نام پژوهشگر: علی رضا شهسواری
علی رضا شهسواری کاووس روحی برندق
امام حسین(ع) از آغاز قیام خویش در مدینه که با بیعت نکردن با یزیدبن معاویه شروع شد تا لحظه ی شهادت، سعی داشتند تا با ادلّه ی مستحکم، حقّانیّت خود و بطلان یزید را آشکار سازند. امام حسین(ع) و اصحاب در احتجاج های خود از مستحکم ترین صور منطقی، یعنی قیاس، و از باارزش ترین موادّ، یعنی؛ آیات قرآن، احادیث پیامبر(ص) و احکام عقلی، برای اثبات مدّعای خویش بهره برده اند و نیز منابع استدلال های اهلبیت(ع)، بر قاطعترین منابع یعنی؛ قرآن و سنّت و عقل، بنا شده است. موضوع محوری محاجّه های ایشان را می توان اثبات حقّانیّت و شایستگی امام حسین(ع) به عنوان جانشین حقیقی رسول الله (ص) و عدم لیاقت یزید برای تصدی این منصب دانست. اما دشمنان اهل بیت(ع) که در مقابل دلایل روشن و قاطع ایشان جوابی نداشتند، با انواع مغالطه (مانند مغالطه ی پیش فرض نادرست، توسل به احساسات و ...) از پذیرش حقّ، سرباز می زدند. رهبری قیام از شروع جنبش در مدینه تا شهادت امام حسین(ع) به دست خود حضرت(ع) بوده و این رهبری در محاجّه های با دوستان و دشمنان نیز نمودار است لذا بیشترین محاجّه ها در این دوره توسّط خود امام حسین(ع) انجام شده است. امّا با شهادت ایشان، رهبری و امامت به امام سجّاد(ع) منتقل شده و محاجّه با دشمنان و تنویر افکار عمومی و آشکار ساختن ابعاد، اهداف و حقّانیّت نهضت حسینی و نیز رسوا کردن قاتلان و دشمنان امام حسین(ع) بر عهده ی ایشان است. البتّه حضرت زینب(س) نقش برجسته ای در این دوره دارند.