نام پژوهشگر: نگار خلیلی فر
نگار خلیلی فر منیژه نخعی
این مطالعه پژوهشی در بررسی فرآیند انقلابها در کشورهای منتخب عربی است و به تبیین رابطه بین نابرابری، فساد و ساختار سیاسی متغیرهای سیاسی و اقتصادی در این کشورها میپردازد. این پژوهش، در جستجوی یافتن پاسخی برای این سوال است که علل اقتصادی و سیاسی دگرگونی ساختاری کشورهای عربی چه بود؟ چه چیزی باعث توفیق مردم کشورهای عربی در سرنگونی دولتهای خودکامه ای شد که سالها بر آنها حکمرانی کرده بودند و امیدی به سرنگونیشان نمیرفت. فرضیه این پژوهش، در پاسخ به این سوال، مبتنی بر نقش اساسی عوامل سیاسی و انواع نابرابری در ارزیابی گذار سیاسی این کشورهاست. به عبارت دیگر هدف این مطالعه، بررسی ریشه های اقتصادی بروز ناآرامیها و انقلابهای سیاسی و اجتماعی در این کشورهاست. عدم توجه به نابرابری، فقر، بافت جمعیتی رو به رشد، مشکل بیکاری و تاثیر این عوامل بر شاخص های توسعه در کشورهای عربی و مهمتر ازهمه ناکارآمدی نهادهای سیاسی و اقتصادی و وجود فساد گسترده در نهادهای دولتی، باعث دامن زدن به نارضایتیها و درنتیجه انقلاب شد. جهت سنجش فرضیه مطرح شده، داده ها و اطلاعات موردنیاز از منابع معتبر و متنوع جهانی جمع آوری شد. با توجه به کاستی های داده های آمار رسمی و عدم انطباق آنها با واقعیت، با بهره گیری از روش تلفیقی نتایج محاسبات آماری و نیز تحلیل گفتمان و تحلیل گفتمان انتقادی و هم چنین با بکارگیری روشهای تحلیل کمی و کیفی، سیر تحولات متغیرهای مرتبط با توسعه و نابرابری و قدرت مورد بررسی قرار میگیرند. بخشی از نتایج حاصل از این مطالعه را میتوان در موارد زیر خلاصه نمود: گسترش نابرابری در اشکال مختلف از دلایل اصلی انقلاب در کشورهای عربی بوده است. فقر و نابرابری هم به طور مستقیم و هم از طریق مهیا ساختن بستری مناسب برای حکومت استبدادی در سرنگونی دولتهای خودکامه عربی موثر بوده است. رشد نابرابری، فقر و به دنبال آن بیکاری در جامعه، به بروز اشکال مختلف مقاومت انجامید. این موضوع مانع از دستیابی جوانان فعال کشورهای عربی به فرصتهای اقتصادی نظیر اشتغال شد. بنابراین همگام شدن این مشکلات با مشکل فساد موجود در نهادهای دولتی و ناکارآمدی این نهادها، موجب خشم عمومی شد و مقاومتها و اعتراضات در جامعه را دامن زد. واژگان کلیدی: نابرابری، قدرت، توسعه، فساد، بیکاری، مقاومت، انقلاب، کشورهای عربی، حکومت خودکامه