نام پژوهشگر: سید رضا فاطمی طباطبایی
زینب چنعانی سید رضا فاطمی طباطبایی
سندرم پلی کیستیک تخمدان شایع ترین اختلال غدد درون ریز در جنس ماده می باشد که همراه با چاقی و مقاومت به انسولین رخ می دهد. meda-7 آدیپوسیتوکین جدیدی است که ژن آن بیان بالایی در بافت چربی انسان و حیوانات چاق دارد. تاکنون مطالعه ای که به شناسایی تغیرات بیان ژن meda-7در بافت چربی انسان یا موش مبتلا به pcos و مقایسه ی اثرات پیوگلیتازون و متفورمین بر بیان این ژن در مدل آزمایشی pcos بپردازد انجام نشده است. 30 سر موش صحرایی بالغ ماده نژاد اسپراگ دالی به 6 گروه 5 تایی تقسیم شدند: 1)گروه کنترل (سالم)، 2)گروه pcos، 3)گروه سالم دریافت کننده ی متفورمین، 4)گروه سالم دریافت کننده ی پیوگلیتازون، 5)گروه pcos درمان شده با متفورمین، 6) گروه pcos درمان شده با پیوگلیتازون.حیوانات گروه های دریافت کننده ی متفورمین (3و5)، روزانه 200 میلی گرم/کیلوگرم متفورمین به روش خوراکی دریافت کردند. پیوگلیتازون نیز به مدت 21 روز، روزانه 20 میلی گرم/کیلوگرم، به گروه های دریافت کننده ی پیوگلیتازون داده شد. القا pcosبا دز mg/kg4 استرادیول بنزوات حل شده در2/0میلی لیتر روغن کنجد انجام و ایجاد آن40 روز پس از القا با استفاده از اسمیر واژینال تآیید شد. وزن بدن و bmi، سطح سرمی تستسترون، پروژسترون، گلوکز، انسولین و همچنین homa-ir سنجیده شد. آنالیز بیان ژن meda-7 در بافت چربی با روش real-time pcr ارزیابی و نتایج بر اساس فرمول 2- ??ct گزارش شد. سطح meda-7 mrna در بافت چربی در گروه pcos در مقایسه با گرووه کنترل افزایش معنی داری داشت. (05/0p<).متفورمین و پیوگلیتازون سبب کاهش بیان meda-7 در گروه pcosشدند (05/0p<). سطح گلوکز و انسولین در گروه pcosدر مقایسه با گروه های دیگر افزایش پیدا کرد. homa-ir در گروه pcos در مقایسه با گروههای دیگر افزایش یافت. نتایج حاصل از این مطالعه نشان دهنده ارتباط مثبت بین بیان ژن meda-7 در چربی با سطح تستسترون، پروژسترون، انسولین و گلوکز بود. به نظر می رسد که افزایش بیان ژن meda-7، ممکن است در پاتوفیزیولوژی pcosنقش داشته باشد و احتمالا متفورمین و پیوگلیتازون با تغییر بیان ژنmeda-7 سبب بهبود مقاومت به انسولین می شوند.
زهرا کاکولوند بهمن مصلی نژاد
مایع درمانی در بسیاری از بیماری ها می تواند یک اقدام مفید در جهت نجات جان بیماران باشد، تحقیقات بسیاری در زمینه اثر محلول های ایزوتونیک و هیپرتونیک صورت گرفته است، ولی اثرات این محلول ها در حیوانات سالم و اثرات متابولیک آنها کمتر مورد توجه بوده است. لذا اثر محلول های ایزوتونیک سرم فیزیولوژی، نمکی هیپرتونیک 2/7% و قندی هیپرتونیک 50% بر برخی شاخص های هماتولوژیک، همودینامیک و متابولیک سگ های سالم مورد بررسی قرار گرفت. چهار قلاده سگ نر (با محدوده ی سنی و وزن مشابه) به صورت ضربدری و متناوب توسط سرم فیزیولوژی (ml/kg 30)، محلول نمکی هیپرتونیک (2/7%؛ ml/kg 5) و محلول قندی هیپرتونیک (50%؛ ml/kg 5) تحت تیمار قرار گرفتند و در زمان های صفر، 10، 30، 60، 120 و 240 دقیقه پس از تجویز داخل وریدی و سریع محلول ها، برخی از پارامترهای هماتولوژیک، همودینامیک و متابولیک در آنها مورد ارزیابی قرار گرفت و با زمان صفر مقایسه شد. طبق نتایج به دست آمده مشاهده شد که تجویز مقادیر زیاد سرم فیزیولوژی و مقادیر کم سرم نمکی هیپرتونیک دارای آثار هماتولوژیک، همودینامیک و متابولیک تقریباً مشابهی هستند و بنابراین آسانتر است که با مقادیر اندک به نتیجه دلخواه رسید. طبق نتایج به دست آمده مشاهده شد که بیشترین تغییرات به وجود آمده، در زمان اولیه پس از تزریق بود، اما میزان این تغییرات و زمان بازگشت به حالت اولیه، در گروه ها متفاوت بود، به این ترتیب که تغییرات ایجاد شده توسط سرم قندی هیپرتونیک نسبت به سرم نمکی 2/7%، سریع تر به حالت طبیعی برگشتند و در واقع پایداری تغییرات در گروه سرم نمکی هیپرتونیک نسبت به دو گروه درمان دیگر بیشتر بود. تغییرات در گروه سرم نمکی هیپرتونیک نسبت به دو گروه درمان دیگر بیشتر بود.