نام پژوهشگر: المیرا ارشدی طهرانی
المیرا ارشدی طهرانی امیرعلی نجومیان
رمان شب زنده داری فینگن ها، اثر جیمز جویس که به عنوان اثری غیرقابل خواندن شناخته شده است، تحت خوانشی خودواساز، قابل مطالعه و بررسی می باشد. مولفه های زبان ، تاریخ ، خود و هویت در اثر مذکور با استفاده از خوانش خودواساز دریدایی مورد بررسی قرار گرفته اند. زبان ، یکی از مولفه های اصلی اثر ، به دلیل پیچیده گی ، تلفیقی بودن و چند لایه گی قابلیت ایجاد چندمعنایی را در متن جویس داراست. بررسی دریدایی مبحث زبان، نشان می دهد که زبان جویس تا چه حد قابلیت تکثرمعنا ، ایجاد زنجیره های بی انتهای دلالت ، عدم تعین و لغزش معنا را دارد، که حاصل این عدم اطمینان از وجود معنای غایی در متن ، موجب می شود تا زبان متن قابلیت خودواسازی داشته باشد. بررسی مولفه ی خود و هویت ، از مطالعه ی شخصیت های داستان کمک می گیرد. شخصیت هایی که مدام در حال تبدیل شدن به یکدیگر ، به اشیا و مفاهیم انتزاعی می باشند و خواننده را در زنجیره ای دلالتی از شخصیت ها قرار می دهند که به شخصیتی غایی و غالب منتهی نمی شوند. بنابر این در بررسی این مولفه نیز ، تکثر و عدم تعین موجب مهیا سازی مولفه ی مذکور جهت خوانش خودواساز می گردد. در بررسی مولفه ی تاریخ که یکی از بنیادی ترین ساختارهای متنی – روایی جویس در این اثر می باشد ، تاریخ چرخه وارِ مورد استفاده ی نویسنده ، توسط نظریه ی دریدا مورد مطالعه قرار می گیرد. در این زمینه نشان داده می شود که جویس چگونه با جا به جا نمودن ترتیب وقایع حقیقی تاریخی ، نظام ساختار تاریخ را بر هم زده و ساختاری تازه پدید می آورد. علاوه بر این با تکرار چرخه های متناوب ، بر اساس نظریات جیوانی باتیستا ویکو ، فیلسوف و تاریخ نگار ایتالیایی قرن هجدهمی ، در متن تکثر ایجاد می کند. این نوع تکرار که بستر ایجاد تفاوت و تشابه است ، بر اساس نظریات دریدا ، خود ، موجب تکثر و در نتیجه واسازی مولفه ی مذکور می گردد. رساله ی حاضر بر آن است تا با به تصویر کشیدن موارد فوق در رمان شب زنده داری فینگن ها ، علاوه بر یافتن رد پاهای واسازی در متن ، نشان دهد که هر چه متن ناخواندنی تر باشد ، بستر مناسب تری برای خوانده شدن خودواسازانه بر اساس نظریات ژاک دریدا می باشد.