نام پژوهشگر: افسانه غفوری

بررسی و تحلیل کهن الگو در غزلیات حافظ
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  افسانه غفوری   سیده مریم روضاتیان

چکیده برخی صاحب نظران، نقد روانشناسانه را یکی از مهم ترین اقسام نقد به شمار آورده اند. در این نوع نقد، آثار ادبی براساس دیدگاه های مطرح شده در مکاتب روانشناسی، نقد و بررسی می شود. در سال های اخیر نیز، پژوهش های بسیاری در زمینه نقد و تحلیل آثار ادبی با توجه به دیدگاه های روانشناختی، به ویژه نظریه یونگ، صورت گرفته است. یکی از مفاهیمی که در روانشناسی تحلیلی کارل گوستاو یونگ مطرح شده، مفهوم کهن الگو است. یونگ، برای ضمیر انسان دو منطقه قائل است؛ خودآگاه و ناخودآگاه. او منطقه ناخودآگاه را به ناخودآگاه فردی و ناخودآگاه جمعی تقسیم کرده است. ناخودآگاه فردی، شامل تمایلات و احساسات سرکوب شده شخصی و ناخودآگاه جمعی، متضمن محتویات کهن و موروثی مشترک میان همه افراد بشر است که آن ها را از اجداد و نیاکان قدیمی خود به ارث برده است. در نظریه او، محتویات ضمیر ناخودآگاه جمعی، آرکی تایپ یا کهن الگو نامیده شده است. برخی از مهم ترین کهن الگوهایی که به وسیله یونگ مطرح گردیده، عبارتند از: آنیما، آنیموس، پیرخرد، سایه، نقاب و... حافظ شیرازی، به عنوان یکی از بزرگ ترین شعرای زبان فارسی، در دیوان اشعار خود، هنرمندانه به خلق شخصیت هایی پرداخته است که قابلیت دارند با کهن الگوهای مطرح شده در روانشناسی یونگ، مقایسه شوند. از مهم ترین شخصیت های معرفی شده در دیوان حافظ، می توان به رند، پیرمغان، معشوق، صوفی، واعظ، محتسب و... اشاره کرد. ویژگی های مربوط به این شخصیت ها، نشان می دهد که تعدادی از آن ها مانند رند، پیرمغان و معشوق با چهره مثبت و تعداد دیگری چون صوفی، واعظ، شیخ و محتسب با چهره منفی معرفی شده اند. در این پژوهش، شخصیت های مطرح شده در دیوان حافظ با شخصیت های کهن الگویی یونگ، مورد مقایسه قرار گرفته و شباهت ها و تفاوت های میان آن ها تبیین شده است. سپس گوشه هایی از برتری اندیشه حافظ در این زمینه به عنوان شاعری بزرگ و صاحب سبک که می تواند در جایگاه نظریه پردازی چیره دست نیز قرار گیرد، در مقایسه با دیدگاه های روانشناسی معاصر، به ویژه نظریه کهن الگویی یونگ، مطرح شده است. کلید واژه ها: یونگ، کهن الگو، حافظ، شخصیت های مثبت دیوان حافظ، شخصیت های منفی دیوان حافظ