نام پژوهشگر: فریده السادات قافله باشی
فریده السادات قافله باشی مهدی عتیق
پیش فرض معمول ما درباره اندازه گیری این است که سیستم مورد اندازه گیری واجد کمیتی است و آن کمیت دارای مقداری است که ما آن را اندازه گیری می کنیم. بنابراین اندازه گیری خاصیتی را آشکار می کند که سیستم قبلاً واجد آن بوده است، به طوری که حتی اگر اندازه گیری روی سیستم صورت نگرفته بود نیز سیستم دارای این خاصیت می بود. اما طبق تعبیر سنتی مکانیک کوانتومی، تصور مکان و تکانه مشخص برای یک ذره همانند الکترون تا موقعی که اندازه گیری نشده اند، بی معناست. در مکانیک کوانتومی با بحث تقلیل و در نتیجه مسئله اندازه گیری مواجه می شویم. در این تحقیق ابتدا به بحث اندازه گیری در نسبیت خاص و سپس به بررسی مسئله اندازه گیری در مکانیک کوانتومی و همچنین مدل های ارائه شده برای حل آن می پردازیم و برخی از معایب و مزایایی که این نظریه ها در برخورد با مسئله اندازه گیری دارند را بیان می کنیم. همچنین به دلیل مزایایی که نظریه بوهم در ارتباط با مسئله اندازه گیری دارد، به صورت مفصل تر نسبت به سایر مدل های ارائه شده، به آن پرداخته ایم. در پایان به این نتیجه می رسیم که در عین اعتراف به زیبایی و قدرت توجیه نظریه کوانتوم، معتقدیم که این نظریه ناقص است و دیر یا زود به وسیله نظریه کاملتری جایگزین خواهد شد. بنابراین در عین اینکه باید هرچه بیشتر از امکانات این نظریه استفاده کنیم، نباید به خاطر مشکلات فعلی از همه اصول متقن و پرثمر فلسفی دست بشوییم، بلکه باید با تلاش هرچه بیشتر در جستجوی نظریه ای کاملتر باشیم.