نام پژوهشگر: خانم رویا منتظمی
سید افشین عسگرزاده کابک خبیری
هدف پژوهش حاضر بررسی روابط ترکیه و اسرائیل بعد از روی کار آمدن اسلامگرایان در ترکیه و رسیدن به این که تا چه میزان این روابط بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران تاثیر گذار خواهد بود می باشد. مناسبات سیاسی و اقتصادی و نظامی میان آنکارا و تل آویو توجه محافل سیاسی کشورهای منطقه و فرا منطقه ای را فراهم آورده است. علت توجه را می توان در روابط دو کشور که از حوزه های سیاسی و اقتصادی صرف خارج شده و به حوزه های نظامی و امنیتی تسری یافته و همچنین در مخالفت کشورهای منطقه و نارضایتی افکار عمومی مسلمانان مشاهده نمود. شاید اتکا به مفهوم منافع مشترک کاربردی ترین متدلوژی برای بیان و تشریح اتحاد مزبور باشد. هدف نوشته حاضر این ست که با محور قراردادن منافع مشترک به تبیین و تشرح اهداف و پیامدهای ا تحاد استراتژیک ترکیه و اسرائیل در حوزه های مختلف بپردازد تا نیل به درکی واقع بینانه از انگیزه های اساسی و انتظارات سیاستگذاران دو کشور را در پیش گرفتن سیاست همکاری و اتحاد استراتژیک میسر سازد. از آنجا که مقابله با سیاست های اصول گرایانه ایران خود یکی از محرک های اصلی نزدیکی ترکیه و اسرائیل به یکدیگر است و با توجه به ضرورت اتخاذ سیاستی مناسب در قبال تحولات خاورمیانه به ویژه کشورهای همسایه از جانب نخبگان سیاسی حاکم به منظور حفظ امنیت ملی ایران کالبد شناسی عمیق تر روابط ترکیه و اسرائیل خصوصاً پیمان نظامی امنیتی 1996 و نگرش به زوایای مختلف آن حائز اهمیت است. اما با روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در انتخابات سال 2002 ترکیه در جهت گیری های سیاست خارجی این کشور تغییراتی به وجود آمد. احمد داوود اوغلو، مغز متفکر سیاست خارجی ترکیه در این دوران دکترین عمق استرتژیک را در سیاست خارجی این کشور مطرح و اجرایی کرد. هدف اصلی این دکترین تعامل فعال ترکیه با تمام سیستم های منطقه ای در ترکیه محسوب می شد. در این زمینه ترکیه در صدد به صفر رساندن مشکلات خود با همسایگان بر آمد. به تبع این موضوع روابط ترکیه و اسرائیل نیز تحت تاثیر قرار گرفت. چرا که اعراب و ایران نسبت به روابط ترکیه و اسرائیل حساسیت داشتند. هر چند این روابط پابرجا ماند ولی در سالهای اخیر به مرور به سردی گرائیده است. از نمونه های تغییر جهت گیری ترکیه نسبت به اسرائیل در این دوران تعلیق تمرینات نظامی مشترک ترکیه و اسرائیل بود که ازسال 2001 صورت می گرفت. اردوغان در سال 2009 این تمرین های نظامی مشترک را در اعتراض به حملات اسرائیل به غزه به حالت تعلیق در آورد. در این راستا ترکیه در سالهای اخیر به بهبود روابط خود با کشورهابی عربی و اسلامی و از جمله ایران اقدام کرده است. روابط ایران و ترکیه به خصوص در سالهای اخیر از رشد قابل توجهی برخوردار بوده است. سفرهای مداوم مقامات دو کشور و نقش ترکیه در میانجی گری در مسئله هسته ای ایران و هدف گیری برای افزایش مبادلات اقتصادی به بیش از 30 میلیارد دلار، نمونه ای از این نزدیکی به شمار می آید. نزدیکی ترکیه به ایران برای اسرائیل قابل پذیرش نبوده و این مسئله شکاف ترکیه و اسرائیل را پر رنگ تر کرده است.با این وجود ترکیه با حفظ رابطه خود با اسرائیل، تلاش می کند از اسرائیل در روابطه خود با مجموعه غرب به عنوان یک کارت بازی استفاده کند. در واقع ترکیه امروزی سعی در ایجاد توازن در روابط خود با غرب از یک سو و شرق و خاورمیانه از سوی دیگر دارد. به هر حال آنچه که در یک دهه گذشته در سیاست خارجی ترکیه رخ داده و در مقایسه با دهه 1990 ، ترکیه از اسرائیل فاصله گرفته است و موجب کاهش جایگاه اسرائیل در منطقه و در نتیجه دارای پیامدهای مثبت برای ایران بوده است که ایران می تواند از این فرصت برای حل مشکلات سیاست خارجی خود استفاده کند.