نام پژوهشگر: زهرا ثوری

علیت از دیدگاه ابن سینا و ابن رشد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید مدنی آذربایجان - دانشکده الهیات 1391
  زهرا ثوری   منصور ایمانپور

علیّت یکی از اساسی ترین مسائل فلسفی است که همواره فکر بشر را به خود مشغول کرده است و آغاز علیّت به تاریخ اندیشه بر می گردد. ما در این پژوهش ابتدا به تعریف علیّت و سپس به نظرات مختلف در باب تصدیق علیّت و لوازم آن از دیدگاه دو فیلسوف مشائی ـ ابن سینا و ابن رشد ـ پرداخته ایم. ابن سینا در تعریف علیّت در الهیات علت را افاده کننده ی وجود می داند ولی در طبیعیات علت را مبدأ حرکت می داند و معتقد است که علت تقدم ذاتی بر معلول دارد و وجود علت اولی از وجود معلول است. از این رو با دو مبنا علیّت را تعریف می کند: مسأله ی وجود و ماهیت و امکان ذاتی. ابن رشد علیّت را از طریق حرکت تعریف می کند، او در دلیل عنایت بر هماهنگی اجزاء عالم تأکید دارد و این حرکت و هماهنگی موجودات به صورت خروج از مرحله ی قوه به مقام فعل صورت می گیرد. از این رو مبنایی که او برای علیّت می آورد خروج از قوه به فعل است. ابن سینا در باب تصدیق علیّت در اشارات و تنبیهات به بداهت عقلی قائل است، به این دلیل که هر کس آن را انکار کند، زباناً با عقل مخالفت کرده است ولی باطناً آن را می پذیرد ولی در الهیات شفا قائل به اثبات است. در داوری میان نظر ابن سینا میان بداهت و اثبات نتیجه می گیریم که قائل به بداهت عقلی است و استدلال را از سر تنبیه آورده است. ابن رشد نیز معتقد است که اگر علت ها و معلول ها را انکار کنیم عقل را انکار کرده ایم و شناخت در مرتبه ی گمان باقی می ماند. ابن رشد نیز بر عقلی بودن علیّت تأکید دارد و به نظر می رسد برهان حرکت را برای توضیح آورده است. ابن سینا قاعده ی ضرورت علی را تحت عنوان «الشی ما لم یجب لم یوجد» بیان می-کند و معتقد است که شی ممکن تا به مرحله ی وجوب نرسد به وجود نمی آید. از نظر ابن رشد ضرورت علی براساس طبیعت اشیا است و معلول فعل متناسب با طبیعت است که از ضرورت علی به عنوان قانون طبیعی یاد می کند. ابن سینا اصل سنخیت را در دو حوزه ی عالم طبیعت و عالم الهی می پردازد و قاعده ی الواحد را می پذیرد ولی ابن رشد از طریق مناسبت میان طبیعت و فعل به اثبات سنخیت می پردازد و قاعده ی الواحد را نمی پذیرد.