نام پژوهشگر: غلامرضا جندقی
مایده سلیمی حسن زارعی متین
با افزایش تغییر در محیط کسب و کار و رقابتی تر شدن آن ، سازمان های تولیدی نیازمند سیستمی هستند که بتوانند به تمامی نیازهای مشتریان پاسخگو باشند. چابکی مفهوم جدیدی است که پاسخگویی و رقابت پذیری شرکت را افزایش می دهد و می توان آن را به عنوان توانمندی بقا و پیشرفت در یک محیط رقابتی (که ویژگی اساسی این محیط تغییر و عدم اطمینان است) تعریف نمود که به صورت سریع و موثر به بازار های در حال تغییر بر اساس خواسته مشتری عکس العمل نشان می دهد. اهدف این تحقیق عبارت است از: 1- شناسایی عواملی که بر چابکی سازمان موثرند. 2- تعیین رتبه متغیرهای چابکی در سازمان صدا وسیما. 3- تعیین اینکه ایا سازمان صداو سیما سازمانی چابک است یا خیر. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و بر اساس نحوه گردآوری داده ها توصیفی، و از حیث دسترسی به پارامترهای جامعه مورد مطالعه پیمایشی می باشد. فرضهای تحقیق بر اساس نظر مدیران و مسئولین در سطوح عالی و میانی آزمون خواهدشد.در این تحقیق از نرم افزارهای آماری(spss ) برای آزمون فرضیات استفاده خواهدشد. نتایج این تحقیق شامل موارد زیر است: 1- آشنایی بیشتر مدیران و مسئولین با عوامل چابک سازی سازمان و برنامه ریزی مناسب برای ایجاد چابکی در سازمان. 2- آشنایی مدیران و مسئولین با روشها و رویه های مناسب برای چابک سازی سازمان. 3- کسب آگاهی مدیران در سطوح مختلف نسبت به ویژگیها و موقعیت فعلی سازمان خویش. آزمون میانگین یک جامعه آماری فرض ما در این تحقیق عبارت است از: h0: µ?3 سازمان از نظر هر کدام از متغیر ها چابک نیست h1:µ>3 سازمان از نظر هر کدام از متغیر ها چابک است با توجه به نتایج بدست آمده ، مشاهده می شود که در تمام داده ها عدد معناداری آزمون (00/0) کوچکتر از سطح معناداری در نظر گرفته شده (0.05) است، بنابراین فرض صفر رد می شود و فرض مقابل پذیرفته می شود و می توان گفت که سازمان از نظرتمام متغیرها چابک است. ازمون تحلیل واریانس فریدمن h0 : بین وضعیت موجود هر یک از متغیرهای چابکی در سازمان صداوسیما تفاوت معناداری وجود ندارد. h1 : بین وضعیت موجود هر یک از متغیرهای چابکی در سازمان صداوسیما تفاوت معناداری وجود دارد. مقدار عدد معناداری بدست آمده (0.000) از سطح معناداری پذیرفته شده(0.05) کمتر می باشد , لذا فرض صفر رد می شود و می توان گفت متغیرهای چابکی در سازمان صدا و سیما رتبه ی یکسانی ندارند. واژه های کلیدی: چابکی( agility)،تولید چابک( agile manufacturing )، فناوری اطلاعات(information technology)، ،فرایند(process)،زنجیره تامین ( supply chain)،سازمان صدا وسیمای ایران(i rib)
بتول صنعت پور امیری غلامرضا جندقی
تشکیل گروه های آموزشی بهترین جایگاه برای مشارکت موثر معلمان در امور برنامه ریزی آموزشی می باشد هدف از تحقیق حاضر ارزیابی عملکرد گروه های آموزشی متوسطه شاخه کاردانش از دیدگاه دبیران و مقایسه آن با نتایج شاخص های عملکردی گروه استان قم در سال تحصیلی 90ـ89 در چهار حیطه می باشد: عملکرد گروه های آموزشی از دیدگاه دبیران در انجام فعالیت های ذیل: بهبود روش های یاددهی- یادگیری، ارتقای هدفهای آموزشی، مشارکت در برنامه ریزی درسی، نظارت بر ارزشیابی بررسی شده است. و همچنین شاخص های عملکردی گروههای آموزشی مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق، توصیفی از نوع پیمایشی و کاربردی می باشد همچنین برای ارزیابی عینی عملکرد گروه های آموزشی بر حسب شاخص های عملکردی از روش مطالعه اسنادی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را تمامی دبیران شاخه کاردانش که تعداد آنها 250 نفر در استان قم در سال تحصیلی 89 – 90 می باشد. نمونه آماری 150 نفر می باشد که به شیوه نمونه گیری تصادفی و خوشه ای دو مرحله ای از 15 مدرسه انتخاب شده اند. اسناد، فرم ها و گزارش های مکتوب در گروه های آموزشی در باره فعالیت گروه ها بخش دیگری از جامعه ی آماری را تشکیل می دهد. ابزار تحقیق، پرسش نامه محقق ساخته و چک لیست بوده است. از آمار توصیفی و آمار استنباطی روش آزمون t یک نمونه ای برای معناداری نتایج استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که عملکرد گروه های آموزشی از ددیدگاه دبیران در زمینه بهبود روشهای یاددهی - یادگیری در حد ضعیف ارزیابی کرده اند و در زمینه ارتقاء هدفهای آموزشی از دیدگاه دبیران خوب عمل کرده اندو در زمینه مشارکت برنامه ریزی درسی در حد ضعیف عمل کرده اند و در زمینه نظارت بر ارزشیابی از دیدگاه دبیران خوب عمل کرده اند. عملکرد گروه های آموزشی از دیدگاه دبیران و شاخص های عملکردی گروه های آموزشی متفاوت است. برنامه ریزان و مسولان نظام آموزشی با استفاده از نتایج این تحقیق می توانند زمینه های موفقیت آمیز عوامل عملکردی گروه های آموزشی را توسعه داده و تقویت بخشند و در زمینه های بهبود روش های یاددهی ـ یادگیری و مشارکت در برنامه ریزی درسی با تجدید نظر در برنامه ها، کاستی ها و نواقص موجود را برطرف نموده در راستای تحقق اهداف گروه های آموزشی گام های موثرتر و مفیدی را بردارند.
فاطمه اسلامی غلامرضا جندقی
درشاخه کاردانش استان قم انجام شده است.نمونه شامل318دانش آموزدخترشاخه کاردانش درسال تحصیلی90-89به روش تصادفی ،خوشه ای طبقه ای انتخاب وپرسشنامه محقق ساخته ای با ضریب پایایی 78/0 توسط آنها تکمیل گردید.نتایج این پژوهش نشان میدهد فرصت برخورداری دختران در همچنین امکان این مطالعه جهت بررسی میزان فرصت برخورداری دختران از تنوع رشته ای بخش صنعت،کشاورزی،خدمات به ترتیب4/33، 4/43،7/51 درصد میباشد.درکل تنها3/9درصد از دختران دارای فرصت برخورداری برای انتخاب رشته تحصیلی مورد علاقه خود میباشندآماده سازی دانش آموزان کاردانش برای اشتغال در بازار کار،امکان نقش شاخه کاردانش درفراهم نمودن اشتغال برای جوانان،تاثیر آینده رشته تحصیلی دانش آموزان در انتخاب رشته،مورد علاقه بودن رشته تحصیلی انتخابی دانش آموزان،امکان ادامه تحصیل در رشته مورد علاقه دانش آموزان در دانشگاه به میزان زیاد است. آشنایی دانش آموزان با رشته کاردانش،با رشته های تحصیلی شاخه کاردانش،با کارگاههای مهارت آموزی،دستیابی به شغل مناسب برای فاغ التحصیلان،فرصت انتخاب رشته تحصیلی مورد علاقه دانش آموزان دختر،امکان ادامه تحصیل در دانشگاه برای فارغ التحصیلان کاردانش به میزان متوسط است. علاقه شخصی در انتخاب رشته تحصیلی مهمترین عامل بوده است و والدین نقش ایفاکننده در انتخاب رشته تحصیلی دانش آموزان داشته اند.
سیدمهدی قرشی حسن زارعی متین
امروزه سازمانها با چالشهای پیش بینی نشده ای دست به گریبانند و برای غلبه بر این مشکلات و رسیدن به اهداف باید از تمامی ظرفیتهای خود به بهترین شکل استفاده نمایند که نمونه آن هوش سازمانی است که بنا به تعریف عبارت است از قابلیت بسیج تمام توانایی های ذهنی موجود در سازمان و تمرکز این توانایی ها در جهت تحقق اهداف سازمانی. با توجه به اینکه هوش سازمانی متأثر از عوامل مختلفی است لذا شناسایی این عوامل تأثیر گذار بمنظور ارتقاء هوش سازمانی ضروری بنظر می رسد. این تحقیق بدنبال بررسی تأثیرات فناوری اطلاعات بر هوش سازمانی در ادارات دولتی منتخب شهر قم می باشد. متغیرمستقل این تحقیق فناوری اطلاعات و متغیر وابسته آن هوش سازمانی با هفت مولفه می باشد که برای سنجش میزان آنها از دو پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری ادارات دولتی شهر قم می باشد که از بین آنها تعداد 24 اداره به شیوه هدفمند به نحوی انتخاب شده که انواع ماهیت های متفاوت سازمانها مانند خدماتی، اقتصادی ، آموزشی و ... را شامل گردد. پس از جمع آوری پرسشنامه ها به کمک نرم افزار spss داده ها مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت و برای آزمون فرضیه ها از آزمون همبستگی اسپیرمن استفاد گردید. بر اساس نتایج بدست آمده فرضیه اصلی تحقیق در سطح خطای 5% مورد تأیید قرار گرفت و نشان داد که رابطه معناداری بین استفاده از فناوری اطلاعات و هوش سازمانی وجود دارد. همچنین فرضیات فرعی تحقیق نیز که بیانگر ارتباط معنادار بین استفاده از فناوری اطلاعات و هفت مولفه هوش سازمانی بودند نیز همگی تأیید شدند. بنابراین نتیجه نهایی تحقیق این است که استفاده از فناوری اطلاعات می تواند نقش موثری در ارتقاء هوش سازمانی داشته باشد.