نام پژوهشگر: تینا حسینعلی زاده خراسانی
تینا حسینعلی زاده خراسانی حجت اله محمدی
با توجه به رتبه بالای ایران در تولید میوه سیب، لزوم توجه ویژه به آن بیش از پیش احساس می شود. استان کهگیلویه و بویراحمد با داشتن شرایط آب و هوایی مساعد و اقلیم سردسیری یکی از استان هایی است که در تولید سیب از ظرفیت های قابل توجهی برخوردار است. بنابر منابع گوناگون، سطح زیر کشت سیب در این استان 4400 هکتار، میزان تولید 30 هزار تن و عملکرد نیز 12 تن در هکتار است. کرم سیب از مهم ترین عوامل بازدارنده ی تولید سیب مرغوب و بازارپسند در این استان و حتی در کشور می باشد. در سال های اخیر مبارزه شیمیایی علیه این آفت در استان در بیشتر مواقع کارآمد نبوده و پیامدهای منفی زیادی را به همراه داشته است. یکی از دلایل مهم ناکارآمدی مبارزه شیمیایی، عدم اطلاع دقیق و آگاهی لازم نسبت به زمان مناسب برای سمپاشی می باشد. بنابراین بررسی بیولوژی، فنولوژی و جنبه های دیگر از زندگی این آفت که بتوانند ما را به طرف دقیق ترین زمان مبارزه با آفت هدایت کنند، بسیار ضروری می نماید. در همین راستا، این پژوهش برای بررسی فنولوژی کرم سیب در دو منطقه ی کاکان و دژکرد در دو سال متوالی با استفاده از تله های فرمونی جنسی انجام شد. بدین منظور در هر یک از مناطق مورد مطالعه، یک باغ که عملیات سمپاشی های متعارف توسط کشاورزان بومی در آن انجام می گیرد و یک باغ که هیچگونه عملیات سمپاشی در آن انجام نمی گیرد، انتخاب گردید. از آغاز فروردین تا زمان ناپدید شدن جمعیت در باغ، تله های فرمونی در ارتفاع 2–5/1 متری از سطح زمین در تاج درخت نصب شدند. در سال اول پژوهش، تعویض فرمون ها هر 30 روز و بازدید از آن ها هر هفته یک بار انجام می گرفت. در سال دوم پس از هر 15 روز، فرمون ها جایگزین می گردیدند و هر پنج روز یک بار از تله ها بازدید می شد. پس از هر بازدید تعداد حشرات شکار شده با سایر جزئیات یادداشت می گردیدند. کمینه و بیشینه ی دمای روزانه ی 12 سال (از سال 1380 تا 1391) از اداره کل هواشناسی شهر یاسوج گردآوری و یرای تمام روزهای سال میانگین دمای کمینه و بیشینه محاسبه شد. سپس با استفاده از مدل برونر و همکاران (1982)، نیاز گرمایی موثر در رشد و نمو کرم سیب بر حسب روز - درجه برای تمام روزهای سال محاسبه گردید. با کمک نتایج دو سالانه ی بدست آمده از نمونه برداری ها، نیاز گرمایی محاسبه شده و تلفیق این دو مجموعه، تعداد نسل آفت، دوره بروز هر نسل، دوره ظهور مراحل لاروی در هر نسل، دوره ظهور حشرات کامل در هر نسل و بهترین زمان سمپاشی علیه آفت تخمین زده شد. نتایج بدست آمده از این پژوهش در زیر به طور کوتاه آورده شده است. آفت در منطقه دارای سه نسل بوده است. به طور معمول اواسط اردیبهشت، اولین شکار ثبت گردید که همین رخداد نیز به عنوان بیوفیکس آفت در نظر گرفته شد. سپس نیمه ی دوم اردیبهشت تا اوایل و اواسط خرداد، حشرات کامل نسل زمستان گذران بیرون آمدند و جمعیت قابل توجهی نداشتند. از اواسط تا اواخر خرداد، حشره ای شکار نشد که بیانگر پایان یافتن نسل زمستان گذران بوده است. تنها در یک مورد در سال 1390 در باغ سمپاشی شده در کاکان تا ابتدای مرداد شکاری یادداشت نگردید که این امر بیانگر پدیدار نشدن نسل زمستان گذران در این باغ بوده است. نسل دوم از اواخر خرداد به بعد پدیدار و تا اواسط مرداد ادامه یافت و اوج پرواز آن در هفته ی اول مرداد رخ داد. نسل سوم از اواسط تا اواخر مرداد به بعد پدیدار و در هفته ی اول شهریور به بالاترین میزان رسید. این نسل در اواسط شهریور فروکش کرد، اما همچنان تا اواسط مهر با جمعیت کم و پراکنده وجود داشت و سپس در اواسط مهر ناپدید گشت. براساس مدل برونر و همکاران (1982) هنگامی که نیاز گرمایی محاسبه شده به 250 روز - درجه برسد، نخستین لاروهای نسل دوم پدیدار و زمانی که به 680 روز - درجه برسد همه ی لاروهای این نسل پدیدار خواهند شد. بر همین منوال در هنگامی که نیاز گرمایی محاسبه شده به 810 روز - درجه برسد، نخستین نسل سوم پدیدار و زمانیکه به 1300 روز - درجه برسد همه ی لاروهای این نسل پدیدار خواهند شد. سرانجام هنگامی که نیاز گرمایی محاسبه شده به 1380 روز -درجه برسد، نخستین لاروهای نسل آخر (زمستان گذران) پدیدار خواهد شد. با توجه به ظهور تدریجی لاروها و لزوم مبارزه شیمیایی علیه آنها قبل از ورودشان به میوه، تعیین زمان مبارزه بسیار حیاتی می باشد. یکی از راهکارهای مناسب انجام عملیات سمپاشی هنگام خروج 3 تا 7 درصدی لاروهای هر نسل بر پایه ی محاسبه ی نیاز گرمایی و میزان شکار تله ها می باشد. با توجه به نیاز گرمایی محاسبه شده، این زمان ها کم و بیش هماهنگ با اواخر دهه ی نخست خرداد، اواسط دهه ی سوم تیر و اواسط دهه ی نخست شهریور می باشند.