نام پژوهشگر: بالقیس روشن
فهیمه اکبری رفیع علی اصغر کاکوجویباری
تحقیق حاضر به مطالعه و بررسی میزان استفاده معلمان ابتدائی از روش تعاملی برای آموزش زبان فارسی به فراگیران پرداخته است. چرا که تعامل از عوامل بسیار مهم در امر تعلیم و تربیت و ارتباط اجتماعی دانش آموز با معلم و مدرسه و جامعه است. توجه به تفاوت های فردی دانش آموزان از اصول مهم پیشرفت تحصیلی است که معلمان باید مدنظر داشته باشند انگیزه پیشرفت تحصیلی در اکثر دانش آموزان وجود دارد. کار معلمان این است که این انگیزه را متناسب با استعدادها و امکانات واقعی دانش آموزان خویش تقویت نمایند و آموزش های خود را بر اساس تواناییها و استعدادهای آنان برنامه ریزی کنند. این تحقیق به روش شبه آزمایشی صورت گرفته است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که استفاده از رویکرد تعاملی بوسیله معلمان باعث ایجاد انگیزه و تقویت احساس اعتماد به نفس در دانش آموز می شود و همین احساس موفقیت تجربه مفید و سازنده ای به دانش آموزان می دهد که باعث ایجاد علاقه در آنها و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان می شود. درک نیازهای روانی و عاطفی دانش آموزان توسط معلمان مهمترین عامل در گرایش نوجوانان به تعامل با معلم است که اگر درست و صحیح برقرار شود باعث پیشرفت تحصیلی فراگیران می شود. هدف از این تحقیق این است که با آگاهی از تاثیر به کارگیری روش تعاملی در آموزش دروس مختلف زمینه ای فراهم نمود تا با اموزش معلمان و ترغیب آنان برای اعمال چنین شیوه ای در آموزش راه را برای یادگیری بهتر و بیشتر دانش آموزان و افزایش علاقه آنان به تحصیل هموار سازیم.
سید محمود متشرعی بالقیس روشن
این پژوهش در چهارچوب معناشناسی شناختی به مقایسه کاربردهای طرح واره های تصوری در اشعار احمد شاملو، فروغ فرخزاد و سهراب سپهری، از شاعران مطرح شعر نو فارسی، می پردازد. از مباحث مطرح در حوزه معناشناسی شناختی استعاره و طرح واره های تصوری است که این دو با یکدیگر در ارتباطند. در معناشناسی شناختی طرح واره های تصوری صورت مهمی از ساختارهای مفهومی ما را شامل می شوند. در این پژوهش سه طرح واره تصوری حجم، نیرو و مسیر در اشعار شاعران مورد بحث بررسی می شوند. جامعه آماری پژوهش را اشعار احمد شاملو، فروغ فرخزاد و سهراب سپهری تشکیل می دهند. به عنوان حجم نمونه در این پژوهش بیست شعر از هر شاعر، در مجموع (60) شعر، از دوران گوناگون شاعرانه و دفترهای مختلفشان برگزیده می شود و با استفاده از روش تحلیل محتوا سه طرح واره از پیش معرفی شده در این اشعار بررسی می شود. تحلیل داده ها نشان می دهد که این سه شاعر از هر سه طرح واره البته با بسامدهای مختلف استفاده کرده اند. در مرحله بعد مشخص شد که هر شاعر با چه درصدی از این طرح واره ها استفاده کرده است. سهراب به میزان (07/76) و (20/17)درصد از طرح واره حجم و مسیر استفاده کرده است که این درصد استفاده از میزان استفاده شاملو که از این دو طرح واره (16/53) و(86/8) درصد و نیز فروغ با درصدهای (91/71) و(26/9) استفاده کرده اند، بیشتر است. این میزان باعث شد تا نگارنده او را شاعر حجم ساز و سازگار با دنیای پیرامونش بنامد. در ضمن، این بررسی ها نشان داد که شاملو با روحیه ای جسورانه و پرخروش و فروغ نیز با روحیه ای هنجارگریز و طغیان گر، با درصدهای به ترتیب (97/37) و (82/18) به مراتب بیشتر از سهراب با درصد (72/6) از طرح واره نیرو استفاده کرده اند. فکر کردن به این اختلاف درصدها و چرایی آنها دستاوردهایی را به دست می دهد و گمانه زنی هایی توسط نگارنده صورت می گیرد که در خور تعمق می باشند و می توانند افق های جدیدی را در تحلیل های ادبی و نقد شعر از دریچه زبان شناسی شناختی و با ابزار طرح واره های تصوری بگشایند. برخی یافته هایی که در این پژوهش برای اولین بار مطرح می شوند عبارتند از: الف) توالی طرح واره ها، ب) درک ادبی مبتنی بر طرح واره های تصوری، ج) ارتباط تخلص شاعر با طرح واره های تصوری اش، د) کاربرد اسم سازی در ساخت طرح واره های تصوری، و)کارکرد وجه آرزویی در طرح واره های تصوری و ه)استفاده از مفهوم ریاضی برخال در درک بهتر طرح واره های تصوری.