نام پژوهشگر: مصطفی رضایی زمان
مصطفی رضایی زمان سعید مرید
با توجه به وضعیت نه چندان مناسب حوضه دریاچه ارومیه و نیز بحث پدیده تغییر اقلیم و تاثیرات آن، پیش بینی وضعیت تغییر اقلیم در آینده و ارزیابی اثرات آن به منظور کاهش آسیب پذیری و مقابله با آن از اهمیت بسزائی در این حوضه برخوردار است. در این تحقیق تلاش شده است که پس از ارزیابی این پدیده بر روی سیستم آبی حوضه سیمینه رود، راهکارهایی به منظور تطبیق با آن در بخش کشاورزی به عنوان مهم ترین مصرف کننده آب در این حوضه ارائه گردید. بدین منظور از مدل swat برای شبیه سازی و ارزیابی راهکارهای تطبیقی در حوضه آبریز استفاده شد. برای مدلسازی شرایط تغییر اقلیم در منطقه از خروجی های مدل گردش عمومی جو hadcm3 و با در نظر گیری دو سناریو انتشار a2 و b2 بهره گرفته شد و با ریز مقیاس نمائی آن ها با استفاده از مدل sdsm، داده های دما حداقل، حداکثر و بارندگی برای سال های 2010 تا 2033 استخراج گردید. پس از محاسبه تغییرات دما و بارندگی نسبت به شرایط حاضر، مقادیر این تغییرات به منظور بررسی تاثیر آن بر روی حوضه آبریز، به مدل swat اعمال گردید و مقادیر تنش آبی و دمائی و عملکرد محصولات و جریان ورودی به دریاچه ارومیه در شرایط اعمال تغییر اقلیم برآورد گردید. نتایج حاکی از افزایش متوسط تنش آبی و دمایی و همچنین کاهش عملکرد محصولات بود. همچنین در این شرایط متوسط سالانه ورودی به دریاچه از 570 در شرایط حاضر به 400 و 463 میلیون متر مکعب تحت سناریوهای انتشار a2 و b2 تقلیل یافت. پس از ارزیابی اثرات تغییر اقلیم در حوضه، راهکارهایی به منظور تطبیق با این تغییرات در بخش کشاورزی پیشنهاد و با معیارهای چون تغییرات تنش آبی، دمایی و عملکرد محصولات و ورودی به دریاچه نسبت به شرایط پایه ارزیابی شدند. این راهکارها شامل الف) تغییر الگوی کشت حوضه به گندم و جو، ب) حفظ سطح زیر کشت گندم و جو و جایگزینی سیب زمینی با سایر محصولات زراعی، ج) اعمال کم آبیاری به برخی محصولات در دو سطح کم آبیاری 25 و 50 درصد و د) تغییر تاریخ کشت محصولات. در راهکار تغییر الگوی کشت به گندم و جو ما شاهد کاهش 80 و 75 درصدی تنش آبی تحت هر دو سناریو انتشار a2 و b2 نسبت به شرایط پایه می باشیم. همچنین کالری تولیدی و ورودی به دریاچه نیز در دو سناریو انتشار به ترتیب 19، 21 ; 11و 14 درصد افزایش را نسبت به شرایط پایه نشان داد. در راهبرد جایگزینی محصول با سیب زمینی نیز تنش آبی در سناریو انتشار a2، 60 درصد و در سناریو b2، 63 کاهش یافت. مقدار کالری تولیدی حوضه نیز حدودا 34 تا 37 درصد افزایش داشت، ولی مقدار ورودی به دریاچه تغییر چندانی نشان نداد. در راهبرد کم آبیاری به سبب اعمال کم آبیاری، تنش آبی محصولات اندکی افزایش یافت، به طوریکه در سناریو انتشار a2 حدود 3 تا 8 درصد افزایش و برای b2، 9 تا 13 درصد افزایش همراه بود. کالری تولیدی محصولات نیز بین 6 تا 9 درصد کاهش را در محدوده سناریوها و میزان کم آبیاری نشان داد، ولی ورودی های به دریاچه تا حدود 15 درصد افزایش را نشان می داد. و در انتها در راهبرد تغییر کشت محصولات، تنش آبی در شیفت 15 روزه تاریخ کشت محصولات به عقب برای سناریو انتشار a2و b2 به ترتیب، 8 و2 درصد کاهش و در شیفت 30 روزه نیز 13 و 8 درصد کاهش را دنبال دارد. مقدار کالری تولیدی در این راهبرد بین 5 تا 10 درصد افزایش به همراه دارد، ولی مقدار ورودی به دریاچه تغییر محسوسی نخواهد نداشت. ارزیابی راهکارهای اعمال شده در این تحقیق نشان داد که نوعی تقابل بین حقابه دریاچه ارومیه و کشاورزی بوجود آمده و در آینده تشدید خواهد شد. بطوریکه راهکارهای منجربه تولید بیشتر معمولاً نمی توانند نقشی در جبران کاهش ورودی به دریاچه داشته باشند و بالعکس راهکارهایی که ورودی بیشتری را به دریاچه سبب می شوند. کاهش عملکرد را بدنبال دارند.