نام پژوهشگر: زهرا فولادوند

پدیدارشناسی مکان در سفر تئاتر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر - دانشکده سینما و تئاتر 1391
  زهرا فولادوند   حمید رضا افشار

این پژوهش به تبیین دیدگاههای فلسفی پدیدارشناسانی همچون هایدگر و مرلوپونتی بر روی مقوله مکان در "سفر تئاتر" می پردازد. سفر تئاتر گونه ای از تئاتر است که توسط گروه گاردجنیزه در لهستان به سرپرستی ولادزیمیر استانیوسکی شکل یافته است. استانیوسکی، سفر تئاتر را فرایند طبیعی سازی اجرا می داند. بدین شکل که گروه بعد از تمرینات برای اجرا، به مناطق بومی سفر می کنند و این سفر باعث می شود که مجراهای جذب پدیده های زندگی باز شود و اجراگران با ریتم ها و حساسیت های محیط طبیعی هماهنگ گردند. استانیوسکی در سفر تئاتر تعاریف قراردادی از صحنه تئاتر را عوض می کند. او منظورش از صحنه، زمین و آسمانی است که آن را می پوشاند. این مکان جدید تئاتر از روحی طبیعی برخوردار است که استانیوسکی امکان گفت و گو با روح این مکان را خلاقیت می نامد. در این پژوهش نظریات "ادراک پیشا تاملی" و "بدن متجسد" مرلوپونتی بر روی متد تمرینات و اجرای این گروه تبیین می شود. در پدیدارشناسی، مرز بین ابژکتیو و سوبژکتیو از بین رفته و بر وحدت ابژه تاکید می کند. بر اساس نظریه گشتالت مرلوپونتی، تئاتر کلی یکپارچه در نظر گرفته می شود که با محیط و مکانش در تعامل است. از سوی دیگر، بر اساس نظریات هایدگر در خصوص پدیدارشناسی مکان، تجربیات انسان است که به مکان معنا می دهد. در سفر تئاتر نیز اجراگر است که با تجربیات خود در تعامل با طبیعت به مکان معنا می دهد و این مکان ماهیت خود را در گردهمایی ها و سفرتئاترها می یابد.