در بخش اول این پروژه به منظور مدل سازی درصد بازدارندگی ترکیبات بنزین تیول بر خوردگی فلز مس، از روش های مدل کلاستری و رابطه کمی ساختار-فعالیت استفاده شده است. در ابتدا با کمک روش کلاستری انرژی برهمکنش بین بازدارنده و سطح فلز محاسبه شد. سپس این توصیف کننده همراه با سایر توصیف کننده های مهم تجزیه ای، با استفاده از روش مطالعات کمی ساختار-فعالیت برای ایجاد یک مدل ریاضی مناسب جهت تشریح میزان خوردگی، به کار گرفته شدند. در مدل ریاضی به دست آمده، انرژی بر هم کنش سهم عمده ای دارد. این مدل به نحو بسیار رضایت بخشی (997/0=2r) چگونگی تغییرات بازدارندگی ترکیبات به کار گرفته شده را تشریح می کند. در قسمت دوم کار حاضر، روش های محاسباتی برای استخراج حداکثر اطلاعات از داده های تجربی gc-ms نمونه های حقیقی و پیچیده ،نظیر اسانس های گیاهی، و رفع کسری از مشکلات و ابهامات موجود در شناسایی اجزاء آنها مورد بررسی قرار گرفته است. شویش همزمان، انحراف خط زمینه و پایین بودن نسبت علامت به نوفه عمده ترین عوامل ایجاد عدم قطعیت در تجزیه مستقیم نمونه های پیچیده به روشهای متداول به شمار می روند. در کار حاضر به منظور تعیین کیفی وکمی ترکیبات موجود در اسانس گیاه مریم گلی، از روش های تفکیک منحنی چند متغیره استفاده شده است. بدین منظور، در ابتدا کروماتوگرام به دست آمده از اسانس گیاه مریم گلی به چندین مجموعه پیک تبدیل شده و سپس بر روی هر مجموعه پیک مراحل حذف نوفه، هموارسازی، اسکور مورفولوژیکی، opa و mcr-als اعمال شد تا تعداد و نوع ترکیبات شیمیایی موجود در هر مجموعه پیک معین گردد. برای شناسایی کیفی هر یک از طیف های جرمی حاصل از محاسبات، از کتابخانه الکترونیکی nist و مقایسه معیار هایی چون ضریب مشابهت و شاخص بازداری استفاده شده است. نتایج حاصل بیانگر افزایش صحت و دقت تجزیه و تحلیل کروماتوگرام تجربی حاصل از اسانس گیاهی و همچنین افزایش تعداد ترکیبات بدست آمده (93) در مقایسه با روشهای متداول تجزیه (22) می باشد.