تمرکز ومحور این پژوهش بر مبنای شناخت محیط فیزیکی و تاثیر آن در فضا می باشد که بر اساس آن بر فرآیند طراحی محیط ها از جمله فضاهای آموزشی تاثیر گذار است. گروهی از معیارهای مبتنی بر روانشناسی محیطی که برای خلق مدل جدیدی برای کلاس درس توسعه می یابند به کاربر (دانش آموز) اجازه میدهد تا خلاقیت خود را گسترش دهد. شناخت روانشناسانه محیط به عنوان عاملی که غیر مستقیم به حرفه طراحی کمک می کند در این تحقیق مورد بررسی قرار خواهد گرفت.در این پژوهش سعی بر معرفی وتبیین مفاهیمی چون محیط ،رفتار، تعامل انسان با محیط کالبدی ،روان شناسی محیطی وروانشناسی معماری در ارتباط با حوزه طراحی فضای آموزشی به صورت عمومی و طراحی کلاس درس به طور خاص میباشد. روش در این پژوهش عبارت است از ارایه تحقیق کاربردی با روش تبیینی که در دو جهت کیفی و کمی شکل خواهد گرفت.نتیجه تحقیق میتواند با توجه به نوع کاربری فضای آموزشی مورد توجه واعمال در شرایط سیستم های آموزشی جهت رسیدن به اهداف نهایی سیستم کاربرد پیدا کند.و در نهایت با توجه به این که سازماندهی کلاس درس به عنوان مهمترین سلول از ساختمان مدرسه بر یادگیری کودکان اثر گذاشته و سیستم آموزشی را پشتیبانی میکند ، تاثیر این پژوهش بر فضای معماری ،طراحی کلاس درس در مقطع دبستان میباشد آن چه که تا این جا از گردآوری منابع د رحوزه تئوریک به دست آمده بود با وجود همگرایی های مناسب بین موضوعات در بعضی سرفصل ها دچار تناقضات اندکی نیز شده بود که طبقه بندی و تحلیل را کمی مشکل می نمود اما در پی یافتن پاسخ برای سوال پژوهش می توان این گونه بیان نمود که : در جریان تاثیر پذیری عملکرد کلاس درس از عوامل مختلف اینک می توان چه الگوی مشترکی را براساس این تاثیر پذیری ها تعریف و ارائه کرد ؟ و به صورت ویژه ، شاخصه های روان شناسی محیطی تا چه حدی بر عملکرد فضا و تعریف کاربری های متنوع تر موثر می باشد؟ کلاس درس مطلوب : آن چه که از جامعه هدف و وضع موجود برمی آید ، طراحی فضاهای آموزشی به صورت عام هنوز در مقیاس کمی دچار مشکل است و بحث در مورد کیفیت موضوع کمی با نگاه به آینده دور میسر است . از طرف دیگر ساختار آموزش و پرورش جامعه ما هنوز در مرحله سنتی چه سیستم آموزش و چه در مرحله فیزیک فضا قرار دارد و مطرح نمودن الگوی جدیدی برای کلاس درس ، کاری دشوار می نماید . اما می توان با هدف گذاری بر روی موضوع تلاش کرد . آن چه که داری اهمیت است درک وضعیت موجود و مشخص کردن وضعیت مطلوب است تا بدانیم که چه کمبود هایی در رسیدن به موضوع در پیش داریم تا براساس این افتراق به حل مساله بپردازیم .