نام پژوهشگر: سید محمدحسین کمانی
ندا خانی سانیج سید محمدحسین کمانی
در راستای اصل 44 قانون اساسی یکی از راههای مدیریت صحیح، برونسپاری فعالیتهای غیرمحوری بیان شده است. شرکت برق منطقهای یزد از این قائده مستثنی نبوده است. این شرکت به منظور بهبود و توسعه موردنظر از سال1375 اقدام به برونسپاری برخی فعالیتهای غیرمحوری خود نموده است. همچنین، پایش و نظارت دقیق بر فعالیتهای برونسپاریشده را در دستورکار خود قرار داده است. آنچه در این پژوهش مورد بحث قرار گرفته است، یکی از اقدامات اساسی این شرکت، یعنی بررسی میزان اثربخشی برونسپاری فعالیتها است. این بررسی با زیر ذرهبین بردن اهداف و انتظارات برونسپاری، میزان دستیابی به این اهداف را مورد سنجش قرار داده است. اهدافی که در راستای برونسپاری فعالیتهای موردنظر مطرح میشوند به 6 دسته اهداف: استراتژیکی، مدیریتی، تکنولوژیکی، اقتصادی، کیفیتی و مشتریمداری تقسیم میگردند. در این پژوهش از رویکرد ترکیبی تحلیل کیفی اهداف بیانشده و همچنین تحلیل کمی اهداف اقتصادی (بدلیل اهمیت وافر این اهداف) استفاده میشود. یافتههای بررسی شامل موارد زیر میشوند: میزان دستیابی به اهداف مطرحشده، اولویتبندی اهداف نسبت به یکدیگر، تحلیل هزینه- منفعت فعالیتها، اولویتبندی فعالیتهای برونسپاری شده بر حسب میزان اثربخشی آنها، بیان راهکارهای اصلاح و بهبود روند برونسپاری. نتایج تحلیلهای کیفی و تحلیلهای کمی صورت گرفته در هر فعالیت همراستا و به طور کلی نتایج گویای اثربخشی برونسپاری فعالیتها در شرکت برق میباشند. نتایج کلی به شرح زیر میباشند: 78.4 درصد از اثربخشی کلی در فعالیت تعمیرات 28 پست فوق توزیع حاصل گردید. 77.1 درصد از اثربخشی کلی در فعالیت بهرهبرداری از 19 پست توزیع و انتقال حاصل گردید. در فعالیت تعمیرات خطوط به 73.3 درصد اثربخشی کلی حاصل گردید. 60.8 درصد از اثربخشی کلی در فعالیت بهرهبرداری از مجتمع فرهنگی ورزشی حاصل گردید. 60.75 درصد از اثربخشی کلی در فعالیت مدیریت انجام امور خدماتی حاصل گردید. 59.1 درصد از اثربخشی کلی در فعالیت امور نقلیه بهرهبرداری حاصل گردید. 56.4 درصد از اثربخشی کلی در فعالیتهای تهیه مواد اولیه و طبخ غذای کارکنان حاصل گردید. 44.9 درصد از اثربخشی کلی در فعالیت انجام امور نگهبانی پستها حاصل گردید
سهیلا اسدی سید محمدحسین کمانی
چکیده زمینه و هدف: حوادث آتش سوزی ازجمله حوادثی در کشور است که در مقایسه با سایر حوادث، فراوانی نسبی بیشتری دارد و هرساله خسارات جانی و مالی فراوانی را برای افراد به وجود می آورد. هدف از انجام این پژوهش بررسی دانش کارکنان و سیاست گذاری ها نسبت به آمادگی در برابر بحران آتش سوزی در ساختمان مرکزی دانشگاه علوم پزشکی شیراز می باشد. روش بررسی: نوع پژوهش توصیفی غیرآزمایشی است. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه کارکنان دانشگاه علوم پزشکی شیراز می باشند که یک نمونه 224 نفری برای سنجش دانش از بین کارکنان و یک نمونه 28 نفری برای سنجش سیاست گذاری ها از بین مدیران و کارشناسان بخش مدیریت فنی انتخاب شدند. ابزار سنجش دو پرسشنامه محقق ساخته می باشد. یافته ها: نتایج تحقیق حاکی از آن است که میانگین نمره پاسخگویان از طیف دانش 8/40 است که کمتر از میانگین نمره طیف یعنی 72 و میانگین نمره پاسخگویان از طیف سیاست گذاری ها 32/23 است که کمتر از میانگین نمره طیف یعنی 36 است و این تفاوت معنی دار است و این نتیجه که دانش و سیاست لازم نسبت به آمادگی در برابر بحران آتش سوزی وجود ندارد قابل تعمیم به کل جامعه آماری است. بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش ضرورت بازنگری در بنای ساختمان موجود با رویکرد کاهش آسیب پذیری توصیه می شود تا بدین وسیله از بروز خطرات جانی و مالی جلوگیری شود و همچنین برگزاری مانورهای آمادگی و آموزش پرسنل پیشنهاد می شود.