نام پژوهشگر: وحیده سهرابی ام آباد
وحیده سهرابی ام آباد داریوش رحمانیان
در اواخر دوران حکومت سلسله ی قاجاریه، اندیشه های تازه ای در سایه ی تحولات نوین جهانی وارد ایران شد. یکی از این اندیشه های مدرن که به نوعی دارای سابقه ای طولانی و زمینه ای مناسب در جامعه و فرهنگ اهالی این سرزمین بود، اندیشه ی باستان گرایی بود. منظور از باستان-گرایی در این تحقیق، بیان نگاه غرورآمیز به دوران ایران پیش از اسلام و تمجید و تعظیم آن است که در ادبیات دوران مشروطه انعکاس یافته و موضوع این پایان نامه بررسی این بازتاب است. این نوع نگرش در قرون اولیه ی اسلام نیز در آثار برخی از نویسندگان و شاعران ایرانی به چشم می-خورد. این پدیده در تحقیق حاضر، باستان گرایی کهن نامیده شده است که البته تفاوت هایی با نمونه ی مدرن خود دارد. مهم ترین این تفاوت ها در این است که باستان گرایی مدرن در نتیجه ی پیدایی دولت-ملت ها و ظهور مکتب ناسیونالیسم در جهان غرب و سپس سرایت آن به جوامع دیگر به وجود آمد. بسیاری از اهالی قلم عصر مشروطه، در آثار خود روزگار ایران پیش از اسلام را به مثابه عصری طلایی و بی نقص مورد توجه قرار داده اند. این توجه، غالباً با نوعی حسرت همراه است که با هدف ترغیب مخاطب به خودباوری و کوشش در جبران انحطاط و عقب ماندگی سعی در بیدارسازی اذهان جامعه را دارد. نتیجه ی گسترش این پدیده ی فکری توسط ادبیات، در جامعه ی ایران عصر مشروطه، به خوبی در برنامه ریزی های فرهنگی روزهای پایانی قاجاریه و همچنین، در تحولات اجتماعی و حتی سیاسی دوران پس از قاجار به خوبی قابل مشاهده است.