نام پژوهشگر: فاسمه شاهرودی
علی رضا نصر آزادانی اصغر جوانی
ضرورت دارد تا میل به هنر و آفرینش گریِ هنری از طریق آموزش درست، شکوفا شود. اما در بسیاری جوامع در طول تاریخ این حقیقت در مورد زنان نادیده انگاشته شده و دیدگاه ها و نگرش هایی نادرست باعث شده اند که آن ها از آموزش و یادگیری هنر کم بهره باشند. این تحقیق در پی تبیین علل وجود چنین مسأله ای در جامعه ی معاصر ایران است. به باور محقق، نگرش های نادرست اجتماعی و مذهبی، موثرترینِ نگرش ها در این محروم سازی بوده اند و در این پژوهش تلاش شده تا مبناهایی که این نگرش های نادرست که «هنر» و «هنرمند بودن» را برای زنان برنمی تابند بر آن ها استوارند شناسایی شده تا نادرستی آن ها اثبات گردد. لذا فرض شده که نظام پدرسالاری در ایران و نیز ساختار قدرت در خانواده های ایرانی مبنای وجود نگرش های نادرستِ اجتماعی درباره ی زنان و هنر می باشد و عقاید شبه مذهبیِ منسوب به مذهب، مبنای نگرش های نادرستِ مذهبی در مورد زنان و هنر می باشند. اثبات این فرض و نادرستی نگرش های مذکور هدف اصلی این پژوهش بوده است. بخش اولِ این تحقیق به بررسی اثر متغیرِ مستقل که همانا «نگرش های منفی در خصوص حضور زنان در عرصه ی هنر» ، می باشد، بر متغیرِ وابسته یعنی «امکان حضور زنان در رشته های هنری دلخواه شان» پرداخته است. بخش دوم نیز به منظور مقایسه ی اثر «جنسیتِ هنرمندان نقاش» بر نگاه آن ها به مسأله ی «اعتراض به نگرش های مخالف حضور زن در عرصه ی هنر» در ذیل چند اثر نقاشی انجام گرفته است. لذا روش تحقیق در بخش اول توصیفی ـ میدانی و در بخش دوم عِلی ـ مقایسه ای می باشد. نتیجه ی این پژوهش تبیین مبناهای اجتماعی و شبه مذهبیِ مخالفت ها با حضور زن در زمینه ی هنر و نیز تعیین تفاوت ها و شباهت های کارِ نقاشانِ زن و مرد در خصوص حمایت از حضور زن در اجتماع و هنر می باشد. این پژوهش به ایجاد نگاهی نو و منصفانه تر به مفهوم زن خصوصاً زنِ هنرمند در جامعه و خانواده کمک کرده، باعث نزدیک تر شدنِ ذهنیت هنرمندانِ مرد که خواستار حمایت از این حق زن در آثارشان می باشند به ذهنیتِ واقعی زنان می شود.