نام پژوهشگر: علی امامعلیپور
مهدیه کریملو بهزاد حاج علیلو
منطقه طوره در استان آذربایجان غربی، در غرب شهرستان خوی واقع شده است. این منطقه در زون افیولیتی خوی قرار گرفته است. بررسی های انجام گرفته نشان داده است که در گستره افیولیتی خوی، سنگ های سرپانتینیتی، آتشفشانی مافیک و کربناته در نتیجه کنش وری با سیستم های گرمابی، در جایگاه زمین شناسی و ساختاری مناسب دگرسان شده و به سنگ های لیستونیتی تبدیل شده اند. سنگهای لیستونیتی می توانند میزبان کانی سازی جیوه، طلا، آرسنیک، کبالت و نیکل باشند. اهمیت کانی سازی جیوه و طلا در لیستونیت ها، بیش از سایر فلزات است. رخدادهای لیستونیتی در مناطق خان گلی، بیوک دره، طوره و قورشاقلو گزارش شده است. این دگرسانی ها در برخی مناطق با کانی سازی های فلزی همراهند. لیستونیت های ناحیه خوی به سه قسمت قابل تفکیک می باشند: لیستونیت سیلیسی، سیلیسی– کربناته و کربناته. در منطقه طوره، تمرکزهایی از کانی سازی سولفیدی جیوه (کانه سینابر) به صورت رگه- رگچه ای در زون های دگرسان پدیدار شده اند که اغلب در ارتباط با لیستونیت سیلیسی می باشند. برای بررسی ناهنجاری عنصر جیوه در منطقه، اقدام به بررسی های لیتوژئوشیمیایی در منطقه شده است. در این پژوهش روش های آماری کلاسیک و آنالیز فاکتوری و روش فرکتالی عیار-مساحت روی نمونه های مربوط به عناصر منطقه طوره پیاده شده است. مهم ترین نتایج حاصل از تحلیل داده های ژئوشیمیایی، جدایش جوامع گوناگون آنومالی از یکدیگر و نیز تعیین زمینه و حد آستانه ای برای هر عنصر درمنطقه مورداکتشاف می باشد. امروزه یکی از مهم ترین روش های مورداستفاده در جدایش جوامع آنومالی از زمینه، روش های مبتنی بر هندسه فرکتال می باشد. در میان روش های فرکتالی، روش عیار- مساحت در اکتشافات ژئوشیمیایی برای جدایش جوامع آنومالی از زمینه به عنوان یکی از قوی ترین روش های شناخته شده برای تعیین حد آستانه با ضریب اطمینان بالا، استفاده می شود. نتایج حاصل از بررسی های آماری کلاسیک، میانگین عیاری برابر با ppm 5/176 برای عنصر جیوه در این محدوده مشخص کرده است، در حالی که در برخی از رگه ها عیار جیوه به مقادیر اقتصادی کانسارهای جیوه (حدود 35/0 درصد) می رسد. نمودار عیار- مساحت مربوط به عنصر جیوه نیز نشان می دهد که شکستگی در نمودار در عیار حدود ppm 1200رخ داده است. این مقدار نزدیک به حد اقتصادی جیوه برای استخراج که حدودppm1000است می باشد. سطح تراز فرسایشی کانی سازی جیوه با استفاده از داده های لیتوژئوشیمیایی و مقایسه ضرایب شاخص عنصری (نسبت های ضربی عناصر فوق کانساری به تحت کانساری) در هاله ژئوشیمیایی آن با مقادیر این شاخص ها در کانسار شناخته شده اولوجائوک (به عنوان کانسار استاندارد) مورد بررسی واقع شده است. ارزیابی ژئوشیمیایی رخنمون رخداد جیوه طوره بر اساس مقادیر ضرایب زونالیته ضربی نشان می دهد که این نهشته در سطح تراز کنونی، در قسمت یک سوم بخش بالایی هاله های استاندارد کانسار جیوه نوع اولوجائوک جای می-گیرد. از این رو، تنها بخش اندکی از آن فرسایش یافته است.
مهسا حاجی حسینلو فرنوش حاجی زاده
ناحیه قره باغ در شمال شهرستان ارومیه قرار گرفته است. در این ناحیه، توده باتولیتی موسوم به گرانیت قوشچی اصلی ترین واحد سنگی است که به درون سنگ های دگرگونی ناحیه ای نفوذ کرده است، از نظر ژئوشیمیایی، این توده نفوذی از نوع گرانیت های تیپ a بوده و ماهیتی آلکالن دارد. فزون بر آن، سنگ های سینیتی احتمالاً با سن ائوسن توده ی مورد نظر را قطع می کنند. نفوذ استوک سینیتی به درون توده گرانیتی با فرآیندهای متاسوماتیکی، گرمابی و کانی سازی طلا همراه بوده است که در همبری آن ها روی داده است. این کانی سازی با سنگ های سیلیسی پیریت دار همراه است. عمده آلتراسیون های مشاهده شده شامل فیلیک (کم)، آرژیلیکی و سیلیسی می باشند. آلتراسیون آرژیلیکی ثانویه بوده و آلتراسیون سیلیسی از اهمیت زیادی برخوردار است. این آلتراسیون گاهی گسترده در ابعاد کیلومتری می باشد که با کانی زایی سولفوری همراه است. علاوه بر آلتراسیون گرمابی و پیدایش زون متاسوماتیکی، اسکارن زایی سنگ های درونگیر آهکی نیز صورت گرفته است. در این پژوهش، داده های زمین شناسی، ژئوشیمیایی و ژئوفیزیکی به منظور ارزیابی پتانسیل کانی سازی طلا مورد بررسی قرار گرفته است. در تحلیل داده های ژئوشیمیایی روش های آماری کلاسیک و آنالیز فاکتوری و روش فراکتالی عیار – مساحت روی نمونه های محدوده قره باغ اعمال شده است که نتایج آنالیز فاکتوری، چهار فاکتور اصلی را برای محدوده مورد مطالعه مشخص نمود. در این میان فاکتور اول (مولیبدن، طلا، نقره، آرسنیک، تلوئوریم، مس، سرب، اورانیوم، روی، بیسموت، سولفور، تالیم، برلیم) از اهمیت بالایی برخوردار بوده و مرتبط با کانی سازی پلی متال است. امروزه یکی از روش های مورد استفاده در جدایش آنومالی از زمینه، روش های مبتنی بر هندسه فراکتال است. در این پژوهش با استفاده از روش عیار – مساحت، جدایش مناسبی بین آنومالی و زمینه حاصل گردید. برداشت های ip/rs به منظور تعیین موقعیت و گسترش کانی سازی سولفیدی در عمق بر روی ناهنجاری های ژئوشیمی انجام شده است این داده ها مورد تعبیر و تفسیر قرار گرفتند و مدل سازی شدند. در مجموع شواهد حاکی از وجود یک زون با شدت متوسط از کانی سازی سولفیدی مخصوصاً در حوالی پروفیل های a،b ،c وd است. در نهایت بر اساس ناهنجاری های ژئوشیمی و ژئوفیزیکی نقاطی جهت حفاری پیشنهاد شد.
میرابراهیم خاتمیان اسکویی علی امامعلی پور
مجموعه افیولیتی خوی در غرب شهرستان خوی و در شمال¬غربی ایران واقع است. این توده افیولیتی در مقیاس زمین ساخت جهانی، در بخش میانی کمربند کوهزایی آلپ – هیمالیا قرار دارد. کانسارهای کرومیت در ارتباط با سنگ¬های اولترابازیک نظیر هارزبورژیت، دونیت، پیروکسنیت، سرپانتینیت و سنگ-های آلتره شده می¬باشند. به طور کلی تا کنون تنها نزدیک به 10 رخداد کرومیتی در مناطق گوناگون گستره افیولیتی خوی شناسایی شده¬است. با توجه به گسترش سنگ¬های اولترامافیکی میزبان این نهشته-های معدنی، احتمال کشف توده¬های معدنی جدید وجود دارد که نیاز به بررسی¬های اکتشافی دارد. وضعیت توپوگرافی منطقه خشن و کوه¬های صعب¬العبور می¬باشند، پس بنابراین روش¬های جدید اکتشاف می¬توانند در پی¬جویی مناطق دوردست در این مناطق مورد توجه قرار گیرند. در این پژوهش، بررسی¬های دورسنجی، ژئوشیمیایی و بیوژئوشیمیایی به منظور شناسایی و تفکیک سنگ¬های اولترامافیکی و توده¬های کرومیتی مورد توجه قرار گرفت. در روش دورسنجی از داده¬های ماهواره¬ای etm+ استفاده شد. در این روش لیتولوژی، پوشش گیاهی و آلتراسیون¬های موجود در منطقه با استفاده از نسبت¬ها و ترکیب¬های باندی و پردازش بصری مورد شناسایی و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که ترکیب رنگی (754) و ترکیب نسبت¬های باندی (1/3، 5/4، 7/5) با توجه به اینکه توانستند مناطق دارای سنگ¬های مافیک و اولترامافیک، توده¬ هارزبورژیت سرپانتینیتی شده و محل عدسی¬های کرومیت را به وضوح آشکار کنند بیشتر به واقعیت نزدیک بوده و هم¬خوانی بالایی با مناطق مورد مطالعه دارند. جهت بررسی مقدار عناصر موجود در سنگها و همبستگی بین عناصر مطالعات لیتوژئوشیمیایی بر روی نمونه¬های اولترامافیکی خوی انجام گرفت. در این بررسی¬ها مشخص شد که عناصر کروم، نیکل و کبالت در سنگ¬ها دارای همبستگی ضعیفی هستند. مقادیر عنصر کروم در سنگ¬های فوق بازی بیشتر از کلارک و مقادیر عنصر نیکل و کبالت کمتر از کلارک است. سپس با نمونه¬گیری گیاهی از گونه¬های مختلف گیاهی موجود در منطقه و آنالیز آن¬ها بررسی¬های بر روی نمونه¬ها انجام گرفت و نمودار توزیع عناصر، هیستوگرام آن¬ها و جداول همبستگی نمونه¬های گیاهی و گیاه/سنگ به دست آمد. نتایج بیوژئوشیمیایی نشان داد که توزیع عناصر اصلی در گیاهان از تابع نرمال تبعیت می¬کند و همبستگی بین عناصر در آن¬ها بیشتر است. همچنین بیشترین مقدار کروم و نیکل جذب شده از خاک در گیاه lithospermum arvense مشاهده شد.