نام پژوهشگر: آرش اقبال جهرمی
آرش اقبال جهرمی امیر مازیار
آثار هنری هماره از دیدگاه های مختلفی مورد ارزیابی قرار گرفته اند.عده ای هنر را از بستر اجتماعی جدا کرده و آنرا به عنوان حقیقتی که دارای غایتی در خویش است و به هیچ امر دیگری ارجاع نمیدهد؛ میشناسد_ایمانوئل کانت و پیروا مکتب هنر برای هنر از این دسته اند_و در مقابل، نظریه پردازان دیگری، هنر را امری اجتماعی و شکل گرفته در اجتماع میدانند. هنر بر طبق این دیدگاه بر اساس فرهنگ و تفکر حاکم بر یک جامعه شکل میگیرد و امری جدای از آن نیست. میشل فوکو متفکری است که با نظام گفتمانی خویش ، در دسته دوم قرار میگیرد. چنانکه از دیدگاه او، هنر میتواند ویژگی های فکری رایج در یک دوران را نشان دهد و هماره در تحقیقاتش، در کنار بررسی مدارک، کتابها، سندها و کلیه چیزهایی که بتواند نگرش فکری حاکم بر یک دوره را نشان دهد؛ هنر نیز بخش جدایی ناپذیر پژوهش های او به حساب می آید. این نکته را میتوان در کتابهایی چون، تاریخ جنون، نظم اشیاء و این یک پیپ نیست مشاهده کرد.هنر از دیدگاه فوکو هماره به عنوان ابژه ای در نظر گرفته میشود که میتواند ویژگی های بارز یک اپیستمه را نشان دهد.به عنوان مثال، در کتاب تاریخ جنون، نقاشی هیرونیموس بوش مربوط به قرن 15 را به عنوان نشان دهنده شیوه تفکر نسبت به جنون معرفی میکند.در کتاب نظم اشیاء که فوکو "بازنمایی" را به عنوان ویژگی بارز اپیستمه کلاسیک در نظر میگیرد؛ نقاشی لاس منیناس اثر ولاسکوئز را نماینده نگرش فکری حاکم بر این دوره شناسایی میکند و به تحلیل عناصر بازنمایی در آن میپردازد. همچنین برای تحلیل ویژگی های دوره مدرن، فوکو به تحلیل آثار رنه مگریت میپردازد. این امر نشان میدهد که گفتمان هنری از دیدگاه فوکو، در کنار سایر گفتمان های دیگر در نظر گرفته میشود و امری جدای از سامان دانایی عصر خود نیست. لیکن هدف از این تحقیق، بررسی این مطلب میباشد که چگونه فوکو گفتمان های مختلف موجود در یک دوره را در کنار یکدیگر بررسی میکند و سپس به ترسیم خطوطی در بین همه گفتمان ها میپردازد که بر اساس آن میتوان ویژگی های حاکم بر یک دوره تاریخی را شناسایی کرد؟.چگونه و بر چه اساسی یک گفتمان ، دیگر گفتمان ها را به حاشیه میراند؟. خلاقیت و اراده انسانی در تولید یک اثر تا چه اندازه دخیل هستند؟.چگونه یک گفتمان مشخص همراه با موضوعاتش شکل میگیرد؟ و در نهایت، بر پایه تحلیل گفتمانی فوکو،نگرش او نسبت به هنر در هر سامان دانایی مورد ارزیابی قرار میگیرد. با توجه به اهدافی که در بالا به آنها اشاره شد؛ ترکیب بدی فصل های پژوهش حاضر بر این اساس می باشد که ابتدا گفتمان از دیدگاه میشل فوکو مورد بررسی می شود و روش ها و اصولی را که او در تحلیل هایش از آنها استفاده میکند؛ معرفی میگردد.سپس در فصل دوم، به آثار هنری ای که فوکو بر اساس روش گفتمانی خود آنها را تحلیل کرده است؛ پرداخته میشود و با توجه به این نکته که تحقیق پیش رو، مفهوم "بازنمایی" را مورد تاکید قرار می دهد؛ لیکن در فصل سوم، به توضیح مفهوم بازنمایی ،اصول و مبادی آن پرداخته میشود و سپس در فصل پایانی، آثار هنری ای که فوکو بر اساس مفهوم بازنمایی مورد ارزیابی قرار داده است؛ آورده میشود. نکته ای که باید بدان اشاره کرد؛ این مطلب است که خوشبختانه آثار کلیدی میشل فوکو در حیطه گفتمان و همچنین کتابهایی که او در آنها به بررسی های هنری پرداخته است؛ ترجمه شده اند و این مطلب، راه را برای انجام این پژوهش بسیار هموار نمود. همچنین کتابهایی که در شرح اندیشه میشل فوکو_چه در زمینه تالیف ویا ترجمه_ در ایران به چاپ رسیده اند نیز از تعداد بسیار خوبی برخوردار هستند که انجام این تحقیق را میسر نمودند.در این آثار به تحلیل و معرفی سیر اندیشه میشل فوکو در آثار و دوره های مختلفش پرداخته شده است که در آنها، مباحثی نیز به هنر اختصاص یافته است. لیکن پژوهش حاضر، صرفا بر مسئله هنر و ارتباط آن با نظام فکری فوکو تاکید دارد و جایگاه هنر و ارتباط آن با شیوه تحلیل گفتمانی فوکو را مورد بررسی قرار میدهد.