نام پژوهشگر: یوسف مولایی
طاهر آریا یوسف مولایی
جرم نسل کشی که به عنوان یکی از مهمترین جرایم بین المللی مورد توجه سازمانها و مجامع بین المللی قرار گرفته، در طول تاریخ همواره جوامع انسانی را مورد تهدید قرار داده و در این راستا به منظور مقابله با این جرم، با تلاش مجامع بین المللی، کنوانسیون جلوگیری از نسل کشی و مجازات آن در سال 1948 به تصویب رسید. در این پژوهش سعی شده است تا به بررسی اجمالی این کنوانسیون پرداخته شود و سپس بیشتر بر موضوع نسل کشی کردها توسط حکومت بعث عراق در جریان انفال و بخصوص در قضیه حلبچه به عنوان استمرار انفال که از طرف دولت خود مورد بمباران شیمیایی قرار گرفت، تاکید شده است.
آرزو برازنده قره شیران توکل حبیب زاده
آزادی انجمن به عنوان یک حق اساسی بشری از جایگاه شناخته شده ای در اسناد بین المللی (بویژه سازمان بین المللی کار)، منطقه ای (حقوق بشری) و همچنین قوانین داخلی کشورها، برخوردار است. میزان اهمیت برخورداری از آزادی تشکیل انجمن(صنفی کارگری و کارفرمایی)- که پایه اقتصاد و جامعه کار و تولید، بر قدرت کار و بازوان انجمن ها تکیه دارد- بستگی به حمایت دولتها و سازمان های بین المللی و ایفای نقش آنها در جهت اجرای صحیح استانداردهای بین المللی، ارتقاء و تدوین استانداردهای نوین و همچنین تشویق و ترغیب دولتها به جهت همگام بودن قوانین داخلی با استانداردهای بین المللی، دارد . در این پژوهش تلاش شده است تا با تبیین و تشریح نقش و جایگاه حقوقی و عملی انجمن های کارگری وکارفرمایی در اسناد بین المللی و قوانین داخلی به بررسی نحوه عملکرد این نوع انجمن ها و نقاط ضعف و قوت آنان پرداخته، تا شاید بتوان در نهایت راهکارهایی را در جهت نزدیکی و هماهنگی تشکلهای کارگری و کارفرمایی جستجو کرد.
فاطمه هاشمی حمیرا مشیرزاده
از دهه 1990 با تسریع فرایند جهانی شدن، انقلاب در فناوری ارتباطات، جهانی شدن مشکلات و تضعیف دولتها در برطرف کردن آنها، و مطرح شدن کنشگران خصوصی و غیرانتفاعی شاهد برجسته شدن تدبیر جهانی امور برای برخورد با وضعیت جدید و در حال تحول هستیم. تدبیر جهانی امور به ساختارهای رسمی و غیررسمی ترتیبات باز می گردد و حاکی از آن است که دولتها به تنهایی نمی توانند مسایل جهانی را مدیریت کنند. یکی از حوزه های موضوعی که تدبیر جهانی امور در آن برجسته است حوزه مسایل زیست محیطی است و کنشگران گوناگونی در افزایش آن نقش دارند. سوالی که مطرح است این است که کدام کنشگر تأثیر بیشتری در افزایش تدبیر جهانی امور زیست محیطی دارد. فرضیه اصلی این پژوهش به بررسی نقش جنبشهای اجتماعی فراملی می پردازد و فرضیه های رقیب عبارتند از: نقش سازمان ملل و اجتماعات شناختی در تدبیر جهانی امور زیست محیطی. چارچوب نظری این پژوهش رویکرد سازه انگاری است که ضمن تمرکززدایی از دولت به شکل گیری جامعه مدنی جهانی توجه دارد و قایل به این مسأله است که در تدبیر جهانی امور کنشگران گوناگونی می توانند تأثیرگذار باشند. سازمان ملل از طریق سازمانهای تخصصی، برنامه ها و کمیسیونها و نهادهای مرتبط با خود در تدبیر جهانی امور درگیر شده است. اجتماعات شناختی نیز که متشکل از عالمان و کارشناسان حرفه ای هستند با جمع آوری اطلاعات، انتشار شناخت و آگاهی توجهات را به موضوعات حساس جلب کرده و حتی راه حلهایی نیز ارایه می کنند. اما انتقادات و محدودیتهایی به نقش سازمانهای بین المللی و اجتماعات شناختی وارد است. جنبشهای اجتماعی یکی از عناصر جامعه مدنی هستند که از دهه 1990 توجهات زیادی را به خود جلب کرده اند. جنبشهای فراملی زیست محیطی از طریق خلق معانی جدید، به چالش کشیدن گفتمان سیاسی و اجتماعی مسلط، و گسترش و اشاعه گفتمان خود در تدبیر جهانی امور زیست محیطی تأثیر می گذارند. در واقع سازمان و گفتمان جنبشها با بسیج منابع بر کنشگرانی همچون دولتها، سازمانهای بین المللی، شرکتهای چندملیتی، اجتماعات شناختی، و افکار عمومی اثر گذاشته و منجر به تغییر رفتار کنشگران گوناگون می شوند که در این راه از راهکارهای گوناگونی استفاده می کنند آنها با تسلط دادن گفتمان خود و اقناع سازی کنشگران دیگر منجر به تغییر قواعد تنظیمی و تکوینی می شوند. اما به نقش این کنشگران نیز انتقاداتی وارد شده است. در نهایت به این نکته می رسیم که نمی توان نقش سایر کنشگران را در تدبیر جهانی امور نادیده گرفت. بنابراین با تأکید بر نقش جنبشهای اجتماعی فراملی شبکه ای از کنشگران در تدبیر جهانی امور زیست محیطی دخیل هستند.
احسان پورعلی ابومحمد عسگرخانی
کشورها همیشه برای تامین نیازهایشان و دنبال کردن هدف های خود در محیط بین المللی، در رابطه با جامعه ها، دولت ها و کشورهای دیگر، در پی یافتن هم پیمانانی برای خود بوده اند. در همین رابطه، جمهوری اسلامی ایران نیز در چند سال اخیر، مرکز ثقل دیپلماسی و سیاست خارجی خود را متوجه منطقه آمریکای لاتین و کشورهای چپ گرای این منطقه نموده است. مشخصاً این تغییر مرکز ثقل و روی آوری به آمریکای لاتین در دولت های نهم و دهم یعنی زمان ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد بیشتر نمود داشته است. اما برای برقراری روابط با دیگر کشورها شرایطی هم وجود دارند مانند: قرابت جغرافیایی، تشابهات ایدئولوژیک، تشابهات ساختار سیاسی و اقتصادی و تشابهات فرهنگی. پس در اینجا مسئله ای به وجود می آید و آن این است که با توجه به اینکه ایران و کشورهای منطقه آمریکای لاتین، از نظر ویژگی هایی که موجد همکاری و همگرایی می شوند، در سطح پایینی قرار دارند، چرا ایران چنین گرایش رو به رشدی را به این منطقه پیدا کرده است. این پژوهش با ارائه سه فرضیه در سه سطح خرد (داخلی)، میانه (منطقه ای) و کلان (نظام)، به دنبال پیدا کردن چرایی افزایش این رابطه بوده است که در نهایت با توجه به بررسی های صورت گرفته، افزایش تنش میان ایران و قدرت های بزرگ غربی (یعنی سطح کلان تحلیل)، عامل اصلی گرایش ایران به کشورهای چپ گرای آمریکای لاتین تشخیص داده شده است.
محمدعلی بهمنی قاجار محمد آشوری
چکیده ندارد.
مهران محمدلو محمد آشوری
چکیده ندارد.
ساره مرعشی ابومحمد عسگرخانی
چکیده ندارد.
محمدرضا رحمانی هوشنگ مقتدر
چکیده ندارد.
زهرا باروطچی یوسف مولایی
چکیده ندارد.
احمد متولی یوسف مولایی
چکیده ندارد.
علیرضا عرب یوسف مولایی
چکیده ندارد.
حسن بیگدلی نسرین مصفا
چکیده ندارد.
میثم لهراسبی قاسم افتخاری
چکیده ندارد.
طاهر احمدی یوسف مولایی
چکیده ندارد.
نواب دانشی ابومحمد عسکرخانی
با پیدایش و کشف انرژی هسته ای ، مناسبات بین المللی که از قرون گذشته در چارچوب سنتی جنگ و صلح تعریف می گردید، وارد عرصه جدیدی شد و بالتبع با توجه به اینکه مناسبات بین المللی ، با نظر به رشد روزافزون تکنولوژی ، ارتباطات ، وابستگی متقابل و اخیرا با توجه به غالب شدن گفتمان جهانی شدن بر عرصه نظام بین الملل، ضرورت قانونمندی ، نظام مندی و نهادینگی تعاملات بین الملل و در واقع ایجاد اصول ، هنجارها ، قواعد و رویه های تلاقی دهنده علایق بازیگران ، که بنوعی اساس و شالوده رژیم های بین الملل می باشند را ، آشکار ساخته است ، لذا نهادینه شدن و قانونمندی در مهمترین عرصه و بعد نظام بین الملل که همانا بعد امنیتی آن بوده و بارزترین وجه آن امنیت هسته ای می باشد را ، آشکار ساخته است . لذا در این جهت رژیم های بین المللی ، بعنوان ابزار کارآمدی در زمینه کاهش هزینه معاملات ، تسهیل توافقات ، بسط ارتباطات ، ارتقا شفافیت سیستم و ... خود را الگویی کارا برای مدیریت نظام جهانی می نمایاند. در عصر کنترل تسلیحات هسته ای ، کارآمدترین رژیم ها، رژیم منع اشاعه تسلیحات هسته ای npt می باشد. بنابر نظام منع گسترش ، علاوه برآن دول غیر هسته ای متعهد می شوند که از قبول مستقیم یا غیر مستقیم انتقال سلاحهای هسته ای یا سایر ادوات انفجاری هسته ای یا کنترل بر این سلاحهای هسته ای یا سایر ادوات انفجاری هسته ای را نساخته ، تحصیل ننموده و برای ساختن آن در جستجو یا قبول کمک برنیایند. البته رژیم فوق برای خود مکانیسمی برای نظارت بر اجرای معاهده برگزینده است ، بطوریکه معاهده npt ، آژانس بین المللی انرژی اتمی iaea را به عنوان مرجع صلاحیتدار، عهده دار مسئولیت بازرسی ، تضمین و اطمینان یابی از رعایت تعهداتی که دولتها در زمینه جلوگیری از انحراف مواد هسته ای و تجهیزات مربوطه به مقاصد غیر صلح جویانه و نظامی به عهده گرفته اند، دانسته است تا با ابزارهای فنی پیشرفته به همراه همیاری اعضا به اهداف و آمال معاهده ، در زمینه منع گسترش تسلیحات هسته ای و ارتقا امنیت هسته ای جهان ، جامه عمل بپوشاند.
آیت مولایی یوسف مولایی
مفهوم جهانی شدن، فرآیند تناقض آمیز، گسترده و پیچیده است است که موجب دگردیسی بنیادین در معنی مفاهیم و مقوله های رایج می گردد. این پدیده اشاره به جریانان از راه دوری می کند که بطور گسترده و مداوم، زندگی ابنا بشر را تحت تاثیر قرار می دهد. تاثیری که جهانی شدن بر حاکمیت ملی دولتها داشته است، در سه حوزه کلی، اقتصاد، سیاست و فرهنگ مطرح است. در حوزه اقتصادی، جهانی شدن از طریق مولفه هایی چون فعالیت عملکردی شرکتهای چندملیتی و سازمان تجارت جهانی، حاکمیت اقتصادی دولتها را تضعیف می سازد. در حوزه سیاسی، جهانی شدن با تاثیرگذاری بر مولفه هایی نظیر، امنیت ملی و حقوق بشر، قدرت تصمیم گیری و سیاستگذاریهای سیاسی دولتها را تضعیف می کند. در حوزه فرهنگی نیز، این پدیده، در سایه انقلاب در تکنولوژیهای اطلاعاتی و ارتباطاتی، آبشخور رایج هویتهای محلی و ملی را کمرنگ ساخته و گروههای قومی، نژادی، مذهبی و دینی را به تکاپور برای استقلال و تجزیه کشور مادر می سازد. بنابراین جهانی شدن حاکمیت ملی دولتها را در هر سه حوزه مذکور، رسوخ پذیرتر ساخته، به نحوی که حاکمیت دولتها بالاجبار، هر روز بطور فزاینده ای فرسوده می گردد.
علیرضا امینی طامه نسرین مصفا
این رساله در پی پاسخ به سوالات زیر است:1-قوانین و قواعد حاکم بر رفتارهای قانونمند در عرصه روابط بین الملل بطور مشخص دارای چه ویژگیهایی می باشند؟2-فرضیات و تئوریهای مهم موجود در خصوص تبیین نوع رفتار و کیفیت تعامل میان بازیگران مختلف در عرصه روابط بین الملل چگونه به تشریح هدف پژوهش یاری می رسانند؟3-نقش و جایگاه سازمان ملل متحد در عرصه روابط بین الملل واجد چه نوع خصوصیاتی می باشد؟4-شاخصها و کارکردهای سازمانهای غیردولتی در سطوح داخلی و بین المللی بر مبنای چه تعاریفی تشریح می گردند؟5-طبقه بندی این سازمانها چگونه است؟6-اینگونه سازمانها در ساختار سازمان ملل متحد دارای چه جایگاهی می باشند؟7-اتحادیه های کارگری بعنوان بخشی از خانواده سازمانهای غیردولتی دارای چه جایگاهی می باشند؟8-عملکرد اینگونه تشکیلات کارگری در قبال تعامل با سازمان بین المللی کار چگونه بوده است؟9-آیا خانه کارگر بعنوان یک کنفدراسیون کارگری دارای شاخصها و کارکردهای یک سازمان غیردولتی می باشد؟10-آیا عملکرد این تشکیلات کارگری در جهت تحقق اهداف کارگران کشور واجد دستاورد و ثمرات قابل قبولی بوده است؟