نام پژوهشگر: بهزاد محمودی
بهزاد محمودی علیرضا صبور روح اقدم
عملیات سخت کاری سطحی به وسیله لیزر پالسی روی فولاد زنگ نزن مارتنزیتی 420 انجام شد. تاثیر پارامترهای فرایند ( انرژی پالس لیزر، عرض پالس و سرعت روبش) بر روی عمق و عدد سختی نواحی لیزر شده و همچنین مقاومت به خوردگی این مناطق و همچنین ریزساختار به وسیله میکروسکوپ نوری و میکروسکوپ الکترونی روبشی قبل و بعد از آزمایشهای خوردگی مورد ارزیابی قرارگرفت. پروفایل سختی لایه های سختکاری شده با لیزر بوسیله سختی سنج ویکرز بررسی شد. رفتار خوردگی آلیاژ بوسیله آزمایش پتانسیودینامیک در محلول 5/3 درصد کلریدسدیم در دمای 25 درجه سانتی گراد مطالعه شد. مطالعه ریزساختار و آزمایشهای الکتروشیمیایی خوردگی نشان از بهبود خواص سطحی فولاد مارتنزیتی داشت. بیشترین سختی سطحی فولاد 420 به 490 رسید که این عدد معادل 90 درصد حداکثر سختی است که به وسیله عملیات حرارتی کوره ای همین فولاد، معادل 540، بدست می آید. افزایش پتانسیل خوردگی و کاهش دانسیته جریان خوردگی، بیانگر بهبود مقاومت خوردگی فولاد سختکاری شده، بعد از عملیات است. حساسیت به خوردگی تنشی مناطق سختکاری شده فولاد زنگ نزن مارتنزیتی 420 در محلول 5 درصد کلریدسدیم بوسیله آزمایش طبق استاندارد 97-30 در های 5/3، 5/4، 5 و 6 مورد مطالعه قرارگرفت. تاثیر افزایش دما بوسیله دو دمای متفاوت 25 و 60 درجه سانتی گراد و همچنین تاثیر یون تیوسولفات سدیم با اضافه کردن 1 یون تیوسولفات سدیم به بعضی از محلولها بررسی شد و نتایج نشان داد که مناطق لیزر شده به شدت از فلز بدون عملیات به خوردگی تنشی حساس ترند. همچنین افزایش دما موجب کاهش "زمان ترک خوردن" نمونه می شود. حضور 1 یون تیوسولفات سدیم موجب می شود نمونه در های بالاتر نیز ترک بخورد. مکانیزم جوانه زنی ترک، حل شدن کاربیدهای فلزی روی سطح و ایجاد حفره های اولیه است و مکانیزم رشد ترک، بین دانه ای و به وسیله حل کردن کاربیدهای فلزی تجمع یافته در مرزدانه پیش بینی می شود.
بهزاد محمودی سید مهدی موسوی کوهپر
در دوره ساسانی میزان آهن موجود در سکه ها بیش از سایر دورانها است. از طرفی بدلیل مشکلات اقتصادی- اجتماعی بوجود آمده در دوره پیروز و همچنین اینکه در تعدادی از معادن سرب- روی- نقره ایران فلز آهن بعنوان عنصر همراه موجود می باشد تلاش گردید تا به رابطه ای میان این عوامل رسید.
بهزاد محمودی علی زینل همدانی
کنترل کیفیت ، قابلیت اطمینان و تجزیه وتحلیل سریهای زمانی مقولاتی هستند که کاربرد وسیعی داشته و روشهای آماری در این سه زمینه از قدرت عمل و توانائی بسیار بالائی برخوردارند. بعضا" روشهای آماری در برخورد با گونه هائی از عدم قطعیت نمی توانند کارائی داشته باشند و از اصول مدلبندی کلاسیک برای برخورد با چنین مواردی نمی توان استفاده کرد. در چنین حالاتی که با داده های زبانی روبرو هستیم، استفاده از روشهای فازی می تواند راهگشا باشد. نظریه مجموعه های فازی، به تازگی به عنوان روش دیگری برای حل مسائل آماری مربوط به کنترل کیفیت ، پیش بینی سری زمانی و قابلیت اطمینان و برخی موارد دیگر مطرح شده است . مهمترین مزیت استفاده از روشهای فازی، حل مسائل مربوط به متغیرهای زبانی است . نظریه مجموعه های فازی می تواند ابهام ذاتی در متغیرهای زبانی را رفع کند و آنها را از فرم زبانی و لغوی به صورت عددی تبدیل کند. در واقع، روشهای آماری و احتمالی تنها ابزار برخورد با مسئله عدم حتمیت نیستند. نظریه فازی به عنوان جزء تکمیل کننده نظریه احتمال می تواند نقش مهمی در رفع مشکلات مربوط به عدم حتمیت ایفا کند و در مواردی که به هیچ عنوان نمی توان از روشهای کلاسیک استفاده کرد، روشهای فازی به کار گرفته شوند.