختلف انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شده اند دارای ضریب تبدیل غذایی بهتری بودند. اثرات متقابل معنی داری بین تراکم مواد مغذی و دوره اعمال تیمار بر ضریب تبدیل غذایی دوره رشد (42-21 روزگی) وجود نداشت. اثر متقابل تراکم مواد مغذی و دوره اعمال تیمار بر میانگین ضریب تبدیل غذایی در دوره رشد (42-21 روزگی) و کل دوره پرورش (42-8 روزگی) معنی دار بود. به طوری که در دوره رشد جوجه های تغذیه شده با تیمار 4 (تراکم بالای انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شده فقط در دوره رشد) کمترین مقدار ضریب تبدیل غذایی و جوجه های تغذیه شده با تیمار 3 (تراکم پایین انرژی و سایرمواد مغذی تغذیه شده در کل دوره) بیشترین مقدار ضریب تبدیل غذایی را نشان دادند (05/0>p). در کل دوره پرورش جوجه های تغذیه شده با تیمار 1 (تراکم بالای انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شده در کل دوره) دارای کمترین مقدار ضریب تبدیل غذایی و جوجه های تغذیه شده با تیمار 3 (تراکم پایین انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شده در کل دوره) بیشترین مقدار ضریب تبدیل غذایی را نشان دادند (05/0>p). 4-1-4 درصد تلفات در کل دوره آزمایش (42-8 روزگی) در هیچ یک از تیمارها تلفاتی مشاهده نگردید. 4-2- ویژگی های لاشه تاثیر تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره بر راندمان لاشه در هر دو دوره رشد (21-8 روزگی) و کل دوره پرورش (42-21روزگی) معنی دار نبود. تاثیر دوره اعمال تیمار نیز بر تیمارهای آزمایشی معنی دار نبود. هر چند تفاوت بین تیمارها معنی داری نبود، اما با افزایش تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره میانگین درصد لاشه قابل طبخ افزایش یافت. با افزایش تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره، درصد سینه به طور معنی داری افزایش یافت (05/0>p). سبب این امر می تواند افزایش مقدار پروتئین دریافتی باشد که با افزایش پروتئین دریافتی وزن عضلات و ابقای پروتئین افزایش یافته و در نتیجه درصد سینه افزایش یافت (76 و 95). نتایج با نتایج آرائوجو (1998)، نهاشون و همکاران (2005) و دوزیر و همکاران (2006) مطابقت داشت. تاثیر تراکم انرژی و سایر مواد مغذی بر درصد ران معنی دار نبود. تیمارهای آزمایشی که با تراکم پایین انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شدند دارای میانگین درصد عضله ران بیشتری نسبت به سایر تیمارهای آزمایشی بودند. که با نتایج زهاو و همکاران (2009) مطابقت داشت. تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره بر مقدار چربی محوطه شکمی تاثیر معنی دار نداشت. هیدالگو و همکاران (2004) گزارش کردند در صورت ثابت بودن نسبت انرژی و پروتئین افزایش تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره درصد چربی محوطه شکمی را تغییر نمی دهد. اما با نتایج لیسون و همکاران (1997) و آلبوکوئرگه و همکاران (2003) مطابقت نداشت. تاثیر تراکم انرژی و سایر مواد مغذی بر درصد قلب معنی داری نبود. تیمارهای آزمایشی که توسط جیرهایی با سطوح بالای تراکم انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شدند دارای درصد قلب بالاتری نسبت به سایر تیمار های آزمایشی بودند. این نتایج با نتایج غفاری و همکاران (2007) مطابقت داشت، این محققین گزارش کردند که وزن قلب با مقدار متابولیسم مرتبط می باشد. بالا بودن درصد قلب در جوجه های تغذیه شده با تراکم بالای انرژی و سایر مواد مغذی جیره به سبب اینکه افزایش تراکم انرژی و سایر مواد مغذی باعث افزایش شدت متابولیسم و افزایش نیاز پرنده به اکسیژن گردیده و از این رو دستگاه گردش خون باید خون بیشتری را در واحد زمان از خود عبور دهد که یک راه برای انجام چنین کاری، افزایش حجم دستگاه گردش خون می باشد. با افزایش در مقدار تراکم انرژی و سایر مواد مغذی درصد کبد افزایش یافت اما تاثیر تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره بر درصد کبد معنی دار نبود. با کاهش در مقدار تراکم انرژی و سایر مواد مغذی درصد سنگدان به طور معنی داری افزایش یافت (05/0>p). بزرگ شدن سنگدان در تیمارهایی که از تراکم پایین تر انرژی و سایر مواد مغذی استفاده کردند به سبب افزایش در مقدار ظرفیت اندام های هضمی، به منظور مصرف خوراک بیشتر در جیره هایی با تراکم پایین انرژی و سایر مواد مغذی باشد. تاثیر دوره اعمال تیمارهای آزمایشی بر راندمان لاشه، درصد سینه و درصد ران معنی دار نبود. اما جوجه های گوشتی که در کل دوره پرورش (42-8 روزگی) با تیمارهای آزمایشی تغذیه شدند دارای درصد لاشه و درصد سینه بالاتری از نظر عددی بودند. همچنین تاثیر دوره اعمال تیمار بر درصد کبد، درصد قلب و درصد سنگدان معنی دار نبود. با توجه به جدول 4-6 اثر متقابل تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره و دوره اعمال تیمار بر درصد سینه، درصد چربی محوطه شکمی و درصد سنگدان معنی دار بود (05/0>p). به طوری که جوجه های تغذیه شده با تیمار 1 (تراکم بالای انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شده در کل دوره) دارای بیشترین و تیمار 3 (تراکم پایین انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شده در کل دوره) دارای کمترین مقدار درصد سینه را داشتند. جوجه های تغذیه شده با تیمار 3 (تراکم پایین انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شده در کل دوره) دارای بیشترین درصد چربی محوطه شکمی و جوجه های تغذیه شده با تیمار1 (تراکم بالای انرژی و سایر مواد مغذی، تغذیه شده در کل دوره) دارای کمترین درصد چربی محوطه شکمی بودند. و جوجه های تغذیه شده با تیمار 1 (تراکم بالای انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شده در کل دوره) دارای کمترین و جوجه های تغذیه شده با تیمار 6 (تراکم پایین انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شده فقط در دوره رشد) دارای بیشترین درصد سنگدان بودند. اثرات متقابل تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره و دوره اعمال تیمار بر درصد لاشه، درصد ران و درصد قلب معنی دار نبود. 4-3- ترکیبات شیمیایی لاشه با توجه به جدول 4-7، تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره بر درصد پروتئین خام لاشه تاثیر معنی داری داشت (05/0>p). جوجه های تغذیه شده با جیره دارای تراکم بالای انرژی و سایر مواد مغذی دارای درصد پروتئین خام بالاتری نسبت به سایر گروه های آزمایش بودند. سبب این افزایش، مقدار پروتئین دریافتی باشد که با افزایش پروتئین دریافتی وزن عضلات و ابقای پروتئین افزایش می یابد (76 و 95). همچنین جوجه های تغذیه شده با تراکم پایین انرژی و سایر مواد مغذی نسبت به جوجه های تغذیه شده با تراکم متوسط انرژی و سایر مواد مغذی دارای درصد پروتئین خام بالاتری بودند، به سبب این که با کاهش مواد مغذی جیره بافتهای بدن از مواد مغذی جیره با راندمان بهتری استفاده نموده و لذا مقدار ذخیره چربی لاشه کمتر و به تبع آن درصد پروتئین لاشه افزایش یابد. که این نتایج با نتایج صحرائی و شریعتمداری (1386) مطابقت دارد. اما با نتایج لیپنز و همکاران (2002) مطابقت نداشت. اما درصد ماده خشک لاشه و درصد چربی خام لاشه تحت تاثیر تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره قرار نگرفت. لیپنز و همکاران (2002) گزارش دادند که محدودیت غذایی تاثیر معنی داری بر محتوای چربی لاشه نداشت. اثر تراکم انرژی و سایر مواد مغذی بر درصد خاکستر لاشه معنی دار بود (05/0>p). به طوری که جوجه هایی که با جیره های با سطوح متوسط انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شدند دارای کمترین مقدار درصد خاکستر لاشه بودند. تاثیر دوره اعمال تیمار بر هیچ یک از ترکیبات لاشه معنی دار نبود. اثر متقابل تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره و دوره اعمال تیمار بر درصد پروتئین لاشه معنی دار بود، به طوری که جوجه های تغذیه شده با تیمار 1 (تراکم بالای انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شده در کل دوره) دارای بیشترین درصد پروتئین لاشه نسبت به سایر گروههای آزمایشی بودند. اثر متقابل تراکم مواد مغذی جیره و دوره پرورش بر درصد خاکستر لاشه معنی دار بود، به طوری که تیمار 2 (تراکم بالای انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شده در کل دوره) دارای کمترین و جوجه های تغذیه شده با تیمار 6 (تراکم پایین انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شده فقط در دوره رشد) دارای بیشترین درصد خاکستر لاشه بودند. 4-3- متابولیت های پلاسما در این تحقیق استفاده از سطوح مختلف تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره، تفاوت معنی داری در مقدار گلوکز، تری گلیسرید، hdl، ldl و vldl پلاسمای جوجه گوشتی در سن 21 روزگی وجود نداشت (جدول4-10). با افزایش سطح انرژی قابل متابولیسم مقدار کلسترول خون کاهش پیدا کرد، اثر سطوح انرژی بر کلسترول خون معنی دار نبود. با افزایش در مقدار تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره مقدار گلوکز پلاسما افزایش یافت. به طوری که تیمارهای آزمایشی که در دوره رشد از جیره هایی با سطح بالای انرژی قابل متابولیسم 3100 کیلوکالری در کیلو گرم تغذیه شدند دارای مقدار گلوکز پلاسمایی بیشتری نسبت به جوجه های تغذیه شده با جیره دارای تراکم انرژی قابل متابولیسم 2945 کیلوکالری در کیلو گرم بودند. بالا بودن گلوکز در تیمارهایی که از تراکم بالای انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شدند به سبب بالا بودن مصرف گلوکز و پیش سازهای در این تیمارها می باشد. هر چند مقدار تری گلیسرید بین تیمارها تفاوت معنی داری نداشت اما جوجه های گوشتی در تیمارهایی که از سطوح پایین انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شدند دارای مقدار تری گلیسرید بیشتری نسبت به سایر تیمارها بودند. که این نتایج با نتایج زهاو و همکاران (2009)، کامران و همکاران (2010) و سوینن و همکاران (2005) مطابقت داشت. اما با نتایج آبو زید و همکاران (2007) مطابقت نداشت. عدم افزایش سطوح تری گلیسرید و vldl خون به هنگام مصرف سطوح بالای انرژی و سایر مواد مغذی به سبب یک جبران اضافی در سیستم فیزیولوژیک، برای مقابله با چربی بالای جیره در این پرندگان باشد. این تنظیم می تواند به "تنظیم کاهشی" آنزیم لیپوپروتئین لیپاز مربوط باشد بنابراین سطوح تری گلیسرید و vldl بالاتر، ضرورتا در پرندگان تغذیه شده با یک جیره پر چربی اتفاق نمی افتد و جوجه ها می توانند بطور موثری چربی اضافی را از دستگاه گردش خونشان پاکسازی کنند (1 و 17). با کاهش تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره مقدار hdl پلاسما در سن 42 روزگی به طور معنی داری افزایش یافت (05/0>p). تاثیر تراکم انرژی و سایر مواد مغذی بر مقدار ldl پلاسما معنی دار بود (05/0>p). که با افزایش تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره مقدار ldl پلاسما افزایش یافت. تراکم انرژی و سایر مواد مغذی تاثیر معنی داری بر مقدار گلوکز، تری گلیسرید، hdl و vldl پلاسمای جوجه گوشتی در سن42 روزگی نداشت (جدول4-11). اثر دوره اعمال تیمار تنها بر مقدار hdl پلاسما معنی دار بود. تیمارهای آزمایشی که فقط در دوره رشد با تراکم مختلف انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شدند نسبت به تیمارها یی که در کل دوره پرورش با تراکم مختلف انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شدند دارای مقدار hdl بالاتری بودند. اثر متقابل تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره و دوره اعمال تیمار بر مقدار hdl و ldl پلاسما معنی دار بود (05/0>p). جوجه های تغذیه شده با تیمار 6 (تراکم پایین انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شده در دوره رشد) بیشترین و جوجه های تغذیه شده با تیمار 1 (تراکم بالای انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شده در کل دوره) کمترین سطح hdl را داشتند. برای مقدار ldl جوجه های تغذیه شده با تیمار 1 (تراکم بالای انرژی و سایر مواد مغذی در کل دوره) دارای بیشترین و جوجه های تغذیه شده با تیمار 6 (تراکم پایین انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شده در دوره رشد) دارای کمترین مقدار بودند. 4-5- هزینه غذایی هر کیلوگرم افزایش وزن تاثیر تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره بر هزینه غذایی هر کیلوگرم افزایش وزن بدن معنی دار بود (05/0>p). که با کاهش در تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره، هزینه غذایی هرکیلوگرم افزایش وزن کاهش یافت. این نتایج با نتایج بشیری و همکاران (1388)، ظهیرالدینی و همکاران (1380) و بوچان و همکاران (2007) مطابقت دارد. بوچان و همکاران (2007) گزارش کردند بسته به مقدار مصرف و کیفیت دان، رقیق سازی انرژی (کمتر از 7 درصد) هزینه غذایی جوجه های گوشتی آرگانیک (پرورش یافته با دانه ها و مراتع بدون افزودنی های ضد میکروبی) را کاهش داد. تاثیر دوره اعمال تیمار بر هزینه غذایی هر کیلوگرم افزایش وزن از لحاظ آماری معنی دار نبود. اما تیمارهایی که تنها در دوره رشد با تراکم مختلف انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شدند دارای هزینه غذایی هر کیلوگرم افزایش وزن بیشتری نسبت به تیمارهای دیگر بودند. اثر متقابل تراکم انرژی و سایر مواد مغذی جیره و دوره اعمال تیمار بر هزینه غذایی هر کیلوگرم افزایش وزن بدن معنی دار بود (05/0>p). جوجه های تغذیه شده با تیمار 3 (تراکم پایین انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شده در کل دوره) دارای کمترین و جوجه های تغذیه شده با تیمار 1 (تراکم بالای انرژی و سایر مواد مغذی تغذیه شده درکل دوره) دارای بیشترین هزینه غذایی برای هر کیلو گرم افزایش وزن بودند.
مهتدی ناظمی طرقبهی ناصر کلینی ممقانی
انسان دربرابر محیط و از جمله محصولاتی که در اطرافش با آنها رو بروست منفعل رفتار نمی کند و دانستن چگونگی فرآیند ارتباط و فهمیدن محصول نیازمند توسعه و توصیف نظریات علوم ارتباطات و ارتباط شناسی در بازه محصولات صنعتی و طراحی و تو لید آنهاست. در این تحقیق سعی شده است ابتدا از دیدگاه ارتباط شناسی اصولی که در بر قرار شدن ارتباطی کامل بین محصول و مخاطب موثر است بررسی و سپس با توجه به آنها در کنار توجه به نیازهایی که بیماران عمل قلب باز در بخش بستری با آن رو برو هستند محصولی طراحی شود که برای حمل تجهیزات همراه ایشان در هنگام حرکت مناسب باشد. در این تحقیق از طریق مطالعه کتابخانه ای به انواع بیان محصولات ، چگونگی فهم محصول، پیام و خصوصیات آن، معنا شناسی محصول ، زمینه و اهمیت آن در ارتباط و نویزهای ارتباطی پرداخته شده است. همچنین در ادامه با توجه به وابسته بودن معنای محصولات به ذهن مخاطبان ، ادراک و شناخت ایشان و متغیر بودن آن در فضا و زمان با توجه به تفاوت های ادراکی و شناختی که ممکن است بیماران عمل قلب باز که استرس بالایی را تحمل میکنند با آن رو برو باشند اقدام به طراحی محصول شده است.
محمد کاظمی فرد منصور رضایی
آزمایش اول: با افزایش سن تولید تخم مرغ، جوجه درآوری، کیفیت پوسته و استحکام استخوان با افزایش سن کاهش پیدا می کند. سازمان بهداشت جهانی تخمین زده است که حدود 80 درصد ساکنان زمین متکی به داروهای تجاری برای بهداشت اولیه خود هستند و ترکیبات بیشتر این داروها اجزای فعال عصاره های گیاهی هستند . رازیانه شامل آنیتول می باشد، که این ترکیب یا پلیمرهای آن بعنوان فیتواستروژن عمل می کنند. فیتواستروژن ها بوسیله خوردن گیاهان شبیه استروژن در بدن عمل می کنند و بطور کلی در غدد داخلی بدن تولید نمی شوند. فیتو استروژن ها بخاطر ساختار همانند گونه خود با استرادیول توانایی عمل بعنوان استروژن یا آنتی استروژن را دارند آزمایش فاکتوریل با 3 سطح (صفر،50 و100 میلی گرم/درکیلوگرم جیره) عصاره رازیانه و 3 سطح (صفر،3500و4200 واحد بین الملل/درکیلوگرم جیره) ویتامین d3 در قالب طرح کاملا تصادفی به منظور بررسی عملکرد، جوجه درآوری و ایمنی مرغهای مادر گوشتی راس 308 پس ازتولک بری از هفته 74 تا 84 انجام شد. مرغ ها 10 هفته پس از تولک وزن شدند(74 هفتگی)، سپس در 36 واحد آزمایشی بطور تصادفی توزیع شدند. هر واحد آزمایشی شامل 10 قطعه مرغ و یک قطعه خروس بود. پرنده ها جیره های آزمایشی را از هفته 74 دریافت کردند. صفات عملکردی روزانه و صفات مربوط به کیفیت پوسته هر 4 هفته یک بار ثبت و اندازه گیری شد. به منظور بررسی جوجه درآوری، تلفات جنینی و خصوصیات کیفی جوجه ها، سه مرتبه و هرمرتبه به مدت یک هفته تخم مرغ ها جمع آوری و به جوجه کشی ارسال شدند. به منظور اندازه گیری تیتر آنفولانزا و نیوکاسل هر دو هفته 2 نمونه خون ازهر واحدآزمایشی گرفته شد. افزودن عصاره رازیانه به جیره مرغهای مادر گوشتی به طور معنی داری باعث افزایش درصد تولید و کیفیت جوجه و همچنین باعث بهبود تیتر نیوکاسل در طول زمان شد (022/0p=). همچنین اضافه کردن عصاره رازیانه باعث کاهش میزان تخم مرغهای دوزرده و تخم کبوتری شد(001/0p<). رنگ زرده در کل دوره تحت تاثیر ویتامینd3 قرار گرفت. اثر متقابلی بین عصاره رازیانه و ویتامینd3 روی تلفات جنینی مشاهده شد. نتایج این آزمایش نشان میدهد که مکمل سازی جیره به همراه عصاره رازیانه و ویتامینd3 روی تولید تخم مرغ، تخم مرغهای دوزرده و تخم کبوتری، کیفیت جوجه و تیتر نیوکاسل دارای اثر مثبتی بود. در آزمایش دوم360 قطعه مرغ مادر گوشتی سویه تجاری راس 308 پس از تولک در 9 تیمار و 4 تکرار به مدت 8 هفته در قالب طرح کاملا تصادفی به صورت آرایش فاکتوریل 3×3 شامل 3 سطح (صفر،50 و100میلی گرم/ درکیلوگرم جیره) عصاره رازیانه و 3 سطح (صفر،3500 و4200 واحد بین الملل/ درکیلوگرم جیره) ویتامین d3 از هفته 84 تا 92 بود مورد استفاده قرار گرفت. به منظور اندازه گیری کلسیم و فسفر سرم خون در پایان آزمایش 4 نمونه خون ازهر واحدآزمایشی گرفته شد. به منظور اندازه گیری تیتر آنتی بادی آنفولانزا و نیوکاسل، چهار هفته بعد از دریافت واکسن، 2 پرنده از هر واحد آزمایشی در 3 مرحله خون گیری شدند. . افزودن عصاره رازیانه به جیره مرغهای مادر گوشتی به طور معنی داری درصد تخم مرغهای دفرمه راکاهش داد و رنگ زرده و غلظت کلسیم سرم را افزایش داد (05/0p<). مکمل سازی عصاره رازیانه به همراه ویتامین d3 باعث بهبود میزان تولید، وزن توده تخم مرغ، ضریب تبدیل غذایی، وزن پوسته تخم مرغ و همچنین غلظت کلسیم سرم گردید. افزودن عصاره رازیانه به جیره مرغهای مادر گوشتی تمایل به کاهش تلفات جنینی در مراحل اولیه رشد جنین را نشان داد (055/0p= ). جنسیت جوجه های تفریخ شده (جوجه خروسها) و وزن نسبی جوجه ها به طور معنی داری تحت تاثیر سطوح ویتامین d3 قرار گرفت. علاوه بر این با افزایش سطح ویتامین d3 سطح تیتر نیوکاسل تمایل به کاهش نشان داد (063/0p=). نتایج این آزمایش نشان می دهد که استفاده از 50 میلی گرم عصاره رازیانه به همراه 3500 واحد بین باعث بهبود عملکرد شد. هدف آزمایش سوم مقایسه اثر عصاره رازیانه و ویتامین d3 بر صفات عملکردی، کیفیت پوسته، جوجه درآوری، خصوصیات کیفی پوسته، برخی از هورمونها، فاکتورهای بیوشیمیایی، مواد تشکل دهنده استخوان و ایمنی مرغهای مادر گوشتی سویه تجاری راس 308 پس ازتولک بری بود که از هفته 96 تا 102 مورد بررسی قرار گرفت. هر پن شامل 10 قطعه مرغ و یک قطعه خروس بود. آزمایش به صورت طرح کاملا تصادفی شامل 7 تیمار(سطوح مختلف کلسیم،فسفر به همراه ویتامین d3 یا عصاره رازیانه) در 4 تکرار انجام شد. اثر تیمارهای آزمایشی بر تولید تخم مرغ، وزن توده تخم مرغ، تخم مرغهای قابل ارسال به جوجه کشی، کیفیت پوسته، درصد سفیده، افزایش وزن پرنده، تلفات ثانویه، غلظت استرادیول و پروژسترون، پروتئین تام، آنزیمهای کبدی، کلسیم خون، خاکستر و کلسیم استخوان و همچنین وزن زرده تخمدان معنی دار بود. نتایج این آزمایش نشان می دهد که کاهش کلسیم و فسفر به میزان 10 درصد کمتر از سطح کنترل اثر معنی داری بر متغییر های اندازه گیری شده نداشت اما کاهش 20 درصدی کلسیم اثر معنی داری بر متغییر های ذکر شده داشت. افزودن ویتامین d3 به جیره هایی که دارای کاهش کلسیم و فسفر به میزان 10 درصد بودند توانست باعث جلوگیری از اثرات منفی کاهش کلسیم و فسفر شود. افزودن عصاره رازیانه نیز توانست در تیمارهایی که کلسیم و فسفر آنها 10 درصد کمتر بود اثر بخش باشد اما اثر بخشی آنها به اندازه ویتامین d3 در برخی از متغییر ها نبود. نتایج کل این سه آزمایش نشان می دهد که افزودن عصاره رازیانه بر برخی صفات عملکردی در مرغهای مادر گوشتی معنی دار بود و این اثر تا زمانی معنی دار بود که میزان کلسیم و فسفر جیره به اندازه کافی تامین شد و در مقایسه با ویتامین d3 اثر بخشی آن کمتر بود.
محمد حسنی کنارانجام منصور رضایی
در یک آزمایش فاکتوریل 3×2 با طرح پایه کاملا تصادفی تاثیر سطوح مختلف (0،4، و 8 درصد) کنجاله گوار و آنزیم همی سل (0و 05/0 درصد) بر عملکرد، کیفیت تخم مرغ و غلظت برخی از فراسنجه های خونی مرغ های تخمگذار تجاری لگهورن سویه، های لاین 36w- به مدت 12 هفته در دوره دوم تخمگذاری مورد بررسی قرار گرفت. در این آزمایش 72 قطعه مرغ تخمگذار به صورت تصادفی به 6 تیمار تقسیم شدند. هر تیمار دارای 4 تکرار و 3 قطعه مرغ در هر تکرار بود. در طول آزمایش عملکرد مرغ های تخم گذار (مصرف خوراک، میانگین وزن تخم مرغ، میانگین وزن توده تخم مرغ، درصد تولید تخم مرغ، ضریب تبدیل غذایی و تغییرات وزن مرغان تخمگذار)، خصوصیات کیفی تخم مرغ (رنگ زرده، ضخامت پوسته، استحکام پوسته، ارتفاع سفیده، واحد هاو و میزان کلسترول تخم مرغ)، و غلظت برخی از فراسنجه های خونی ( تری گلیسرید، کلسترول، ldl، hdl و vldl) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این آزمایش نشان داد صفات عملکردی تحت تاثیر کنجاله گوار قرار نگرفت. استفاده از آنزیم همی سل در جیره، باعث بهبود معنی دار مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذایی گردید (05/0>p). مصرف خوراک، ضریب تبدیل خوراک، وزن توده تخم مرغ و میانگین وزن تخم مرغ به طور معنی داری تحت تاثیر، اثر متقابل کنجاله گوار و آنزیم قرار گرفت (05/0>p). اثرات کنجاله گوار و آنزیم بر رنگ زرده معنی دار بود (05/0>p). اثر متقابل معنی دار بین سطوح کنجاله گوار و مکمل آنزیمی بر ارتفاع سفیده، واحد هاو، رنگ زرده و کلسترول تخم مرغ مشاهده گردید (05/0>p) تاثیر سطوح مختلف کنجاله گوار و مکمل آنزیمی بر غلظت فراسنجه های خونی معنی دار نبود. نتایج این آزمایش نشان داد که استفاده از سطح 8 درصد کنجاله گوار با یا بدون افزودن آنزیم همی سل تاثیر منفی بر عملکرد مرغ های تخمگذار نداشت.
سمیه عباسی مرتضی پورمحمدی
تحقیقات در این پروژه مربوط به توانایی جنبش بدن به کمک علم زیبایی شناسی حرکت است که در روانشناسی اصطلاحاتی نظیر حس جنبشی، هوش حرکتی کاربرد دارد. در واقع حس جنبشی است که از موقعیت اندام و وضعیت داخلی بدن آگاهی عمقی دارد. این رویکرد طرفدارطراحی به تجربهکاربر بااستفاده ازجنبش به روشهای مختلف می باشد. هدف در این تحقیق بهره گیری ازتعامل برای رسیدگی به نقش محوری بدن و توسعه مفهوم تعامل مبتنی بر جنبش از طریق طراحی، برای رسیدن به ارزشهای جسمانی و روانی است. در واقع ارائه یک محصول یا وسیله ای که بتواند ماشه ی حرکت ( برانگیزاننده ) باشد و ایجاد تعامل کند. در تحقیق حاضر برای شناسایی و دستیابی به دستورالعمل های طراحی به وسیله ی گردآوری اطلاعات و تست یک طرح آزمایشی بر روی گروه هدف از طریق نمونه گیری، اطلاعات مربوط به عملکرد افراد مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.و از طریق استخراج داده های مورد آزمایشی به عملکرد مناسب در طرح نهایی دست مییابیم. و¬ تمرکز طراحی برای فعالیت به لحاظ جسمانی در اندام های تحتانی است و به لحاظ روانی برای رسیدن به لذت و خوشایندی، از واسطه های هوشمند فعالیت و محرک ها به عنوان سیگنال های ورودی و خروجی بهره مند می شویم. و در نهایت محصولی که طراحی می شود، واقع گرایانه به دور از دنیای مجازی رایانه ای، با رعایت اصول ارگونومیکی و در راستای رشد فن آوری با هدف آگاهی از حس جنبشی و توسعه مفهوم تعامل مبتنی بر جنبش است.
محمد پزشکی نازنین فرشچیان
چکیده ندارد.
وحیده احمدی سهراب ربیعی
چکیده ندارد.
مرضیه میرزاعلیزاده سیمین قینی
چکیده ندارد.
مه زاد عبادالله زاده ملکی نازنین فرشچیان
چکیده ندارد.
فریبا منصوری جلال شاکری
چکیده ندارد.
پریسا البتکین منصور رضایی
چکیده ندارد.
افسانه منصوری رضا اکرمی پور
چکیده ندارد.
بهنام روندی منصور رضایی
چکیده ندارد.
قاسم میربهاری منصور رضایی
چکیده ندارد.
محمدمهدی شهبازی منصور رضایی
چکیده ندارد.
هدایت صالح کوتاهی علی عزیزی
چکیده ندارد.
نسرین مرادیان سیمین قینی
چکیده ندارد.
محدثه اسکندری منصور رضایی
چکیده ندارد.
مجید ملکی ابوالحسن سیدزاده
چکیده ندارد.
محسن میرصادقی خسرو فرهادی
چکیده ندارد.
حسین عبدی منصور رضایی
چکیده ندارد.
حسن رشیدی منصور رضایی
چکیده ندارد.
عرفان نقشبندی حبیب الله خزایی
چکیده ندارد.
فاطمه حمزه منصور رضایی
چکیده ندارد.
ایمانه خدایی منصور رضایی
چکیده ندارد.
زهره شکربیگی مریم زنگنه
چکیده ندارد.
لیلی نامداری منصور رضایی
چکیده ندارد.
همایون انتظامی منصور رضایی
چکیده ندارد.
مه عالم غیاثی منصور رضایی
چکیده ندارد.
امید قادری محمدعلی حسامی
چکیده ندارد.
آرزو قنبری حبیب اله خزایی
چکیده ندارد.
برهان بیطرف منصور رضایی
چکیده ندارد.
سکینه نجابت شهره ملک خسروی
چکیده ندارد.
حسین سخی پور منصور رضایی
چکیده ندارد.
مریم پورحیدر رستم قربانی
چکیده ندارد.
بابک کاشفی منصور رضایی
چکیده ندارد.
بهمن شوقی اسدالله تیموری
چکیده ندارد.
طاهره نجفی منصور رضایی
چکیده ندارد.
احمد نازک منصور رضایی
در این آزمایش تاثیر استفاده از تفاله خشک مرکبات بر عملکرد، کیفیت تخم مرغ و غلظت فراسنجه های خونی مرغان تجارتی تخمگذار لگهورن، به مدت 12 هفته روی 90 قطعه مرغ تخمگذار های- لاین w36، از سن 25 تا 37 هفتگی و در قالب طرح کاملا تصادفی انجام گرفت. در ابتدا مرغها به صورت تصادفی به 5 تیمار تقسیم شدند که شامل: تیمار(1): تیمار شاهد با جیره ای بر پایه ذرت و کنجاله سویا و بدون استفاده از تفاله خشک مرکبات، تیمار(2) حاوی 4% تفاله خشک مرکبات، تیمار(3) حاوی 8% تفاله خشک مرکبات، تیمار(4) حاوی 12% تفاله خشک مرکبات و تیمار (5) حاوی 16% تفاله خشک مرکبات بود. هر تیمار دارای 6 تکرار و 3 قطعه مرغ در هر تکرار بود. مرغهای هر تکرار در یک قفس جداگانه قرار گرفت. در طول آزمایش عملکرد مرغان تخمگذار ( مصرف خوراک، میانگین وزن توده تخم مرغ، درصد تولید تخم مرغ ، وزن تخم مرغ و ضریب تبدیل غذایی) ، ترکیبات سرم خون (تری گلیسرید، کلسترول،ldl ،hdl و گلوکز) ، خصوصیات کیفی تخم مرغ (ارتفاع سفیده، ضخامت، استحکام و درصد وزن پوسته، ایندکس زرده و تخم مرغ، نمره تخم مرغ، واحد هاو، رنگ زرده و میزان کلسترول زرده) و همچنین وزن بدن مرغان تخمگذار مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این آزمایش نشان داد که با افزایش سطح تفاله خشک مرکبات در جیره تا سطح 12% تفاوت معنی داری بین تیمارها از نظر میانگین وزن توده تخم مرغ، درصد تولید تخم مرغ، ضریب تبدیل غذایی، وزن نهایی بدن، ایندکس و رنگ زرده مشاهده نشد. استفاده از تفاله مرکبات تا سطح 16%، باعث افزایش فراسنجه های سرم خون مانند گلوکز، کلسترول نوع خوب (hdl)، و کاهش کلسترول نوع بد (ldl) و تری گلیسرید خون گردید که تغییرات از نظر آماری معنی دار بود (p<0.05). همچنین هیچگونه تفاوت معنی داری بین تیمارها از نظر مصرف خوراک، ضخامت پوسته، ایندکس تخم مرغ، نمره تخم مرغ و واحد هاو مشاهده نگردید. بطور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که استفاده از تفاله خشک مرکبات تا سطح 12% در جیره غذایی مرغهای تخمگذار تاثیر نامطلوبی بر عملکرد، کیفیت تخم مرغ و غلظت فراسنجه های خونی مرغان تخمگذار تجارتی لگهورن نداشت.
عباس احمدی مهناز آقایی پور
cd 117 رسپتور استم سل فاکتور (scfr) و محصول پروتوانکوژن-c kit است. این رسپتور همراه با لیگاندش scf نقش بسیار مهمی در خون سازی دارد.cd 117 بر روی 2 تا 5درصد سلولهای مغز استخوان نرمال انسان ، عرضه می شود. عرضه cd 117 در خلال تکامل سلولهای خونساز، در مراحل اولیه در بالاترین مقدار بوده سپس بتدریج ، همراه با بلوغ کاهش می یابد.با این وجود پیش سازهای خونی بسیار ابتدائی ، نسبت به پیش سازهای متعهد به رده میلوئیدی، ممکن است مقادیر بسیار کمتری از آن را عرضه کنند. عرضه این رسپتور در لوسمی های میلوبلاستیک حاد aml بشدت افزایش می یابد. بنابراین می تواند در تشخیص افتراقی aml از all مفید باشد.
بیژن کبودی منصور رضایی
جهت بررسی وضعیت استفاده از روشهای آماری در مجلات تایید شده توسط کمیسیون نشریات علوم پزشکی کشور با روش نمونه گیری تصادفی، نود مقاله مداخله ای یا مشاهده ای تحلیلی که در سال 1377 چاپ شده بودند مورد مطالعه قرار گرفتند. برای هر مقاله نوع تحقیق بیان شده، نوع تحقیق براساس مطالعه روش کار، انواع آزمون آماری ذکر شده در قسمت روش کار، انواع آزمون بکار رفته در بخش نتایج، وجود آمارشناس در لیست نویسندگان یا در بخش تشکرات و برخی از سایر ویژگیهای مهم در ارتباط با روشهای آماری، ثبت شد. به علاوه برای هر مقاله آزمونهای آماری پیشنهادی نیز مشخص شد. در چهل و نه درصد موارد (44 مقاله) اصلا به نوع تحقیق اشاره نشده بود و براساس بررسی بخش روش کار عملا شصت و دو درصد مقالات از نوع تجربی یا نیمه ترجبی و 4/24 درصد آنها از نوع مقطعی - تحلیلی بودند و تنها 2/3 درصد مطالعات به روش مورد - شاهدی طراحی شده بودند. از نظر نحوه بیان روشهای آماری، در سی و هشت درصد مقالات یا اصلا روشهای آماری ذکر نشده بود و یا فقط به آوردن نام چند روش آماری در قسمت روش کار (بدون مشخص بودن محل کاربرد آنها) محدود شده بود در عین حال شصت و دو درصد مقالات نیز از نظر نحوه بیان روشهای آماری در حد خوب یا بسیار خوب قرار گرفتند. از نظر استفاده صحیح از روشهای آماری، در هفتاد و شش درصد مقالات مورد بررسی یا روشهای بکار رفته قابل ارزیابی نبودند و یا حداقل یک خطای واضح در استفاده از آزمونهای آماری وجود داشت (به ترتیب 25 و 51 درصد). در 13 درصد مقالات خطای واضحی وجود نداشت اما اطمینان از کاربردهای صحیح نیز ممکن نبود و تنها در یازده درصد مقالات با اطمینان کامل صحت همه آزمونهای بکار رفته تایید شد. فاصله اطمینان 95 درصد برای نسبت مقالاتی که مطمئنا بطور صحیح از روشهای آماری استفاده کرده بودند بین 5 تا 17 درصد برآورد شد. در بررسی برخی از ویژگیهای مهم بیان نتایج در مقالات (از نظر آماری) تنها در سه درصد موارد برای آماره های محاسبه شده، فاصله اطمینان ارائه شده بود. همچنین 96 درصد مقالات هیچ توجهی به شدت رابطه بدست آمده نداشتند و حداکثر به ذکر pvalue اکتفا کرده بودند و در 46 درصد مقالات حتی مقدار دقیق pvalue نیز ذکر نشده بود. از 57 مقاله ای که باید به عوامل مخدوش کننده در تفسیر نتایج توجه می کردند تنها در هفت مورد (112 درصد) به این نکته اشاره شده بود. بیشترین آزمونهای بکار رفته نیز به ترتیب آزمون t-student آزمون کای دو و روش آنالیز واریانس بود. در مجموع در مقالات چاپ شده به زبان فارسی کیفیت استفاده از آزمونهای آماری وضعیت مطلوبی ندارد. به محاسبه فاصله اطمینان و همچنین کنترل متغیرهای مخدوش کننده به اندازه کافی توجه نشده است. به نظر می رسد پژوهشگران ما خیلی کم از روش مورد - شاهدی استفاده می کنند و بطور عمده روشهای مداخله ای یا مقطعی را بکار می برند.