نام پژوهشگر: حامد خیرآبادی
حامد خیرآبادی اکبر شامیان ساروکلایی
کاربرد اسطوره یکی از مولفه های مهم رمان مدرن و پست مدرن به شمار می رود. نویسندگان این داستان ها می کوشند تا از قدرت اسطوره که غالباً در تقابل با تاریخ گرایی محض عصر روشن گری است، برای تلطیف و تعادل افق اندیشه های انسان گرفتار جزمیت سود جویند. اما چنین نویسندگانی در رمان هایشان صرفاً به تقلید و باز روایی اساطیر گذشته نمی پردازند، بلکه از آن ها الهام می گیرند، دگرگونشان می کنند، با اساطیر دیگر درمی-آمیزند و حتی اسطوره های نو می آفرینند. این دگردیسی ها، در رمان فارسی و در آثار برخی رمان نویسان ایرانی رخ داده است. نگارنده در این پژوهش علل کاربرد اسطوره ها و دگردیسی آن ها را در رمان های سهراب کشان، سمفونی مردگان، سووشون و آینه های دردار از دیدگاه دگردیسی اسطوره بررسی می کند. سیمین دانشور در رمان سووشون با تلفیق دو شخصیت اسطوره ا ی یوسف و سیاوش، به برررسی اوضاع آشفته ی روشن فکران وطن دوست می پردازد. هوشنگ گلشیری در رمان آینه های دردار با واژگون کردن و دگرگونی کهن الگوی های قربانی و بت شکنی در روایت اسطوره ا ی ابراهیم، بخشی از زندگی آشفته و خفّت بار روشن فکران وازده ی هم وطنش را به تصویر می کشد. عطاالله مهاجرانی در داستان سهراب کشان، نبرد رستم و سهراب را با مغلوب شدن رستم، به سود سهراب به پایان می رساند تا در تقابل نمادین سنت و تجدد، پیروزی را از آنِ تجدد کند. عباس معروفی نیز، رمان سمفونی مردگان را با اشاره به داستان اساطیری هابیل و قابیل آغاز می کند، اما در انتها، این خود قابیل است که در راهِ به قتل رساندن هابیل که نماد روشن فکر جامعه است، از سرما هلاک می شود. نقد اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه، از جمله مضامینی است که نویسندگان رمان فارسی، با روش دگردیسی اساطیر به آن ها اشاره کرده اند.