نام پژوهشگر: کلثوم سپهوند

بررسی تطبیقی تشبیه در دیوان منوچهری دامغانی و کمال الدین اسماعیل اصفهانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  کلثوم سپهوند   محمد میر

1- 1 - مقدمه: تشبیه از ارکان مهم بلاغی است که در زیبایی آفرینی شعر و حتی نثر تأثیر به سزایی دارد و از جمل? مهم ترین فنون ادبی به شمار می رود. تشبیه در واقع جزء ذاتی ادبیات است که نشان دهند? وسعت و زاوی? دید شاعر است؛ زیرا شاعر به وسیل? تشبیه، میان عناصر و اشیاء مختلف ارتباط برقرار کرده و برای آن ها وجوه شبه قائل می شود. تشبیه به عنوان یکی از عناصر بیانی، سهم به سزایی در تخیل شاعرانه داشته و از این نظر در ادبیات از ارزش والایی برخوردار است. در کتب بلاغی تعاریفی از تشبیه ارائه شده که وجه اشتراک هم? این تعاریف، ذکر «همانند کردن چیزی به چیز دیگر» می باشد (رجایی،244:1353)؛ (هاشمی،12:1388). شمس قیس رازی (قرن هفتم) همین تعریف را با توضیح بیشتر ارائه کرده، می گوید: تشبیه عبارت است از چیزی به چیزی مانند کردن و در این باب از معنی مشترک میان مشبه و مشبهٌ به چاره نبود و چون چند معانی به یکدیگر افتد و تشبیه همه را شامل شود، پسندیده تر و کامل تر بود (رازی،136:1373). تشبیه، مشابهت محض نیست بلکه ادعای همانندی میان دو چیز است؛ و نیز تشبیه مانند کردن چیزی است به چیزی، مشروط بر این-که آن مانندگی مبتنی بر کذب باشد، نه صدق، یعنی ادعایی باشد نه حقیقی.(شمیسا،1381: 67). ادبیات کلام مخیّل است و تشبیه یکی از ابزار خیال آفرینی است تشبیه هست? اصلی و مرکزی اغلب خیال های شاعرانه است. صورت های گوناگون خیال و نیز انواع تشبیه، مایه گرفته از همان شباهتی است که نیروی تخیل شاعر در میان اشیاء کشف می کند (پور نامداریان،214:1381). این ابزار خیال آفرینی بر دو رکن استوار است آن دو رکنی که در حقیقت بنیاد تشبیه بر آن ها استوار است، همان دو رکن مشبه و مشبهٌ به است (شفیعی کدکنی،56:1372). پژوهش حاضر در راستای بحث پیرامون این عنصر ارزشمند بلاغی و شاعرانه در اشعار دو شاعر ارزشمند ادبیات فارسی؛ یعنی منوچهری دامغانی و کمال الدین اسماعیل اصفهانی صورت خواهد گرفت. اولین شاعر مورد بررسی در این تحقیق منوچهری دامغانی می باشد؛ ابوالنجم احمد بن قوص بن احمد منوچهری دامغانی (فوت 432 ه . ق) از جمله شعرای طراز اول ایران در نیم? اول قرن پنجم هجری است بنا بر قول عوفی نیز «اندک عمر بسیار فضل»بود... حدت ذهن و ذکاء بسیار، او را در عنفوان شباب به آموختن ادب عربی و حفظ اشعار شعرای بزرگ تازی گوی و احاطه بر احوال و آثار شاعران پارسی و تازی و اطلاع از علوم دینی و ادبی و طب یاوری کرد (صفا،582:1363). سخن منوچهری ساده و روان است. قدرت این شاعر در وصف ستودنی است. تصاویری که با کمک تشبیه ترسیم می کند، در نوع خود کم نظیر است منوچهری در استعمال بعضی از کلمات و ترکیبات بی پرواست و علاوه بر این در برخی از قصائدش الفاظ بر معانی غلبه دارد؛ اما امری که در اشعار او بیش تر باید مورد دقت قرار گیرد، توجه اوست به تشبیهات بدیع (همان:587). سیّد محمد دبیر سیاقی در مقدم? دیوان منوچهری می نویسد: منوچهری شاعری است لطیف طبع و شیرین سخن به الفاظ و عبارات خشک و بی روح، دم مسیحایی می دهد ترکیباتی می سازد که گویی عصار? زیبایی و کمال قرون و اعصار درآن ها گرد آمده است؛ از این رو برخی از تشبیهات وی هنوز در ادبیات فارسی نظیر نیافته است (منوچهری دامغانی،23:1381) دومین شاعر مورد بررسی در این تحقیق، کمال الدین اسماعیل اصفهانی می باشد. خلّاق المعانی کمال الدین اسماعیل بن جمال الدّین محمد بن عبدالرزّاق اصفهانی، آخرین قصیده سرای بزرگ ایران در اوان حمل? مغول است که در گیر و دار هجوم ها و قتل عام های آن قوم خونخوار از میان رفت. علت اشتهار او را به خلّاق المعانی آن دانسته اند که در شعر او معانی دقیق مضمر است که بعد از چند نوبت که مطالعه کنند، ظاهر می شود (صفا،873:1363).کمال الدین اسماعیل اصفهانی دور? وحشتناک حمل? مغول را به تمامی درک کرد و قتل عام مغول را در 633 در اصفهان دیده است. و خود دو سال بعد یعنی در سال 635 به دست مغولی به قتل رسید (صفا،1363: 873). وسعت خیال، خلق معانی بدیع و گستر? فکر، کمال الدین اسماعیل اصفهانی را در میان اقران و معاصران و حتی بسیاری از شاعران دوره بعد سرآمد کرده است. ذهن وقّاد و خلاق شاعر در آوردن معانی نو قابل ستایش است. کمال الدین اسماعیل اصفهانی به استادی در آوردن معانی دقیق شهرت وافر دارد. حسین بحرالعلومی در مقدمه دیوان کمال الدین اسماعیل اصفهانی می نویسد: در اشعار کمال اسماعیل کمتر بیتی است که از زیور مضمون عاری باشد و در یک قصید? چهل بیتی، چهل مضمون و گاهی بیش تر می توان یافت و بسیاری از این مضامین نو است و خود ایجاد کرده و به طرز نوی آن ها را پرورانده است (کمال الدین اصفهانی،67:1348). با توجه به این که کاربرد صور خیال وبه ویژه تشبیه در شاعرانه نمودن اشعار این دو شاعر از اهمیت ویژه ای برخوردار است، در این تحقیق تلاش می شود تا به بررسی اهمیت، کاربرد، ساختار و اشکال تشبیه در دیوان های آن ها پرداخته شود. سوالاتی که در این پژوهش مطرح است، بدین قرار است: 1). جایگاه تشبیه در بلاغت سنتی و جدید چگونه است؟ 2). ساختار و کارکرد تشبیه در شعر هر یک از شاعران مورد بحث چگونه می باشد؟ 3). در شعر کدام یک از شاعران مذکور کاربرد تشبیه دارای خلاقیت و تازگی بیشتری است؟ 2-1 -پیشین? تحقیق: با این که کمال الدین اسماعیل اصفهانی شاعر بزرگ و ارزشمندی است اما در زمان ما کمتر تحقیق اساسی دربار? شعر او انجام شده است. شاید اولین مشکل یافتن دیوان وی باشد؛ دیوان کمال الدین به تصحیح دکتر حسین بحرالعلومی در سال 1348 در هزار نسخه به چاپ رسیده و بعد از آن دیگر تجدید چاپ نشده و بسیار کمیاب است و هیچ گزید? ارزشمندی هم از این کتاب در بازار موجود نمی باشد، بنابراین لازم است تحقیقاتی در دیوان این شاعر بزرگ صورت پذیرد، شاید در زمین? پژوهش های بعدی راهگشا باشد. منوچهری نیز هر چند بسیار بیش تر از کمال الدین اسماعیل مورد توجه واقع شده است، اما می توان بیش از این از دیوان این شاعر بزرگ بهره برد؛ در دیوان این دو شاعر بزرگ نکات بدیع و بکری نهفته است که اگر قدری بیشتر به آن پرداخته شود، باب تازه ای در ادبیات و تحقیقات ادبی گشوده خواهد شد که پژوهشگران را از رفتن به سمت موضوعات تکراری بی نیاز می کند. گرچه این دو شاعر از زمر? نامبردارترین شاعران زبان و ادبیات فارسی می باشند و تحقیقاتی نیز در مورد اشعار آنان صورت پذیرفته است اما متأسفانه این پژوهش ها بسیار اندک و کلّی بوده، و به ویژه در زمین? مورد تحقیق در این پایان نامه؛ یعنی" تشبیه" تا کنون تحقیق مستقلی انجام نپذیرفته است. تنها در دو مورد این موضوع را به صورت گذرا و ضمنی بررسی کرده اند؛ مقال? آقای حکیم آذر (1390) با عنوان تشبیه مرکب در دیوان منوچهری و فرخی سیستانی، و نیز مقال? آقا حسینی (1387) با عنوان تشبیه مرکب در غزل سبک عراقی از آن جمله است. بنابراین ضرورت یک تحقیق جامع و ویژه در باب این موضوع بسیار آشکار است. 3-1 -فرضیه ها: 1). تشبیه در بلاغت سنتی و جدید از جایگاه بالایی برخوردار است. 2). ساختار و کاربرد تشبیه در اشعار منوچهری دامغانی و کمال الدین اسماعیل اصفهانی، متفاوت است. 3). جنب? خلاقیت و تازگی تشبیه در اشعار کمال الدین اسماعیل اصفهانی بیشتر است. 4-1 -اهداف تحقیق: هدف اصلی از انجام این تحقیق، شناخت کارکردهای زیبا شناختی و سبک شناسان? تشبیه در اشعار منوچهری دامغانی و کمال الدین اسماعیل اصفهانی می باشد. از دیگر اهدافی که در این تحقیق دنبال می شود می توان به موارد زیر اشاره کرد: 1). از آن جا که منوچهری دامغانی و کمال الدین اسماعیل اصفهانی، با وجود ارزش ادبی و بلاغی اشعارشان چندان مورد التفات قرار نگرفته اند، سوق دادن محققان به سمت کشف جنبه های ادبی اشعار آنان، از اهداف اصلی این پژوهش می باشد. 2). بررسی وجوه اشتراک و افتراق تشبیه در اشعار این دو شاعر. 3). تعیین بسامد تشبیه در دیوان های شعری دو شاعر مورد بحث. 4). کشف تشبیهات بدیع و مبتکرانه و راز شهرت و ماندگاری اشعار این دو شاعر. 5-1 -کاربرد تحقیق: این تحقیق جزو تحقیق های بنیادی می باشد که در درج? اول کاربرد آن گسترش حوز? علوم انسانی است، اما کارکردهای دیگری نیز می توان برای آن در نظر گرفت از جمله: آشکار کردن جنبه های ادبی آثار ارزشمند ادبیات فارسی که می تواند در تحقیقات بعدی برای پژوهشگران راهگشا باشد و نیز ذکر و یادآوری شاعران بزرگ جهت تحقیقات بیشتر در آثارشان. 6- 1 -روش تحقیق: در این تحقیق که به شیو? توصیفی و تحلیلی انجام می گیرد، ابتدا تشبیهات موجود در دیوان منوچهری دامغانی و کمال الدین اصفهانی، مشخص شده، سپس این تشبیهات به لحاظ انواع و اشکال و نیز بدیع یا مبتذل بودنشان بررسی خواهد شد. همچنین احوال مشبهٌ به و وجه شبه به طور ویژه مورد بحث قرار می گیرد. در کنار مقایس? تشبیهات، وجوه اشتراک و افتراق آن ها نیز ذکر می گردد؛ و در پایان با مشخص کردن بسامد آماری و تجزیه و تحلیل مباحث، نتیجه ارائه می گردد. شیو? ارجاع درون متنی به این شرح است که ابتدا نام نویسنده یا شاعر ذکر می گردد و سپس شمار? بیت و شمار? صفحه عنوان می شود. 7-1 -ساختار پژوهش: این پژوهش در چهار فصل طراحی و تنظیم گردیده است؛ فصل نخست با عنوان مقدمه و کلیات به مبحث تشبیه در سه عنوان تعریف، اهمیت و کارکرد پرداخته است. زندگی نامه و ویژگی-های شعری منوچهری دامغانی و کمال الدین اسماعیل نیز در این فصل شرح داده شده است. در فصل دوم به بررسی تشبیه در 2750 بیت از اشعار هر کدام از شاعران مورد بحث پرداخته شده است که این موضوع در تبیین مباحثی از جمله بسامد آماری، ارکان، طرفین، ساختمان و کارکرد تشبیه اجرا گردیده است؛ مباحث مورد نظر هر یک از شاعران در کنار هم مورد بحث واقع می شود و نتیج? مقدماتی ارائه می گردد. در فصل سوم بخشی از رباعیات و غزلیات کمال الدین به طور جداگانه مورد بررسی قرار گرفته است که از هر کدام 1375بیت شرح و تحلیل گردیده است. در فصل چهارم نتیجه گیری و جداول آماری ارائه گردیده است. 8-1 -زندگی نام? منوچهری دامغانی: تاریخ ولادت منوچهری دامغانی بر کسی آشکار نیست اما مشهور است که ولادت او ظاهراً در اواخر قرن چهارم یا سال های نخستین قرن پنجم اتفاق افتاده است. وفاتش را هم در سال432 نوشته اند و بنابراین نباید ولادت او از تاریخی که گفته ایم زودتر اتفاق افتاده باشد (صفا،1363: 581). تقریباً تمام تاریخ های ادبیات و تذکره ها از اوایل حال منوچهری اظهار بی اطلاعی نموده اند چنان که گفته اند: از اوایل حال منوچهری اطلاعی در دست نیست. حدت ذهن و ذکاء بسیار، او را در عنفوان شباب به آموختن ادب عربی و حفظ اشعار شعرای بزرگ تازی گوی و احاطه بر احوال و آثار شاعران پارسی و تازی و اطلاع از علوم دینی و ادبی و طب یاوری کرد. از کیفیت ارتباط منوچهری با دربار غزنوی نیز اطلاع صریح و دقیقی در دست نیست و گویا این ارتباط اندکی بعد از سال 421 صورت گرفته باشد. منوچهری بر اثر جوانی و حدت ذهن و شیرینی زبان در خدمت مسعود دستگاهی داشت و از این روی محسود اقران بود (همان، 584). منوچهری دامغانی تخلص خود را از فلک المعالی منوچهر بن قابوس گرفته است؛ سید محمد دبیر سیاقی معتقد است که: از آن جا که اسپهبدان طبرستان سلسل? مستقلی بوده اند و ارتباطی با آل زیار نداشته اند و نیز این که ذکر چندانی از منوچهر بن قابوس در قصاید منوچهری نیست، باید در خصوص این مطلب که منوچهری دامغانی تخلص خود را از نام منوچهر بن قابوس گرفته است، تأمل بیش تری شود. اما خود وی نیز این مطلب را دور از ذهن نمی داند و معتقد است که این مسئله را تا حدی کثرت نام مرغان خوش آواز و گل و گیاهی که برخی از آن ها ویژ? نقاط سرسبز شمال است و وصف مناظر زیبایی از آن حدود و کرانه های دریا، که جز به دیدن توصیف پذیر نمی باشد، اثبات می کند (منوچهری دامغانی،1381: 18). در همین خصوص دکتر اسلامی ندوشن نیز به این که منوچهری دامغانیدوران جوانی در منطق? گیلان و مازندران اقامت نموده است، اذعان کرده است.(اسلامی ندوشن،1383: 186). بنابراین پذیرفتن این مطلب می تواند قابل قبول باشد. منوچهری دامغانی در دور? شاعری خود مداحی پادشاه و سایر ارکان حکومت و مردان بزرگ دربار غزنه را بر عهده داشته است. اما در این میان بیش ترین مدایح در خصوص مسعود بن محمود است لیکن چند تن از رجال درگاه او را نیز ستوده است و از آن جمله اند: ابوالقاسم حسن عنصری... علی بن عبیدالله صادق... خواجه احمد بن عبدالصمد...خواجه طاهر دبیر... ابوسهل زوزنی...علی بن محمد عمرانی (صفا، 1363: 585). ادوارد براون معتقد است که مهم ترین ممدوح او ابوعلی سیمجور، یکی از قربانیان حرص و آز بی پایان سلطان محمود بود (براون، 1386: 221). در خصوص ویژگی ها و صفات وی گفته شده است که عشرت طلب و دوستدار شراب و عیش مدام بود... وفات منوچهری را هدایت به سال 432 نوشته است.(صفا، 1363: 589) در خصوص شهرت شصت کله یا شصت گله که آن را به منوچهری منسوب کرده اند، اختلاف نظرهایی وجود دارد؛ تذکره نویسان در این مورد دو شاعر مختلف را با هم اشتباه کرده اند: یکی همین ابوالنجم احمد منوچهری، که در اوائل قرن یازدهم میلادی( پنج هجری) می زیسته است و دیگری شمس الدین احمد منوچهر، که در اوائل قرن دوازدهم میلادی( ششم هجری) زندگی می-کرده و همان کسی است که در حقیقت لقب شصت گله داشته است (براون، 1386: 223). در این خصوص که منوچهری دامغانی شاگرد ابوالفرج بوده است، براون اعتقاد تام دارد و حتی شاگرد را بر استاد ترجیح داده است(همان، 222). اما سید محمد دبیر سیاقی که به طور ویژه احوال منوچهری دامغانی را مورد بحث و بررسی قرار داده، این مطلب را نقض می کند و همچنین به رد برخی اقوال دیگر تذکره نویسان نیز پرداخته است که دلایل و استناداتش نیز متقن و پذیرفتنی است. این اقوال نادرست عبارتند از بلخی بودن شاعر... ورود شاعر به سلک طریقت... منصب ترخانی داشتن... محمودی بودن شاعر... شاگردی ابوالفرج سگزی... ملقب به شصت کله بودن... شاگرد تعلیمی عنصری بودن( منوچهری دامغانی،1381: 22). ذبیح الله صفا دربار? دیوان اشعار وی می گوید: از دیوان منوچهری با هم? اشتهار و تداول اشعارش نسخ قدیم در دست نیست و غالب نسخ موجود آن از عهد قاجاریه و قدیم ترین آن ها از دور? صفویه است (صفا، 1363: 588). 9-1 -شیو? شاعری منوچهری دامغانی: بارزترین ویژگی شعر منوچهری دامغانی که در نگاه اول به چشم می خورد، وصف طبیعت و عناصر موجود در آن به کمک تشبیه است. در خصوص توصیف گری وی آمده است که وی شاعر وصاف طبیعت است از این جهت در قصاید وی عد? پرشماری از نام های پرندگان و گل ها و گیاهان و پرده های موسیقی ایرانی و اوصاف شراب و طبیعت و معشوق ذکر شده است (کمالی وحدت، 1380: 13). غلامحسین یوسفی نیز در این خصوص می گوید« وی نه تنها به مظاهر طبیعت توجه دارد و از جلوه های آن به وجد می آید، بلکه طبیعت را در هم? احوال آن احساس می کند»(یوسفی، 1373: 62). اکثر کسانی که در خصوص شعر منوچهری سخن گفته اند، اعتقاد دارند که اشعار وی مقام والایی از نظر لحن و بیان و موسیقی وتصویر دارند؛ به عنوان مثال در این باره آمده است که در شعر منوچهری موسیقی و آهنگ ویژه ای وجود دارد؛ موزونی کلام و روانی و سادگی فکر و صراحت منوچهری در سخن و جوانی و شادابی روح وی، شعر او را بی اندازه طربناک و دل انگیز ساخته است (شافعی، 1384: 54). منوچهری دامغانی در بیشتر قصائد خود روی به تکلف و عربی گویی آورده است به طوری که بیشتر ردیف های شعری اش از کلمات مهجور و متکلف حاصل شده اند« و از متکلفات اشعار یکی آن است که در محاورات پارسی گویان غریب باشد یا کلمات فهلوی که در لغت دری مهجور الاستعمال باشد در آن به کار دارند، چنانکه منوچهری گفته است: غرابا مزن بیشتر زین نعیقا که مهجور کردی مرا از عشیقا» (رازی، 1373: 371) از این سخن رازی در می یابیم که اشعار منوچهری در عصر و زمان? خود نیز به متکلف بودن معروف بوده است. اما شفیعی کدکنی معتقد است که درشتی ای که در بیان منوچهری دیده می-شود، حاصل غرابت تشبیهات و صورخیال وی می باشد و هم? آن ها برخاسته از زبان شعری او نیست ( شفیعی کدکنی، 1375: 514). دکتر زرین کوب نیز معتقد است هرچند که سخن منوچهری از الفاظ مهجور و نامأنوس و از تعقیدات لفظی و معنوی خالی نیست معهذا در اکثر موارد مطبوع و لطیف به نظر می رسد (زرین کوب، 1384: 22). برخی دیگر نیز همین اعتقاد را در خصوص منوچهری دامغانی و شعرش دارند و معتقدند که اشعار توصیفی وی از والاترین اشعار توصیفی جهان در ترسیم شاعران? طبیعت است (صبور، 1384: 156). 10-1 -تصویر سازی منوچهری دامغانی: در میان نظریه پردازان شعر منوچهری، تقریباً تمام آنها به تصویرگری او در شعر اشاره و این ویژگی را از خصایص برجست? شعر وی می دانند؛ فتوحی در بلاغت تصویر معتقد است که منوچهری دامغانی نمایند? تصویرهای زند? طبیعی در سبک خراسانی می باشد. وی همچنین برای تصویرهای منوچهری دامغانی چند مشخصه را ذکر می کند و عقیده دارد که در دیوان او تصویر ذهنی و انتزاعی بسیار اندک است. تخیل آینه وار اشیاء و طبیعت را همچنان که هست بی هیچ تصرفی در زبان منعکس می کند. تشبیه های حسی به حسی شعرش را به طبیعت زنده بدل کرده است.( فتوحی، 1389: 408). فتوحی، همچنین عاملی که منوچهری را به عنوان یک شاعر تصویر گرای قوی معرفی می کند، شفافیت و عریانی طبیعت و ابعاد روشن وتند اشیاء، می داند. (همان). در میان معاصران ما، دکتر شفیعی کدکنی، عنایت خاصی به شعر منوچهری دارد و آن را از مناظر مختلف مورد پسند می داند و اعتقاد دارد که منوچهری دامغانی در حقیقت نمایند? برجست? آن شیو? شاعری است که تصویر را به خاطر تصویر خلق می کند بی آن که جنب? ابزاری و ثانوی را در شعر معتقد باشد ( شفیعی کدکنی، 1375: 502). اما سخن شفیعی کدکنی در خصوص اهمیت منوچهری دامغانی در ادب پارسی به همین جا ختم نمی شود بلکه معتقد است که منوچهری از بهترین نمایندگان تصاویر شعری در ایران است؛ هنگامی که در صدد توصیف تصاویر حسی بر می آید، به تمام زوایای وجودی اشیاء دقت و توجهی تام دارد و درحوز? تصویر های حسی و مادی طبیعت، بزرگ ترین شاعر در طول تاریخ ادب پارسی به شمار می آید هر تصویر او از طبیعت چنان است که گویی آینه ای فراروی اشیاء داشته و از هر کدام تصویری در این آیینه- که روشن است و بیکرانه- به وجود آورده است(همان، 501). 11-1 -منوچهری دامغانی و قالب مسمط: منصور رستگار فسایی معتقد است که مسمط های منوچهری دامغانی از سایر شاعرانی که در این شیوه طبع آزمایی کرده اند، برتر است مسمط های منوچهری اکثراً مسدس است و پس از منوچهری که برخی او را مبتکر مسمط شمرده اند، مسمطات قاآنی و وحشی و خواجوی کرمانی از دیگران برتر است (رستگار فسایی،1380: 498). برتلس در خصوص این بیت منوچهری دامغانی که گفته است: طاووس مدیح عنصری خواند دراج مسمط منوچــهری معتقد است که شاعر می خواهد بگوید که اگر عنصری استاد بی همتای قصیده است، او-منوچهری- هم سازند? نغزترین مسمط هاست (برتلس، 1374: 150). وی همچنین در خصوص نقش منوچهری در رشد و تعالی ادب فارسی می گوید« اثرهای منوچهری که ما هم همانند صاحب نظران خاور زمین، نمی توانیم بکر بودن و تازگی آن ها را نپذیریم، گام دیگری است در رشد ادبیات پارسی»( همان، 165). می توان گفت که چون قالب مسمط پیش از منوچهری دامغانی وجود نداشته است، از ابداعات وی می باشد (شافعی، 1384: 54). 12-1 -منوچهری دامغانی و تشبیه: بیش ترین عنصر بلاغی که در شعر منوچهری دامغانی به چشم می خورد تشبیه است که در خدمت توصیف طبیعت می باشد و بدون تردید عوفی نیز به همین دلیل از او با نام آرایند? چهر? بلاغت یاد کرده است ( عوفی، 1389: 432). همچنین استاد بدیع الزمان فروزانفر، اساس شعر منوچهری را بر تشبیه استوار می داند( فروزانفر، 1369: 135). در عصر غزنوی، نه تنها منوچهری دامغانی بلکه اکثر شعرای این دوره تمایل و گرایششان به سمت تشبیه است، مگر در مواردی اندک همچون فردوسی که به سمت استعاره متمایل است، دیگران تشبیه را بر سایر صور خیال ترجیح داده اند؛ در شعر دور? اول فارسی دری در عصر سامانی و غزنوی، تشبیه عنصر مسلط است (فتوحی، 1389: 89). تشبیه گرایی در شعر منوچهری عنصری آشکار و بارز است. اما از میان انواع تشبیه از نظر حسی و عقلی بودن، گرایش وی به سمت تشبیهات مادی و محسوس است که تماماً در خدمت توصیف می باشد. شفیعی کدکنی در این خصوص معتقد است که منوچهری دامغانی از میان صور گوناگون خیال فقط به تشبیه روی آورده است و این خصوصیت در شعر معاصران او کمتر است زیرا تمایل ایشان به صورتهای اغراق آمیز تصویر و یا استعاره های فشرده است (شفیعی کدکنی، 1372: 513). دولتشاه سمرقندی نیز در خصوص اشعار منوچهری اعتقاد دارد که اگرچه در برخی از قصایدش، از استعمال واژگان خاص بی پروا است و لفظ بر معنی غلبه دارد اما امری که در اشعار او بیش تر باید مورد دقت قرار گیرد توجه اوست به تشبیهات بدیع، چنانکه شاعر همواره خواسته است، مطالب خود را از طریق تشبیهات محسوس و گاه عقلی و خیالی زیبا بیان کند (سمرقندی، 1382: 587). از دیگر صفات اشعار منوچهری می توان تازگی و ابتکار را در تشبیهاتش نام برد؛ در سخن منوچهری، ابتکار و تشبیه تازه و بدیع و اندیش? باریک فراوان می یابید (صبور، 1384: 163). دبیر سیاقی نیز به ارزش بلاغی تشبیهات منوچهری دامغانی اشاره می کند؛ بیشتر تشبیهات استاد در نهایت متانت و استواری است و در برخی از آنها تمام شرایط بلاغت ملحوظ گشته است ( منوچهری دامغانی، 1384: 24). 13-1 -زندگینام? کمال الدین اسماعیل اصفهانی: کمال الدین اسماعیل اصفهانی از بزرگ ترین شاعران قرن هفتم هجری است که در اوج ارزش و هنر و توانایی، به ورط? فراموشی سپرده شده است به طوری که نه تنها در عصر حاضر گرایش ادب پژوهان به سمت این هنرمند بزرگ بسیار اندک است، بلکه در تذکره ها و تاریخ های ادبی نیز چندان ذکری از وی به میان نیامده است. دکتر بحرالعلومی از معدود کسانی بوده که به زنده کردن نام این شاعر بزرگ همت گمارده است و در مقدمه ای که بر دیوان وی نوشته است اطلاعاتی را در اختیار ما گذارده است. اما این اطلاعات نیز چندان کامل نمی باشد به طوری که می نویسد: تاریخ ولادت کمال اسماعیل به درستی معلوم نیست اما با شواهد و قرائنی که در دست است تاریخ تقریبی ولادت وی را می توان تعین کرد... هنگام وفات پدر کمال الدین بیست ساله بوده و اگر تاریخ وفات جمال الدین را چنان که گذشت، حدود سال 588 بدانیم، تاریخ ولادت کمال اسماعیل حدود سال 568 می شود (اصفهانی، 1348: 5). از آن چه که در خصوص کمال الدین اسماعیل اصفهانی گفته اند، فراوانی اطلاعات و معلومات وی در سنین نوجوانی و جوانی در یافته می شود به طوری که در سن 19 و 20 علاوه بر شاعری جوانی فاضل و عالم بوده است. مهارت وی در دقایق زبان و ادب تازی قابل تردید و انکار نیست. و رسال? القوس وی نیز دلیل بارزی است بر رنجی که در فراگرفتن زبان عربی تحمل کرده است. آیات و احادیث و اخباری که در ضمن اشعار خود به آنها اشاره کرده، دلیل تبحر وی در علوم دینی و اصطلاحات علوم مختلف است. گذشته از اصطلاحات پزشکی کتب مهم علمی و فلسفی، یعنی ذخیره و قانون و اشارات و نجات و شفا را نیز نام می برد. در ضمن قصاید و قطعات دیگر نیز مکرر نام ستارگان و اصطلاحات نجومی و ریاضی را ذکر کرده است ( همان، 65). خاندان کمال الدین اسماعیل اصفهانی از جایگاه و پایگاه ویژه ای برخوردار بوده است. دولتشاه سمرقندی در خصوص اعتبار خاندان وی می گوید: و خاندان ایشان در اصفهان بس محترم بوده است و اکابر صاعدیه به تربیت کمال الدین اسماعیل مشغول شدند و او را در مدیح آن خاندان قصاید غرّاست (سمرقندی، 1382: 149). تورق کوتاهی در دیوان کمال الدین اسماعیل اصفهانی خواننده را به مدیحه گویی این شاعر رهنمون می کند؛ در بیشترین قصاید وی عنصر مدح آشکار است. اما به نقل از بحرالعلومی که فهرست ممدوحان وی را از لابلای اشعارش بیرون کشیده است، مهم ترین ممدوحان وی عبارتند از: سلطان علاء الدین تکش بن ایل ارسلان... جلال الدین منکبرنی، پسر سلطان محمد خوارزمشاه... غیاث الدین پیرشاه... اتابک سعد بن زنگی... اتابک مظفرالدین ابی بکربن سعد زنگی... مظفرالدین محمدبن المبارز... حسام الدوله اردشیر بن حسن... شرف الدین معین الاسلام علی بن فضل و همچنین آل صاعد (همان، 26). به نقل از تذکر? دولتشاه، زمان شهادت کمال الدین اسماعیل اصفهانی در سال 635 هجری بوده است نه در سال 632 که سال حمل? ویرانگر قوم مغول به ایران بوده است. دولتشاه سمرقندی در خصوص چگونگی وفات کمال الدین اسماعیل ، می نویسد« چون لشکر مغول به اصفهان برسید، کمال در خرق? صوفیه و فقرا درآمد... اهل شهر و محلات رخوت و اموال خود را در زاوی? او پنهان کردند و آن جمله در چاهی بود در میان سرای او، یک نوبت مغول بچه ای کمان گروهه ای در دست به زاوی? او درآمد. سنگی بر مرغکی انداخت، زهگیر او از دست بیفتاد و غلطان به چاه افتاد، به طلب زهگیر سر چاه بگشادند و آن اموال را بیافتند و کمال را مطالب? اموال دیگر می کردند تا بنماید تا در شکنجه و عقوبت هلاک شد... قد وقع شهادته فی ثانی جمادی الاولی سنه خمس و ثلثین و ستمائه» (سمرقندی، 1382: 157). 14-1 -شیو? شاعری کمال الدین اسماعیل اصفهانی: کمال الدین اسماعیل اصفهانی از شاعرانی است که در زمانی که قالب قصیده آرام آرام از کارآیی آن کاسته می شود، بخش عمده ای از دیوان خود را به این قالب شعری اختصاص داده است. اما دو قالب غزل و رباعی نیز در دیوان این شاعر نمود چشمگیری دارد به طوری که حتی وی را پیشرو سبک عراقی می دانند، سبکی که می توان قالب عمد? آن را غزل دانست (کمال الدین اسماعیل، 1348: 70). دکتر زرین کوب در خصوص پیشروان و پیروان کمال الدین می گوید « از پیشروان طریق? سعدی است... و از گذشتگان کمال بیشتر به انوری و ظهیر نظر داشته و نسبت به ظهیر ظاهراً خالی از نوعی هم چشمی هم نیست» (زرین کوب، 1375: 348). تمام کسانی که به شعر و شاعری کمال-الدین اسماعیل اصفهانی پرداخته اند، هرچند تعدادشان اندک است، بدون درنگ به اهمیت و ارزش این شاعر در ادبیات پارسی اذعان داشته اند و ویژگی های مثبت فراوانی برای شعر او ذکر کرده اند و حتی نام او را در دور? خود در میان سایر شاعران قابل ذکر دانسته اند ؛ در بین شاعران این عهد لاأقل نام کمال الدین اسماعیل پسر جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی در خور ذکر است که او را خلاق المعانی خوانده اند و تالی خاقانی و ظهیر شمرده اند، با آن که وی غالباً به آوردن معانی نو اهتمام داشته است و مخصوصاً از طریق التزام ردیف های مشکل در صدد تفوق خویش بر معاصران بوده است و این امور خود تا اندازه ای می بایست شعر او را از روانی و خوش پیوندی دور کند، لیکن قدرت او در انتخاب تعبیرات مناسب و اختیار الفاظ عذب و روان این مشکل را از پیش پای برداشته است (همان). بی تردید دیوان کمال الدین اسماعیل اصفهانی در زمان? خود شهرت داشته است به گونه ای که شمس قیس رازی که معاصر وی بوده است، از دیوان وی شواهدی فراوان را به عنوان« استعارت لطیف و ایهامات خوش» آورده است (رازی، 1373: 360). و نیز دولتشاه سمرقندی در خصوص شعر وی گفته است« و دیوان کمال الدین اسماعیل نزد فضلا قدری دارد و کمال او از وصف مستغنی است و شهرت او در آفاق منتشر»(سمرقندی، 1382: 153). کلام کمال الدین اسماعیل اصفهانی با وجود پیراستگی، از متانت و عفت خاصی برخوردار است به طوری که در سرتاسر دیوان عظیم وی از رکاکت لفظ خبری نیست و سخنان تلخ و گزنده در آن نمودی ندارد و بیخود نیست که ادوارد براون دربار? هجوی? وی گفته است : عفیفانه ترین هجوی? شعر فارسی که در زمان حیاتم دیده ام این ابیات کمال الدین است: گر خواجه ز بهر ما بدی گفت ما چهره ز غم نمی خراشیم مـا غیر نکوئیش نگوییــــم تـا هردو دروغ گفته باشیـم (براون، 1386: 116) شعر کمال الدین اسماعیل اصفهانی سرشار از خلاقیت و نوآوری است و علت اشتهار او را به خلاق المعانی آن دانسته اند که در شعر او معانی دقیق مضمر است که بعد از چند نوبت که مطالعه کنند ظاهر می شود (صفا، 1362: 871). سخن کمال الدین اسماعیل اصفهانی، از نظر ارزش بلاغی و ساخت هنری آن بر شعر پدرش ترجیح داده شده است و سلطان سعید الغ بیگ گورکان سخن جمال الدین عبدالرزاق را بر سخن فرزندش کمال الدین اسماعیل تفضیل می نهد و بارها گفتی: عجب دارم که با وجود سخن پدر که پاکیزه تر است و شاعرانه تر، چگونه سخن پسر شهرت زیاده یافته. اما این اعتقاد مکابره است، چه سخن کمال بسیار نازک تر افتاده است (سمرقندی، 1382: 156). همین عقیده را ذبیح الله صفا نیز ذکر کرده است و معتقد است که کمال الدین اسماعیل به استادی و مهارت در آوردن معانی دقیق شهرت وافر دارد و اعتقاد ناقدان سخن بدو تا حدی بود که او را بر پدرش ترجیح نهاده، خلاق المعانی لقب داده اند (صفا، 1363: 874) دقت کمال الدین اسماعیل اصفهانی در انتخاب واژگان و تعبیرات تازه باعث گردیده است که شعر او سرشار از حیات و تازگی و فخامت و استواری باشد که در شعر کمتر کسی این همه مضمون تازه و نو دیده می شود. بدون تردید نبوغ و قریح? شاعر اصل اساسی در آفرینش معانی بکر بوده است. در این خصوص حکایتی قابل باور و خواندنی از شاعری وی نقل کرده اند که از این قرار است« گویند روزی کمال الدین اسماعیل ملقب به خلاق المعانی شاعر معروف اصفهان، به محفلی درآمد که شمع آن جمع شاهدی بود گلعذار و مشکین مو. کمال الدین چو چشمش به وی افتاد، به فکرش رسید که او را مدح کند، پس فوراً بالبدیهه گفت: ای روی تو همچو مشک و موی تو چو خون با گفتن این مصرع ملتفت شد که اشتباه کرده و روی تابان شاهد را به مشک و زلف مشکین را به خون سرخ تشبیه کرده است. اطرافیان همه دهان به خنده و ریشخند گشودند ولی خلاق المعانی خود را نباخته و با گفتن سه مصرع زیر آن اشتباه را به طرز نیکویی جبران کرد: می گویم و می آیمش از عهده برون مشک است ولی نرفته در نافه هنوز خون است ولی آمده از نافه برون حاضران از حدت ذهنی و قریح? انشاء هنرور در تعجب شدند و زبان به تحسین گشودند» (دانش پژوه، 1381: 372). در این که کمال الدین اسماعیل اصفهانی در روزگار شاعری خود به شهرت رسیده است و سخنش در آفاق منتشر گردیده است، جای تردید نیست به طوری که به حالت مفاخره از شهرت خود وشعرش یاد می کند و حتی خود را نبی شاعران می داند و معجزه اش را نیز شعر نیکویش می-داند. وی معتقد است که یگان? روزگار است و در نوع خود بی نظیر است تا جایی که عراق به شعر او تفاخر می کند و مدعی است که سخنش تا حد غرب گسترش یافته است: تــا حــد غــرب گوهـر تیـغ زبان مـن بگرفت و من چو تیغ به بند شکم درم (کمال الدین اسماعیل، 1348: 2211) اگر به شعـر نیکـو افتـخار شـاید کــرد بـه من عراق تفاخر کند تو خود دانی (همان،4161) این یکی هست که اندر همه آفاق امروز دومــی نیست مرا در نمط صنعت مـن (همان، 5689) در جایی دیگر شاعر به دلیل خلق معانی باریک و دقیق خود را نبی شاعران می داند و می گوید: اگر نبوت اهـــل سخــن کنم دعــوی مرا معـــانی باریک بـس بـود اعجـــــاز منم ز اهــل هنـــر یــادگار در عالــم حقیقتست این سخن که می گویم نه مجاز (همان، 4517و 4514) این سخنان کمال الدین اسماعیل اصفهانی همان گونه که خود او نیز گفته است حقیقت است و دیدگاه شخص او نیست، بلکه هنروران و صاحب نظران نیز بر سخن او صحه می گذارند؛ با وجود التزامات دشوار مو و نظر و آوردن ردیف های مشکل از قبیل دست، چشم، سر، نرگس، برف، شکوفه، روشن، پرده و...از حیث لفظ و معنی در حد کمال است (اصفهانی، 1348: 67). اما با تمام این تفاسیر و آگاهی نسبت به ارزش والای این شاعر که حتی معتقدند قبل از سعدی اولین کسی بود که در غزل تحول ایجاد کرد ( شمیسا، 1386: 209)، دامن? تحقیقات و تمایل هنرپژوهان به سمت این شاعر آن گونه که باید، نیست؛ به نظر می رسد دشواری ورود به قصر تخیل و تفکر شاعر و نا-آشنایی با زبان وی، او را مهجور کرده است. در خصوص ویژگی صور خیال و خصوصاٌ تشبیهات وی، کسی از بزرگان و تذکره نویسان اشاره ای نکرده است. اما با نگاهی گذرا به دیوان وی، شاهد تشبیهات بلیغ و زیبای فراوان و وجه شبه های نیکو، هنرمندانه و دوگانه خواهیم بود که در نوع خود کم نظیر است.