نام پژوهشگر: مژگان بهتویی
مژگان بهتویی محمد تقی امینی
با توجه به اینکه اهداف کلی آموزش و پرورش مواردی همچون: تقویت روحیه ی تحقیق، تعقل و تفکر، بررسی و تعمق، نقد و ابتکار، شناخت ، پرورش و هدایت استعدادهای افراد در جهت اعتلای فرد و جامعه در نظر گرفته شده است. این تحقیق به منظور سنجش میزان تفکر استراتژیک در دانش آموزان پیش دانشگاهی مدارس زنجیره ایی و جهت دست یابی به این مهم که به چه میزان آموزش و پرورش می تواند افرادی با تفکر استراتژیک تربیت نماید سامان یافته است. در این راستا مدلها و الگوی های مختلف مرتبط با سنجش تفکر استراتژیک مورد بررسی قرار گرفته و مدل هانس باندهولد و ماتس لیندگرین برای این امر انتخاب شده است. در مدل مذکور 7 عامل چشم انداز اندیشی، بداهه اندیشی، زمان اندیشی، تناقض اندیشی، منابع اندیشی، سعی و خطا اندیشی، چرخه عمراندیشی از جمله ضروریات دانش آموزان در پایان دوره تحصیلات متوسطه برای داشتن تفکر استراتژیک معرفی گردیده که با توجه به تعاریف تئوریک هر یک از عوامل، شاخصهائی از درون آن استخراج گردیده و به کمک پرسشنامه طراحی شده بر اساس شاخصهای مذکور، میزان تفکر استراتژیک در میان دانش آموزان مذکور مورد سنجش قرار گرفته است. این تحقیق با هدف سنجش میزان تفکر استراتژیک در میان دانش آموزان مقطع پیش دانشگاهی و ارائه راهکارهائی بر اساس نتایج تحقیق، برای بهبود مدارس در خصوص ارتقاء تفکر استراتژیک دانش آموزان سامان خواهد یافت. جهت تحلیل اطلاعات گردآوری شده از آزمون دوجمله ای و ضریب همبستگی استفاده گردیده و با توجه به نتایج تحلیل به 7 سوال تحقیق پاسخ داده شده است. یافته ها حاکی از آن است که در جهت ایجاد تفکراستراتژیک، با سطح معنی داری 95%، 4.5 درصد بداهه اندیشی،5.7 درصد چشم انداز اندیشی، 45.7 درصد منابع اندیشی، 5.7 درصد چرخه عمر اندیشی، 2.4 درصد زمان اندیشی، 18.6 درصد سعی وخطا اندیشی، 28.3 درصد تناقض اندیشی وجود دارد. که نشانه ناهمگنی و کمبود میزان شاخصهای 7گانه و در نتیجه شاخص تفکر استراتژیک است. به نظر می رسد جهت ارتقاء شاخصهای تفکر استراتژیک در دانش آموزان بایستی نگاه جدیدی به ارکان آموزشی، پرورشی و فرهنگی مدارس داشت و کلیه امور مذکور را از دید تفکر استراتژیک بازنگری کرد.