نام پژوهشگر: منصور صاحبالزمانی
سید کمال عبداللهی منش بهنام قاسمی
اختلالات اسکلتی عضلانی یکی از مهم ترین موضوع های سلامت شغلی در دنیای امروز میباشد.پیشگیری از بروز این اختلالات مستلزم ارزیابی و اصلاح وضعیتها با استفاده از روشهای تجزیه و تحلیل و ارزیابی اختلالات اسکلتی عضلانی می باشد. owas یکی از روشهای ارزیابی وضعیت بدن در هنگام انجام کار است. این روش بر اساس یک طبقه بندی پیچیده و سیستماتیک وضعیتهای کاری که توأم با مشاهدات و وظایف کاری می باشد پایه گذاری شده است که از آن در کاهش ریسک فاکتورهای ارگونومیکی استفاده می گردد. هدف تحقیق طراحی سیستم نرم افزاری شناسائی، ارزیابی و کنترل عوامل ریسک ارگونومیکی کارگران و شاغلین و تعیین وضعیت بدنی غالب در آنها و پیش بینی عوارض ناشی از عوامل ریسک ارگونومیکی بر قسمت های مختلف بدن با استفاده از نرم افزار owas می باشد. برای اجرای تحقیق ابتدا مطالعه اجمالی و کلی بر روی روش owas انجام پذیرفت و شناخت کافی و کامل این روش بدست آمد سپس با کمک و راهنمای نرم افزار نویس خبره برنامه این روش بصورت هوشمند تهیه گردید. سپس به ارزیابی آزمودنیها پرداخته و در نهایت به مقایسه نرم افزار طراحی شده با نتایج بدست آمده از ارگونومیست پرداختیم. جامعه آماری این تحقیق شامل 18 کارگر در فازهای مختلف کاری که دارای سابقه کار بین 5 تا 10 سال و سن 25 تا 34 سال انتخاب شدند. طبق هماهنگی های انجام شده با مدیریت محترم شرکت فرش الماس کویر کرمان و با توجه به محدود بودن جامعه ی آماری، تعداد 18 کارگر در فازهای کاری مختلف به شیوه ی در دسترس به عنوان جامعه ی آماری درنظر گرفته شدند. ابزار مورد استفاده در این تحقیق، دیاگرام هایی از پوسچر اندام های گوناگون جهت ارزیابی، جدول هایی برای امتیازگذاری مواجهه با ریسک فاکتورهای اختلالات اسکلتی – عضلانی، ابزارهای قدرتمندی همچون دلفی 2012 که یکی از نرم افزارهای قدرتمند در زمینه طراحی وپیاده سازی برنامه های کامپیوتری می باشد، بانک اطلاعاتی پارادوکس که صدها هزار رکورد را می تواند در خود ذخیره کند، یک دستگاه کامپیوتر بهمراه متعلقات کامل، چک لیستهایی جهت تست نرم افزار و دقت و کارائی و پایائی آن، نرم افزار آماری اکسل و spss . نتایج نشان داد که سامانه طراحی شده صرف نظر از نوع کمیتی که سنجش می کند قادر است نتایج مشابه را در اندازه گیری که در نوبتهای مختلف و زمانهای متفاوت از آن کمیت انجام می شود تولید کند (تکرار پذیری نتایج) و دارای صحت اندازه گیری مشخص و نتایج قابل تفسیری را دراختیار بگذارد.
علی افضلی نسب منصور صاحبالزمانی
هدف اصلی این پژوهش بررسی اثر خستگی عملکردی بر روی میزان تغییرات والگوس در افراد دارای عارضه ی زانو ضربدری و افراد سالم بود. بدین منظور 15 آزمودنی مبتلا به عارضه زانوی ضربدری( میانگین و انحراف استاندارد سن 1/72± 20/53، سال؛ قد 5/71± 177/66؛ سانتی متر، جرم بدن 10/86 ± 81/0؛کیلو گرم؛ دو 60 متر 0/95± 8/89 ثانیه؛ شاخص توده ی بدنی 2/94± 20/8کیلو گرم بر متر مربع ) و 15 آزمودنی سالم ( میانگین و انحراف استاندارد سن 80/1 ± 20/40؛ سال؛ قد 5/71 ± 176/06؛ سانتی متر، جرم بدن 8/39 ± 77/80 کیلو گرم؛ دو 60 متر 0/81 ± 8/69 ثانیه؛ شاخص توده ی بدنی 1/8± 25/1 کیلو گرم بر متر مربع ) بدون داشتن فعالیت منظم ورزشی و عدم وجود آسیب در اندام تحتانی بخصوص در زانو، به صورت در دسترس در این تحقیق شرکت کردند. آزمودنی ها قبل و بعد از انجام برنامه خستگی حرکت فرود از سکو 40 سانتی متری را انجام می دادند که با استفاده از یک دروبین که در فاصله ی 3 متری از آزمودنی ها به صورت عمود با مفصل زانو، نصب شده بود، حرکات صفحه ی فرونتال این افراد فیلم برداری می-شد. از نرم افزار quantic sport v 26 جهت آنالیز کینماتیک فیلم ها استفاده گردید. به منظور ایجاد خستگی از برنامه خستگی عملکردی استاندارد استفاده گردید. برای مشخص شدن میزان خستگی آزمودنی ها از تست عملکردی دو 60 متر و مقیاس بورگ استفاده شد. از روش آماری سنجش ترکیبی بین و درون گروهی در سطح معنی داری 0/05 > p استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که میزان زاویه والگوس در هر دو گروه بعد از اعمال برنامه ی خستگی به طور معنی داری افزایش یافته است (0/05> p). علاوه بر این بین پای برتر و غیربرتر در هیچ کدام از گروه ها تفاوت معنی داری وجود نداشت (0/05< p). اختلاف در میزان والگوس زانو در بعد و قبل از اعمال خستگی در گروه افراد دارای عارضه ی زانوی ضربدری نسبت به افراد سالم بیشتراست (0/05 > p).