نام پژوهشگر: آناهیتا مفبلی
بابک سلیمی زاده آناهیتا مفبلی
این رساله، همانطور که از عنوان آن برمی آید، به نسبت میان دو اصطلاح و دو عرصه در دوران قاجار می پردازد: عرصه ی «استتیک»(یا زیبایی شناسی) که به نحوه ی تولید و عملکرد کلمات و تصاویر (عکس و نقاشی) می پردازد، و اصطلاح «مشروطه» که عمدتاً در مورد عرصه ی «سیاست» در تاریخ ایران به کار می رود. «استتیک» به معنایی که کانت مدّ نظر دارد، یعنی نظامی از اَشکال پیشینی که تعیین می کنند چه چیز خود را به تجربه ی حسی عرضه می نماید. در روشی که به کار می بریم و از آرای ژاک رانسیر و میشل فوکو وام گرفته ایم، استتیک به معنای وسیع کلمه به «توزیع امر محسوسی» برمی گردد که شیوه ای از مفصل بندی میان فرمهای کنش، تولید، ادراک، و اندیشه را تعیین می کند. این تعریف کلی استتیک را به ورای حوزه ی هنر گسترش می دهد تا مختصات مفهومی و شیوه های رویت پذیری ای را شامل شود که در حوزه ی سیاست موثرند. «مشروطه ی استتیکی» عبارت از انقلابی استتیکی است که در دوران قاجار پیش از وقوع مشروطه ی سیاسی به میانجی کردارهای تصویری ای که عکس ها و تصاویر به اجرا درمی آورند اتفاق می افتد، فرمِ شاه و رابطه ی او با سنت را می گسلد و تعریف جدیدی از رابطه امر رویت پذیر و امر گزاره پذیر، امرگفتنی و دیدنی ارائه می دهد.