نام پژوهشگر: مهنوش مشیری
سمیه حمیدی مهنوش مشیری
نسخه خطی «فالنامه شاه طهماسبی» به سبب اختصاص به مسائل مذهبی، یکی از نسخ برجسته در تصویرگری ایرانی به شمار می رود و ازاین رو شناخت چگونگی پرداخت روایت داستان در آن به فهم چگونگی تصویرسازی متون مذهبی خواهد انجامید. از سوی دیگر، ابعاد غیر عادی این نسخه خطی، آن را از نسخ دیگر متمایز می کند و این فرض را پیش می کشد که احتمالا این نسخه برای فال بینی و پیشگویی مورد استفاده قرار می گرفته است. اما این اثر قابل توجه، علیرغم این ویژگی های منحصر به فرد، از کانون توجه دور مانده است. این دو ویژگی نگارنده را برآن داشت تا در جهت فهم رمزگان تصویری و علت خلق این نسخه با چنین ابعادی بر آن تمرکز نماید. در این راستا نگارنده نخست به پژوهش درباره بستر زمانی خلق این اثر، شرایط حاکم بر جامعه در این عصر و پس از آن به بررسی تصاویر این مجموعه هنری پرداخته است؛ تجزیه و تحلیل عناصر بصری تصویر و مقایسه آن ها با سایر تصاویر مشابه از دیگر نسخ خطی از جمله آن است. این بخش از پژوهش، با استفاده از منابع محدودی که به معرفی این نسخه می پردازد؛ انجام شده است. در واقع تنها کتابی که به طور مستقیم، فالنامه شاه طهماسبی را مورد بررسی قرار داده؛ کتاب«falnama, the book of omens»است و از همین رو، کتاب حاضر تنها منبع مستقیم پژوهش بود. به هر روی رجوع به کتب مقدسی چون قرآن و عهد عتیق، راه را بر رمزگشایی این نسخه خطی هموارتر کرد. از مطالعه حاضر این امر حاصل شد که فالنامه شاه طهماسبی در زمانی خلق شده، که شاه طهماسب در سال های کهولت سن به سر می برده و با توجه به یافته ها به نظر می رسد؛ نسخه حاضر به سبب ضعف چشمان پادشاه با این ابعاد خلق شده تا مورد استفاده او باشد. از سوی دیگر، شیوه استنساخ آن که تصاویر را در یک طرف کاغذ و متن مرتبط را در طرف دیگر قرار داده نشان می دهد این نسخه برای فال بینی و پیش گویی و احتمالا نقالی مورد بهره بوده است. واژگان کلیدی: ایران، صفویه، شاه طهماسب، مکتب قزوین، فالنامه
فاطمه عبدی مراد مهنوش مشیری
شناخت تصاویر نسخههای خطی فارسی میتواند به عنوان مدخلی بر شناخت درست چگونگی تصویرسازی متون معاصر در نظر گرفته شود.اما آنچه در این میان از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ چگونگی گزینش موضوع مورد بازنمایی توسط تصویرگر ایرانی است. به همین سبب توصیف و خوانش تصویرهای نسخه همای و همایون خواجوی کرمانی به قلم جنید بغدادی، به عنوان موضوع این پایان نامه انتخاب شده است. از سوی دیگر، شناخت چگونگی ترجمه تصویری از متن داستان واجد اهمیت بسیار است. پاسخ به این سوال که نشانههای تصویری، تا چه حد وفادار به روایت داستان هستند و حکایت از جریان متن در تصویر دارند؛ مبنای آغاز پژوهش بر این نسخه خطیبودهاست. در این راستا ابتدا روایت داستان مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته و سپس خوانش تصاویر و تطبیق آن با متن داستان انجام شدهاست. پژوهش حاضر در پایان نشان خواهد داد که تصویرگر ایرانی علاوه بر تکیه بر روایت داستان و شناخت درست از رمزگان نهفته در آن، هنر، فرهنگ و رسوم قومی عصر خویش را در خلق آثارش مورد توجه قرار داده و از عناصر تصویری پیرامون خویش برای آفرینش آنها بهره گرفتهاست. واژگان کلیدی: تصویرگری، مکتب بغداد، منظومه همای و همایون، جنید بغدادی.
المیرا سلامت نیکی کند مهنوش مشیری
در قرن نهم هجری در دوره تیموری، که یکی از پربارترین دوره های هنری در تاریخ فرهنگ ایران زمین به شمار می آید، با حمایت سه فرزند شاهرخ، دو شاهنامه بایسنقری (833 هـ.ق) با 22 نگاره و شاهنامه محمد جوکی (848 تا 843 هـ.ق) با 31 نگاره در مکتب هرات و شاهنامه ابراهیم سلطان (833 هـ.ق) با 43 نگاره در مکتب شیراز کتابت و نگارگری شد. در میان این سه شاهنامه، در برخی از نگاره ها تصویر موجودات غریبی به چشم می خورد که از ویژگی های ظاهری متفاوتی برخوردارند، مانند: ضحاک مار دوش، دیو، اژدها، سیمرغ و.... در این تحقیق ضمن بررسی مکتب تیموری به لحاظ سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، به این سه شاهنامه و چگونگی شکل گیری و هنرمندان آنان نیز پرداخته می شود و تصاویر هر سه شاهنامه به لحاظ مضمون با یکدیگر تطبیق می یابند و موجودات غریب این نگاره ها معرفی و نگاره های مربوطه مورد بررسی توصیفی تطبیقی قرار می گیرند. با بررسی دقیق و در نظر گرفتن زمان پیدایش هر یک از این سه نسخه در متون تاریخی به نظر می رسد، شاهنامه محمد جوکی برگرفته ای از دو شاهنامه دیگر است که با فضایی شاعرانه همراه شده است. شاهنامه بایسنقری دارای فضایی فاخر و پر از طرح و نقش است که یکپارچگی بی نظیری در آن به چشم می خورد و شاهنامه ابراهیم سلطان کمی خام دستانه است و هنرمند سعی بر انتقال مفهوم داستان بدون استفاده از هر گونه عنصر فرعی دارد.
نعیمه قبایی مهنوش مشیری
آن چه مسلم است این است که زندگی همه ی ما انسان ها را اعتقادات و باورهایمان شکل می دهند. کودک از بدو تولد جهان را تجربه می کند و کل دانش او بر پایه ی تجربیاتش شکل می گیرد. با شروع اندیشیدن و تفکر عقل و منطق به تجربه اضافه شده و گاه به میزان قابل توجهی جایگزین تجربه می شود. با این همه نمی توان انکار کرد که بدن انسان بستر بروز تمامی تجربیات در زندگی انسان هاست. در طول زمان انسان سعی داشته که در قالب بدن اعتقادات و باورهای خود را متجسم سازد. بنابراین به طرق مختلف نقوشی را بر روی پوست خود به تصویر می کشید تا بیان کند هر آن چه را که بدان می اندیشید و یا تجربه اش کرده بود. در این جا نگاهی خواهیم داشت به نقوش کار شده بر روی بدن انسان و تاثیر بسترهای مختلف ( زمان/ اجتماع/ فرهنگ و ...) بر آن.انسان همواره برای برقراری ارتباط با دنیای پیرامون خود در تلاش است. بدن انسان اولین و بی واسطه ترین محمل در اختیار انسان برای برقرای ارتباط و ایجاد نقوش بر روی بدن یکی از راه های برقراری این ارتباط و انتقال ایده هاست.