نام پژوهشگر: مسعود نیک پرور
مسعود نیک پرور حسین غلامی
بازپروری به عنوان پاسخی انسان دوستانه به پدیده بزهکاری در اسناد مختلف حقوق بشری تبلور یافته است. این رویکرد به بازپروری مربوط به سال های پیش از دهه ی 1970 است.این دوره،در واقع دوره ی خوش بینی نسبت به سیاست بازپروری است.همین رویکرد در اسناد حقوق بشری این دوره نیز نمود یافته است و اساساً در اسناد این دوره،سیاست بازپروری به عنوان یک حق برای بزهکار در نظر گرفته شده است. با این حال،سال های دهه ی 1970 میلادی و پس از آن را باید دوره ی بدبینی نسبت به اقدامات بازپرورانه دانست.در این دوره به دلیل برخی ملاحضات سیاسی،اجتماعی،اقتصادی و جرم شناختی،حکم به شکست سیاست بازپروری شد.در واقع در این دوره ،حق بزهکاران بر مقوله بازپروری فاقد وجاهت علمی و عملی اعلام شد. نوشتار حاضر در صدد آن است که اولاً کرامت و حیثیت ذاتی انسان،اقتضا ی رفتاری را با او دارد که بتواند او را به انسانی همنوا با جامعه بدل کند.ثانیاً در صورت پیروری از اصول موثر بازپروری ،این حق از وجاهت علمی و عملی لازم برخوردار است.