نام پژوهشگر: محمود ذکاوت

جریان های ناسازگار در دوره ی پهلوی اول
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  محمود ذکاوت   شکرالله خاکرند

دوره ی پهلوی اول به عنوان نقطه ی عطفی در آوردگاهِ «سنت» و «تجدد»، در تاریخ جوامع اسلامی و تاریخ ایران حائز اهمیت است. در این دوره «دولت» مهم ترین نمود «قدرت» بود و با تسلطی که بر منابع و امکانات مختلفِ سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی داشت در پی به ثمر رساندن اهداف و برنامه های خود در «حیات اجتماعی» بود. به بیان دیگر «گفتمان قدرت» در صدد تحمیل «هویت» مورد نظر خود بر «جامعه» بود. در این میان، آن بخش از جامعه که چنین «هویت»ی را بر نمی تابیدند، در قالب «جریان های ناسازگار»، مقابل «هویتِ» تحمیل شده از طرف «قدرت»، «مقاومت» می کردند. «جریان های ناسازگار» در این دوره از این قرار بودند؛ «جریان ناسازگار مذهبی(اسلامی)» و «جریان روشنفکری ناسازگار» که جریان اخیر به دو شاخه ی اصلی یعنی «جریان ناسازگار لیبرال» و «جریان ناسازگار چپ» تقسیم می شد. «ناسازگاری» و «مقاومتِ» جریان های اجتماعی مورد نظر در سطوح مختلفی(مقاومت منفعلانه، مقاومت پنهان، مقاومت چالشی و مقاومت سخت) پدیدار شد. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با بررسی «جریان های ناسازگار»، میزان «مقاومتِ» آن ها و موفقیت شان در خنثی سازیِ «هویت» مورد نظر «گفتمان قدرت» را مشخص می کند، و سرانجام نتیجه می گیرد که با وجود حکومت استبداد پهلوی اول و به نسبت فضای اجتماعی-سیاسی وقت، «جریان های اجتماعی ناسازگار» فعال بوده و «جریان های ناسازگار مذهبی» نقش تعیین کننده ای در مقاومت علیه هویتِ «گفتمان قدرت» داشته است.