نام پژوهشگر: اعظم چراغی
اعظم چراغی فریده یوسفی
چکیده بررسی نقش واسطه گری انگیزش تحصیلی در رابطه ی بین خودکارآمدی و اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان دوره ی راهنمایی شهر شیراز به وسیله ی اعظم چراغی هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه گری انگیزش تحصیلی در رابطه ی بین خودکارآمدی و اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان دوره ی راهنمایی شهر شیراز بود. هدف دیگر، بررسی اثر جنسیت و پایه ی کلاسی بر متغیرهای مورد پژوهش بود. بدین منظور پرسشنامه های خودکارآمدی سالدو و شافر (2007)، انگیزش تحصیلی بحرانی (1388) و اهمال کاری تحصیلی شر و استرمن (2002)، به 481 دانش آموز (217 دختر و 264 پسر) که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای انتخاب شده بودند، ارائه شد. روایی و پایایی پرسشنامه ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و همبستگی بین نمره کل و گویه ها و نیز به کارگیری تحلیل عامل مطلوب بود. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی، روش تحلیل مسیر به شیوه ی باورن و کنی و نیز آزمون تحلیل واریانس دو طرفه استفاده گردید. نتایج نشان داد که ضریب همبستگی خودکارآمدی تحصیلی، خودکارآمدی اجتماعی، خودکارآمدی عاطفی با انگیزش درونی مثبت و معنی دار و با اهمال کاری تحصیلی منفی و معنی دار بود. رابطه ی بین انگیزش درونی و انگیزش بیرونی منفی و معنی دار و رابطه ی هر یک با اهمال کاری تحصیلی به ترتیب منفی و معنی دار و مثبت و معنی دار بود. هم چنین خودکارآمدی تحصیلی با انگیزش بیرونی رابطه ی منفی و معنی داری داشت. علاوه بر این، انگیزش بیرونی و انگیزش درونی در رابطه ی بین خودکارآمدی تحصیلی و خودکارآمدی عاطفی با اهمال کاری تحصیلی نقش واسطه ای داشتند. نتایج تحلیل واریانس نیز حاکی از تفاوت معنی دار بین میانگین نمرات دختران و پسران در خودکارآمدی عاطفی، انگیزش تحصیلی (نمره ی کل) و انگیزش بیرونی بود. بین پایه های تحصیلی نیز تفاوت معنی داری در خودکارآمدی تحصیلی و انگیزش تحصیلی (نمره ی کل)، انگیزش درونی و اهمال کاری تحصیلی به دست آمد. کلید واژه: خودکارآمدی، انگیزش تحصیلی، اهمال کاری تحصیلی (تعلل)، نقش واسطه گری، دانش آموزان دوره ی راهنمایی.
اعظم چراغی ناصر رشیدی
زبان شناسان بنا به دلایل مختلفی زبان ها را با یکدیگر مقایسه می کنند، گاهی دو یا چند زبان را برای پی بردن به اشتراکات و اختلافات آنها با هم مقایسه می کنند، کاری که معمولأ در حوزه ی زبان شناسی مقابله ای قرار می گیرد. تحلیل مقابله ای با اهداف مختلفی از جمله مشخص کردن دقیق مشکلاتی که فراگیران هنگام یادگیری زبان خارجی با آن روبرو می شوند، انجام می شوند تا دانشجویان را نسبت به این تفاوت ها در سبک های نوشتاری زبان های دیگر آگاه کنند. تحقیقات مقابله ای بسیاری نشان داه اند که روش های نگارش از جمله، ویژگی های ساختاری زبان اوّل به زبان دوّم منتقل می گردند و نگارش فارغ التحصیلان رشته ی زبان انگلیسی علیرغم گذراندن واحدهای نگارش در دانشگاه در مقایسه با انگلیسی زبانان از نوعی تفاوت ساختاری برخوردار است. تحقیق حاضر به بررسی تفاوت ها و شباهت های ساختارهای بلاغی الگوهای گفتمانی پاراگراف های تفسیری نوشته شده توسط 30 دانشجوی فارسی زبان دانشگاه شیراز که زبان انگلیسی را به عنوان زبان دوّم می خوانند، می پردازد. از دیدگاه نظری این تحقیق بر پایه ی نظریه های زبان شناسی کپلن و کونر انجام شده است و از دیدگاه عملی از روش تجزیه و تحلیل متن که توسط بکر و دهقان پیشه (1971) برای بررسی های مقاله های تحقیقی ارائه شده بود، پیروی می کند. نتایج گویای این است دانشجویان فارسی زبان در نوشتار تفسیری انگلیسی از الگوهای زبان فارسی استفاده می کنند که این استفاده ی نابجا باعث ایجاد جملات ناهنجار و غیرقابل قبول می شود.