نام پژوهشگر: رضا مودّب
هادی رزاقی هریکنده یی رضا مودّب
لازم به ذکر است که بهترین معّرف برای شناساندن این نکته که اهل بیت (علیهم السلام) جانشینان به حق بعد از پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله) می باشند قرآن است، لذا آیات زیادی بر ولایت و امامت آن بزرگواران دلالت دارد. از جمله آن آیات که از آن ها به عنوان آیات غدیر نام می بریم، آیات 67و 3 از سوره مائده و آیات 2-1 سوره معارج است که در این رساله، تفسیراین آیات در تفاسیر و منابع اهل سنت مورد نقد و بررسی قرار می گیرد و ضمن بررسی آراء و نظریات مفسران اهل سنت به واکاوی و تحلیل فی الجمله آن نیز پرداخته ایم؛ گرچه آیات مذکور همانند سایر آیات قرآنی شایسته تفسیر و بررسی های تفسیری است، اما آنچه در بادی امر برجسته می نماید این است که مفسران اهل سنت بیش از پرداختن به تفسیر و به دست دهی مفاد تفسیری آیات، تکیه ویژه بر شأن نزول آیات مذکور داشته و شأن نزول های مختلفی را برای هر یک از آیات، جداگانه مطرح نموده اند. بسیاری از روایات مذکور به اذعان محققان اهل سنّت، ضعیف بوده و وجهی برای استناد و استدلال به آن وجود ندارد؛ برخی از آن ها در حالی به عنوان شأن نزول و روایت مختار مفسرین معرفی می گردد که روایات متناظر با آن در مدلول خود دلالتی آشکارتر داشته و با قرائن درون متنی همچون سیاق و همچنین قرائن برون متنی و شواهد تاریخی تقویت می گردد. از دیگر نکات برجسته در تفاسیر اهل سنّت درباره آیات مذکور ترتیب و تقدّم و تأخّر این آیات و واقعه غدیر است. گاهی مفسّران، آراء و نظراتی قریب به آراء و نظرات مفسران شیعی داشته و برخی نیز با شمردن روایات و شواهد مربوط به دلالت آیات بر واقعه غدیر در کنار سایر روایات مفسّران اهل سنّت دیگر، در نقض و ابرام نکته ای مطرح ننموده و موضوع را مسکوت گذارده و از آن به سادگی می گذرند. در مجموع آن چه در رساله پیش روی عرضه گردیده پس از استقصاء اهمّ تفاسیر و منابع اهل سنت، بررسی تک تک آراء تفسیری آنان و نیز موارد شأن نزول آن، واکاوی و تحلیل غیر جانبدارانه ای است در حدّ بضاعت مزجات که در این حد نیز دلالت های آشکار و قرائن روشنی به حقیقت و حقّانیّت موضوع و قرائت شیعی به دست داده می شود.
محمدنوید احمد رضا مودّب
بزرگان بشریت با همه عظمت و نبوغشان از شرح شانی از شئون امامت عاجز و درمانده اند زیرا میان عالم و معلوم و عارف و معروف سنخیت لازم است. برای اینکه ما و جنبش عاجزانه ما در این نوشتار متهم به غلبه عواطف مذهبی نشویم سعی نموده ایم که اغلب مطالب از کتاب های حدیثی برادران اهل سنت و جماعت نقل کنیم ابوعمر و مولف کتاب (استیعاب) و ابن اثیر مولف (جامع الاصول) هر دو با کمال انصاف در نام بری عنوان (سیده نساء العامین) را اضافه نمودند و این عنوان بر حسب روایات متواتر از طریق اهل سنت از طرف پدر بزرگوارش به فاطمه الزهرا صلوات الله علیها داده شده است. یعنی پانزده شخصیت از بزرگان اهل سنت که نام آنها را ذکر می کنیم اتفاق دارند که این عنوان از طرف پدر بزرگوارش به آن حضرت داده شده است. 1-امام احمد بن حنبل در مسند، 2-امام بخاری در صحیح خود، 3-مسلم بن حجاج در صحیح مسلم، 4-ترمذی در سنن و ... همه محدثان بزرگ این حدیث را به سند های معتبر خوازابوسعید خدری و ابن عباس و ام المومنین عایشه از رسول اکرم روایت نموده اند. تا که روایات و احادیث را حفظ کنیم از گروههایی متعصب که مشغول حذف کردن روایات از کتب اهل سنت اند و نیز این سعی برای استقبال نسل های آینده باشد که شخصیت حضرت زهرا از طریق مذاهب اربعه بشناسند که از ولادت تا هیجده سالگی زندگی پرعظمت و پر از مشکلات و غم و حزن چطور گزراند و علمایی بزرگ اهل سنت چه عظمتی قائل بودند اما چرا اینقدر کم روایات در عظمت این بانوی عظیم ذکر کرده اند. جواب این سوال را تاریخ اسلام در سینه خود پنهان دارد و وقایع تاریخی دلالت و وجوهات را می فهماند. اما این کار از طریق مطرح کردن چند سوال درباره حیات طبیه آن حضرت و جواب تلاش کردن از منابع اولیه و کتب بزرگ و مهم اهل سنت انجام دادم مثلا این که ولادت حضرت چطور بود و نطفه چطور منعقد شد و نامگذاری حضرت چطور انجام شد و چرا به ایشان فاطمه و بتول و طاهره گفتند دوران کودکی و جوانی چطور بود و مسأله ازدواج چطور انجام گرفت و مهریه حضرت چطور بود؟ ... برای جواب این سوال ها از کتابخانه های متعددی از جمله دارالحدیث استفاده نمودم و کتابهایی مثل صحیح بخاری-تفسیرالکشاف- زمخشری-تفسیرالدرالمنثور سیوطی استفاده نمودم.