نام پژوهشگر: زهرا هاتف الحسینی
زهرا هاتف الحسینی سید کاظم موسوی
جریان سیال ذهن شیوه ای نو در بیان است که با بیدارکردن عمیق ترین عواطف انسان و مورد توجه قرار دادن فردیت او بیش از جنبه های اجتماعی اش، در محتوا، و با برهم زدن زمان خطی و روایت معمول و خارج کردن زبان از هنجارهای متعارف، در فرم و ساختار داستان تحول ایجاد کـرده است. رمان نویسان مدرن، به منظور دوری گزیدن از عناصر زیبایی شناختی مکتب رئالیسم، با تصویر سازی حالت های روحی و ذهنی شخصیت های داستان، بر هم زدن جریان خطی زمان و روایت، ایجاد انواع زاویه دید و...، از تکنیک «جریان سیال ذهن» در آثار خود بهره بردند و از این طریق، معانی متعدد و نامحدودی را در عرصه ی تأویل پذیر رمانِ نو، جای دادند. «ویرجینیا وولف»، ازجمله نویسندگانی است که با به کارگیری این شگرد، آثار خود را در شمار شاخـص تریـن رمان های مدرن قرن بیستم قرار داد و فرم تازه ای از بیان را برای آنچه که می اندیشید و احساس می کرد، ارائه داد. «شهرنوش پارسی پور» نیز، به عنوان داستان نویسی که در جستجوی نمایش تازه از آدمی و هویت او بود، و با نگاهی به نسبت نو به روابط انسانی در آثار خویش نگریست، از جمله کسانی است که با رویکردی سوررئالیستی و گرایش به اسطوره، در فرم و محتوای داستان تحول ایجاد کرده و به این طریق بعضی از آثار خویش، به ویژه رمان «طوبا و معنای شب»، را به جریان سیال ذهن نزدیک کرده است. در این پژوهش سعی بر آن است تا نحوه ی به کارگیری تکنیک جریان سیال ذهن، در برجسته ترین آثار ویرجینیاوولف به نام های: خانم دالاوی، به سوی فانوس دریایی و موج ها و شاخص ترین اثر شهرنوش پارسی پور به نام: طوبا و معنای شب، بررسی شود.