نام پژوهشگر: اعظم نوری
اعظم نوری علی ربیعی
کنترل داخلی جزء جدایی ناپذیر ادار? امور بانک بوده که باعث فراهم شدن اطمینان منطقی در دستیابی به هدف هایش می شود (کرباسی یزدی، 1384). کنترل داخلی فرآیندی بنیادی و پویاست که خود را به طور مداوم با تغییرات رو در روی سازمان هماهنگ و منطبق می سازد (اوگنوا و همکاران ، 2007). در واقع، کنترل داخلی یک رویداد یا وضعیت خاص نیست، بلکه مجموعه ای از اقدامات متوالی و فراگیر است که به همه فعالیت های سازمان نفوذ و تسری پیدا می کند (شعری، 1386). لذا، با توجه به اهمیت سیستم کنترل داخلی در صنعت بانکداری، در این پژوهش به ارزیابی سیستم کنترل داخلی در بانک صادرات بر اساس الگوی پنج بُعدی کوزو می پردازیم. طبق الگوی مذکور، تحقق اهداف کنترل داخلی مستلزم وجود پنج عنصر مرتبط که مبنای طرح فرضیه های پژوهش نیز بوده، می باشد: 1) محیط کنترلی، 2) شناسایی و ارزیابی ریسک، 3) فعالیت-های کنترلی، 4) اطلاعات و ارتباطات و 5) ارزیابی، نظارت و اصلاح نارسایی ها (کرباسی یزدی، 1384). رویکرد پژوهش از نوع توصیفی/پیمایشی و جامعه آماری آن، شامل تمامی کارکنان شعب حوزه 3 سرپرستی شمال بانک صادرات در شهر تهران بوده که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 134 مورد انتخاب گردید. برای گردآوری داده ها، از روش بررسی اسناد و مدارک درون سازمانی، و روش میدانی؛ شامل پرسشنامه و مصاحبه استفاده شده و در نهایت، داده های جمع آوری شده، با استفاده از آزمون های آماری متناسب با ماهیت پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند. یافته های پژوهش، موید آنست که تمامی عناصر سیستم کنترل داخلی بانک صادرات در وضعیت مناسبی بوده که به ترتیب اولویت عباتند از؛ محیط کنترلی، ارزیابی، نظارت و اصلاح نارسایی ها، اطلاعات و ارتباطات، فعالیت های کنترلی و شناسایی و ارزیابی ریسک. و در نهایت، با توجه شرایط فعلی سیستم مذکور و همچنین، بر اساس اظهارات کارشناسان و متخصصان، راهکارهایی در جهت بهبود بیش از پیش سیستم کنترل داخلی بانک صادرات ارائه گردیده است.
اعظم نوری حسن اسلامپور
در سال¬های اخیر با گسترش و نفوذ جریان فمینیسم با ویژگی تلاش برای کسب حقوق مساوی زن و مرد یا برتری ارزش¬های زنانه با صرف نظر از تفاوت¬های جنسیتی، که ادعا می¬کرد به دنبال برابری منزلت و نقش زن در مقابل مرد است، در جوامع مختلف، خانواده سنتی و نقش¬ همسری و مادری زنان به چالش کشیده شد و زنان در موقعیتی نابرابر با مردان قرار گرفتند. نقش همسری زن با ادعای ایجاد زندگی بهتر و اعطای انواع آزادی¬ها به زنان، سرکوب شد و مادری نیز با تشویق زنان به کار خارج از خانه و مشابه¬سازی زندگی با مردان و طرد و تحقیر غریزه مادری، در زندگی زنان کم¬رنگ و بی¬ارزش جلوه شد. در مقابل قرآن کریم با آموزه¬های ارزشمندی که در مورد زنان و نقش¬پذیری آنها در خانواده ارائه نموده است و نقش مادری و همسری را هماهنگ با ویژگی¬های فطری و طبیعی زنان قلمداد کرده است. مسأله اصلی در این نوشتار این است که چه ویژگی¬هایی برای همسری و نقش مادری زنان در قرآن کریم در مقایسه با مکتب فمینیسیم مطرح شده است؟ البته پژوهش¬هایی به صورت پراکنده در این زمینه انجام گرفته است که به نظر می¬رسد بسیاری از آنها از انسجام کافی برخوردار نبوده¬اند. روش کار به صورت کتابخانه¬ای است. برای شناسایی نظریات فمینیست¬ها به کتب و مقالات فمینیست¬ها مراجعه شده و برای شناخت دیدگاه¬های قرآنی نیز آیات قرآن کریم و تفاسیر شیعه و سنی مطالعه شده است. در نهایت این نتیجه حاصل می¬شود که راه¬حل مشکلات کنونی زنان که در پرتو رواج افکار و راهبردهای فمینیستی ایجاد شده است، بازگشت به برنامه زندگی قرآنی است؛ زیرا قرآن کریم در حالی که موقعیت انسانی زن و مرد را یکسان دانسته است، تفاوت¬های طبیعی و استعدادها و توانایی¬های مختلف آنها را نیز مد نظر قرار داده است و بر رعایت عدالت جنسیتی نیز مبتنی بر تفاوت¬ها تأکید کرده است.