نام پژوهشگر: فرنوش حاجی زاده
سعیدرضا آخوندی فرنوش حاجی زاده
قائنات از جمله شهرستانهای خراسان جنوبی بوده که با توجه به شرایط خشک آب و هوایی منطقه بررسی آب های زیرزمینی جهت تعیین بهینه محل حفر چاه از اهمیت زیادی برخوردار می باشد. در این راستا مطالعات کمی و کیفی آب های زیرزمینی دشت قاین با استفاده از روش ژئوالکتریک و روش های سنجش ازدور و gis صورت گرفته است. در این پژوهش تفکیک لایه های زیرسطحی، تشخیص زون اشباع، تعیین سنگ کف، جهت حرکت عمومی آب زیرزمینی و همچنین روند تغییرات مقاومت ویژه در سونداژها و پروفیل ها مورد بررسی قرار گرفته است. علاوه برآن با استفاده پردازش از تصاویر ماهوارهای و داده های رقومی مناطق دارای پتانسیل و مناطق موثر در اکتشاف آبهای زیرزمینی تعیین و میزان انطباق نتایج حاصله با نتایج مقاومت سنجی مورد بررسی واقع شده است. به منظورعملیات برداشت مقاومت ویژه ی الکتریکی، تعداد 159 سونداژ قائم الکتریکی به وسیله آرایش شلومبرژه بر روی 14 پروفیل در منطقه مورد مطالعه صورت گرفته است. جهت تفسیر منحنی های سونداژ قائم الکتریکی و مدل سازی یک بعدی و دو بعدی صورت گرفته است. با توجه به نتایج حاصل از تفسیر داده ها در منطقه مورد مطالعه، داده ها و نتایج حاصل از آزمایشات ژئوالکتریک حاکی از آنست که ضخامت آبرفتی در بخش مرکز و غرب دشت بیشتر از نواحی شرق - شمال شرق حوزه آبریز بوده، و همچنین از جنوب به سمت شمال و غرب به سمت شرق در پهنه مورد بررسی عمق برخورد با سنگ کف کاهش پیدا می کند. ذرات تشکیل دهنده رسوبات آبرفتی در حاشیه شمالی دشت تحت تاثیر تشکیلات ریزدانه کوارترنر زیرین متشکل از رس و سیلت ارزیابی شده و همچنین تاثیر نامطلوب رسوبات مذکور بر کیفیت آب نیز پیش بینی می شود. گسترش عرضی و عمقی نهشته های درشت دانه در حاشیه ارتفاعات جنوبی و نواحی مرکزی حوزه آبریز دشت قائن بیشتر به چشم می خورد. سفره آب زیرزمینی به لحاظ کمی و کیفی در بخش مرکزی دشت در محدوده شرق و غرب شهر قائن مناسب تر ارزیابی می شود. بوسیله gis و سنجش از دور داده های رقومی و تصاویر ماهوارهای مورد پردازش قرار گرفتند و مناطق موثر اکتشاف آبهای زیرزمینی با توجه به سه فاکتور توپوگرافی، لیتولوژی و شکستگی های محدوده تعیین شد.که انطباق آن با نتایج ژئوالکتریک حاکی از آنست که محدوده جنوبی و حاشیه شرقی اهمیت بیشتری برای پتانسیل آب زیرزمینی را دارد. و نهایتاً نقشه همپوشانی محدوده های ژئو الکتریک و دورسنجی تهیه گردید.
صادق کیانی خانیکی فرنوش حاجی زاده
تفسیر پدیده های مغناطیسی در علم مغناطیس سنجی نیاز به درک صحیحی از رابطه ی بین خودپذیری مغناطیسی سنگ و مقدار کانی های مغناطیسی موجود در آن به خصوص مگنتیت دارد. مساله اصلی در سنگ شناسی مغناطیسی، تعیین الگوی همبستگی خودپذیری مغناطیسی به مقدار کانی های مغناطیسی موجود در آن، که عمدتا مگنتیت است، می باشد. مطالعات گذشته برای توصیف این همبستگی بر یافتن یک معادله منحصر به فرد یا مجموعه ای از معادلات با استفاده از تحلیل های آماری، تمرکز داشته اند. حاصل این همبستگی ها معمولا برای تفسیرهای کیفی مفید است و برای شبیه سازی های کمّی مناسب نیستند. در این تحقیق، ما تحلیل همبستگی را با تکنیک شبکه های عصبی ترکیب کردیم تا نه تنها همبستگی بین خودپذیری مغناطیسی و مقدار کانی های مغناطیسی در سنگ را تعیین کنیم، بلکه همچنین خود پذیری مغناطیسی را با توجه به مقدار کانی های مغناطیسی موجود در سنگ به طور دقیق شبیه سازی کنیم. با این حال، مساله معکوس آن یعنی تعیین مقدار مواد مغناطیسی موجود در سنگ یا توده معدنی با استفاده از خودپذیری، با توجه به کاربردهای ناشناخته آن، کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است. این تحقیق با استفاده از داده های چاه پیمایی و آنالیز مغزه های حفاری که از کانسار سنگ آهن مگنتیتی باغک در مجموعه بزرگ معادن سنگ آهن سنگان، جمع آوری شده است، یک کاربرد جدید از حل این مساله معکوس با استفاده از شبکه های عصبی برای تعیین محدوده کانی سازی، جداسازی ماده معدنی از باطله و برآورد درجای عیار سنگ آهن در توده های مگنتیتی ارائه می دهد.
ادین بیگدلی فرنوش حاجی زاده
ناحیه آق زیارت، در شمال شهرستان ارومیه و جنوب شرق شهرستان سلماس قرار دارد. جهت بررسی ارزیابی کانی سازی در این ناحیه از مطالعات زمین شناسی، ژئوشیمیایی و ژئوفیزیکی استفاده شده است. مهم ترین رخنمون های موجود در محدوده شامل توده های نفوذی مربوط به فاز کوهزایی لارامید که گرانیت قوشچی نامیده می شود، می باشد. بررسی انجام گرفته به روش میکروپروب گویای آن است که طلا در پیریت های موجود در سنگ های به شدت سیلیسی شده تمرکز پیدا کرده است. با توجه به غلظت پایین و انحراف معیار بالای طلا در جامعه آماری بررسی شده، به نظر می رسد که کانی سازی طلای روی داده در این منطقه از نوع اقتصادی نباشد، به ویژه آن که واحد پیریت کانی اصلی سولفیدی است و کانه های اقتصادی دیگر از فراوانی اندکی برخوردارند. دو عنصر مس و روی در بررسی های آماری مقادیر بالا و قابل توجهی را نشان می دهند که البته نمونه برداری سیستماتیک و تفضیلی از زون های کانه دار و بررسی-های ژئوشیمیایی بیشتر مورد نیاز است. شواهد زمین شناسی، ژئوشیمیایی و کانی شناسی دال بر کانی سازی گرمابی دما بالا در این منطقه است. مطالعات ژئوفیزیک نیز شارژپذیری بالا و مقاومت پایینی را در مناطق گسلی و زون های دگرسان نشان داده است.
ساعد جمشیدیان فرنوش حاجی زاده
دشت شاهیندژ در جنوب و شمال شهرستان شاهیندژ واقع شده است. در این دشت به علت کمی آب و زیاد بودن تعداد روستا ها و اشتغال اکثر مردم به کشاورزی و دامپروری، بررسی آبهای زیرزمینی جهت تعیین بهینه محل حفر چاه از اهمیت فراوانی برخوردار می باشد. در این جهت مطالعات کمی و کیفی آبهای زیرزمینی دشت شاهیندژ با استفاده از روش ژئوالکتریک صورت گرفته است. در این پژوهش تفکیک لایه های زیرسطحی، تشخیص زون اشباع، تعیین سنگ کف، جهت حرکت عمومی آب زیرزمینی و همچنین روند تغییرات مقاومت ویژه در سونداژها و پروفیل ها مورد بررسی قرار گرفته است. به جهت عملیات برداشت مقاومت ویژه الکتریکی، تعداد 75 سونداژ قائم الکتریکی بوسیله آرایه شلومبرژه بر روی 18 پروفیل که دو عدد از این سونداژها در مجاور چاه های اکتشافی قرار گرفته است و در یکی از این چاه ها عملیات چاه نگاری صورت گرفته است. برای تفسیر منحنی های سونداژ قائم الکتریکی و مدل سازی یک بعدی از نرم افزار "ipi2win" و برای مدل سازی دوبعدی و تهیه مقاطع مقاومت ویژه الکتریکی از نرم افزار "res2dinv" استفاده شده است. با توجه به نتایج حاصل از تفسیر داده ها در منطقه مورد مطالعه، شکل کلی دشت به صورت یک دره مدفون که جهت دره شمال غربی–جنوب شرقی و از سطح به طرف عمق شامل آبرفت و نهشته های مارنی می باشد. گسترش لایه های آبدار بیشتر در رسوبات مارنی– ماسه ای و سیلتی- ماسه ای مشاهده شده است. سنگ کف در برگیرنده آبهای زیرزمینی در منطقه، بیشتر مربوط به سنگ های آهکی– مارنی، آهکی و مارنی می باشد. با توجه به روند سنگ کف، شیب توپوگرافی منطقه و منحنی های ایزوپیر، جهت حرکت آبهای زیرزمینی در جنوب غربی منطقه به سمت شمال شرقی است و از روند سنگ کف طبعیت می کند ولی در سایر نقاط این هماهنگی وجود ندارد که علت آن می تواند به دلیل وجود گسل ها و شکستگی های زیاد موجود در منطقه باشد که نیاز به بررسی های بیشتر دارد.
امین میرزایی نژاد فرنوش حاجی زاده
بررسی لایه های زیر سطحی شهر ارومیه با استفاده از روش لرزه نگاری مهندسی و مقایسه نتایج حاصل با نتایج لاگ حفاری و ژئوتکنیک
هدی رضایی فرنوش حاجی زاده
در راستای ارزیابی سنگهای منشأ، تاکنون بررسیهای زیادی در میادین مختلف فروافتادگی دزفول انجام شده است. اما سنگ منشأ میدان کوپال تاکنون بصورت جامع مطالعه نشده است. در این مطالعه مقدار toc سازندهای پابده، گورپی و ایلام در هفت چاه میدان نفتی کوپال، با استفاده از روش logr? و روابط ریاضی موجود و همچنین با استفاده از شبکه عصبی، بر مبنای لاگهای پتروفیزیکی، محاسبه گردیده و با نتایج واقعی آنالیزهای آزمایشگاهی مقایسه شده است. لازم به ذکر است که سازند ایلام به دلیل وجود لایه های فراوان شیلی، برای اولین بار از لحاظ میزان مواد آلی در این پروژه بررسی می شود. روش logr? فقط در بخشهای شیلی جوابهای قابل قبولی ارائه داده است ولی نتایج حاصل از شبکه های عصبی، هم در بخشهای شیلی و هم در قسمتهای کربناته قابل قبول می باشند. با توجه به تطابق بسیار خوب نتایج شبکه عصبی با مقادیر واقعی (98 درصد)، این شبکه برای کل میدان تعمیم داده شد و میانگین toc برای تمام چاهها محاسبه گردیده است. در این مطالعه همچنین، سنگهای منشأ بر مبنای غنای ماده آلی زون بندی شده اند. علاوه بر آن، به دلیل فقدان نمودار صوتی در برخی فواصل عمقی و یا در بعضی چاه ها، اقدام به شبیه سازی این نمودار بصورت مصنوعی با استفاده از شبکه های عصبی صورت گرفته است.