نام پژوهشگر: حسن علیزاده سالومحله

بررسی ساختار و محیط تکتونیکی توده نفوذی کوه دم، شمال خاور اردستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده علوم پایه 1391
  سمیه حمیدپناه   حسن علیزاده سالومحله

چکیده: توده نفوذی کوه دم بخشی از سنگ های ائوسن بالایی نوار ماگمایی ارومیه- دختر در ایران مرکزی محسوب می-شود. این توده نفوذی به دو واحد اسیدی و حدواسط – بازیک قابل تقسیم است. واحد اسیدی دارای ترکیب سنگ-شناسی مونزوگرانیت، گرانودیوریت، کوارتز مونزونیت و تونالیت است. در حالی که واحد حدواسط- بازیک از مجموعه سنگ شناسی گابرو، دیوریت، گابرو دیوریت، مونزودیوریت و مونزونیت تشکیل شده است. در واحد اسیدی حضور آنکلاوهای میکروگرانولار مافیک با ترکیب دیوریت، مونزودیوریت و مونزونیت به شکل بارزی خودنمایی می کند. این توده به همراه سنگ های در برگیرنده خود میزبان تعداد نسبتاً زیادی دایک اسیدی و حدواسط- بازیک است. دایک های اسیدی از نوع کوارتز پورفیری، گرانیت پورفیری، گرانودیوریت پورفیری و آپلیت هستند، در حالی که دایک های حدواسط- بازیک ترکیب سنگ شناسی تراکی آندزیت، تراکی آندزی بازالت و تراکی بازالت را نشان می-دهند. نتایج ژئوشیمیایی نشان می دهد، نمونه های مورد مطالعه متعلق به گرانیت های تیپ i ، متاآلومین و کالک آلکالن هستند. نمودارهای مختلف تمایز تکتونیکی و الگوی تغییرات عناصر کمیاب نرمالیزه شده به کندریت و گوشته اولیه، حاکی از شکل گیری سنگ های مورد مطالعه در محیطی مرتبط با فرورانش در حاشیه فعال قاره ای است. دایک های اسیدی متاآلومین تا پرآلومین و دایک های حدواسط- بازیک متاآلومین و دارای ماهیت شوشونیتی هستند. با توجه به مطالعات پتروگرافی و نتایج بدست آمده مشخص شد، در منطقه چهار فاز ماگمایی رخ داده است. فاز اول موجب جایگیری سنگ های آتشفشانی ائوسن زیرین شده است. فاز دوم در ارتباط با جایگیری توده حدواسط- بازیک منطقه و فاز سوم مرتبط با جایگیری توده اسیدی منطقه بوده است. بعد از جایگیری توده های گرانیتوئیدی منطقه، شیب فرورانش احتمالاً تند شده و باعث شده ترکیب ماگما دو مرتبه به حدواسط- بازیک تغییر یابد و فاز چهارم ماگمایی منطقه را تشکیل دهد. دایک های اسیدی در محیط های کشش ناشی از برش راستگرد جایگیری کرده اند. این دایک ها تحت تأثیر محلول های هیدروترمال قرار گرفته اند که موجب کانسارسازی طلا، نقره و آهن شده است. با رسم نقشه گستردگی شکستگی ها ، گسل ها و دایک های منطقه مشخص شد که دایک های منطقه دارای 2 روند غالب هستند، دایک های حدواسط- بازیک با روند شمال باختر- جنوب خاور و دایک های اسیدی با روند شمال خاور- جنوب باختر، که منطبق با 2 روند غالب گسل ها و شکستگی های منطقه هستند. بنابراین می توان استنباط نمود که دایک های حدواسط بازیک منطقه در یک محیط کششی و دایک های اسیدی در یک محیط کششی ناشی از زون برش راستگرد شکل گرفته اند. یا به عبارتی دیگر زون برشی راستگرد در مرحله آخر ماگماتیسم فعالیت داشته و موجب جایگیری دایک های اسیدی منطقه شده است. با توجه به مدل ارائه شده، توده نفوذی کوه دم در زمان ائوسن فوقانی بدون تحمل هیچ دگرشکلی جایگیری کرده است، در زمان میوسن زیرین توده گرانیتوئیدی کوه دم در یک محیط پشت کمان نئوتتیس قرار گرفته و بر اثر گسلش نرمال دچار کشش شده است. در زمان میوسن فوقانی به بعد با شکل گیری گسل های درونه، نایین و زفره و حرکت چپگرد گسل درونه و جنبش راستگرد گسل های زفره و نایین و عملکرد زون برشی راستگرد موجود در منطقه، شکل زیگموئیدال کوه دم ایجاد شده است.

بررسی و ارتباط کانه زایی های مس مناطق چاه موسی, درخشانیه و قله سوخته با ساختار های خطی با توجه به پارامترهای ژئو شیمیایی, دگرسانی و سیالات درگیر در جنوب دامغان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم پایه دامغان - دانشکده علوم زمین 1391
  مهدی خلج   علی اکبر حسن نژاد

منطقه چاه موسی به عنوان پیشانی معدن کاری کمربند آتشفشانی ترود-چاه شیرین شناخته شده و از دیرباز کانه زایی مس در آن مورد توجه بوده است. مطالعات زمین شناسی-کانی-شناسی در این منطقه وجود توده های نفوذی متعدد با ترکیب داسیتی تا دیوریتی را در کنار سنگ های آتشفشانی و آتشفشانی-رسوبی مشخص می نماید. کانه زایی های منطقه تابعی از خطواره هایی با روند e80n و e75s می باشند که در منطقه چاه موسی در داخل سنگهای آتشفشانی آندزیتی گسترش دارند. کربنات های مس کانه ی عمده منطقه بوده و به میزان کمتر کانه های کالکوپیریت، اسفالریت، گالن، بورنیت، کوولیت نیز در کنار آن به چشم می خورد. دگرسانی های غالب محدوده مورد مطالعه شامل آرژیلیک، پروپیلیتیک و کلسیتی شدن می باشد که توسط مطالعات مقاطع نازک و سنجش از دور مشخص گردید. به لحاظ ژئوشیمی جایگاه زمین ساختی منطقه کمان آتشفشانی-نفوذی متعلق به پوسته قاره ای بوده و به نظر می رسد عمده سنگ های منطقه ناشی از تفریق یک ماگمای اولیه مشترک می باشد. با استفاده از نمودارهای درختی همبستگی عناصر، میان cu و cl ضریب همبستگی بالایی بدست آمد که این امر با داده های حاصل از مطالعه ی میانبارهای سیال همخوانی داشت. زیرا مشخص شد که انتقال فلزات در سیال کانه ساز عمدتا توسط کمپلکس-های کلریدی صورت گرفته است. مطالعه ی میانبارها ، کانسارسازی را نتیجه عمل جوشش، اختلات با آبهای جوی و سرد شدن در طی بالا آمدن سیال گرمابی مشخص و کانسار را در محدوده ی کانسارهای هیدروترمال قرار داد. با استفاده از روش های ضریب خطوارگی تصویر و آنالیز فرای کانه زایی در منطقه در ارتباط مستقیم با خطواره های ساختاری تشخیص داده شد.