نام پژوهشگر: [email protected] افشاری
محسن کاظمی عبدالمنصور طهماسبی
به منظور بررسی اثرات دو آفت کش ارگانوفسفره دیازینون و فوزالون(با و بدون بنتونیت سدیم) بر عملکرد نشخوارکنندگان در شرایط برون تنی و درون تنی و روند تجزیه پذیری بقایای آن ها در یونجه، 6 آزمایش انجام شد. در آزمایش اول، بقایای فوزالون و دیازینون با استفاده از روش gc-mass در یونجه تازه، انبار شده بصورت خشک و سیلو شده با فواصل زمانی مختلفی بعد از سمپاشی، تعیین گردید. نتایج نشان داد که میزان 50dt برای فوزالون در یونجه تازه، انبار شده بصورت خشک و سیلو شده به ترتیب برابر با 34/4 (روز)، 1/11 (هفته) و 47/2 (هفته) بود و برای دیازینون به ترتیب برابر با 62/3 (روز)، 4/4 (هفته) و 46/1 (هفته) بود. این آزمایش نشان داد که بقایای فوزالون در یونجه تازه، انبار شده بصورت خشک و سیلو شده نسبت به دیازینون با ثبات تر بود. در آزمایش دوم، برخی پارامترهای تخمیرپذیری به روش تولید گاز و کشت ثابت، تحت تاثیر سطوح مختلف فوزالون و دیازینون قرار گرفت، به طوری که بیشترین اثرات ممانعت کنندگی بر تخمیر در اثر کاربرد مقادیر بالاتر آن ها (بویژه 1000 پی پی ام) مشاهده گردید و به نظر می رسد که اضافه کردن مقادیر صفر تا 100 پی پی ام به محیط کشت برای فرآیندهای تخمیری اثرات منفی نداشته باشد. همچنین، اضافه کردن بنتونیت سدیم به محیط کشت، باعث کاهش معنی داری در میزان تولید گاز در زمان های مختلف انکوباسیون (24، 48 و 96 ساعت) گردید (05/0>p)، ولی در مقابل، میزان ناپدید شدن ماده خشک از یک روند کاملا صعودی برخوردار بود به طوری که این مقدار برای تیمار حاوی فوزالون در زمان 24 ساعت انکوباسیون، افزایش معنی داری را نشان داد (05/0>p). همچنین، کاربرد بنتونیت باعث کاهش معنی داری (05/0>p) در غلظت نیتروژن آمونیاکی محیط کشت گردید. افزایش مقادیر فوزالون و دیازینون از صفر تا 1000 پی پی ام باعث کاهش معنی داری در غلظت نیتروژن محیط کشت گردید (05/0>p). در آزمایش سوم، کاربرد مقادیر بالای فوزالون و دیازینون (بویژه 6/5 میلی گرم)، باعث کاهش معنی دار در پتانسیل تجزیه پذیری ماده خشک (a+b) گردید (05/0>p) و سایر پارامترها تحت تاثیر این دو آفت کش قرار نگرفتند. افزودن بنتونیت سدیم، تاثیری بر پارامترهای تجزیه پذیری نداشت. در آزمایش چهارم، نتایج حاصل از روش real time pcr نشان داد که با افزایش سطح آفت کش ها از صفر تا 500 پی پی ام، کل جمعیت پروتوزوآ و باکتری های بوتریویبریو فیبریسالونس نسبت به گروه شاهد کاهش معنی داری یافت (05/0>p). همچنین، کاربرد بنتونیت سدیم، تاثیر معنی داری بر کل جمعیت پروتوزوآ و باکتری های بوتریویبریو فیبریسالونس نداشت ولی با این وجود، از لحاظ عددی جمعیت پروتوزوآ نسبت به گروه شاهد کاهش یافت. آزمایش پنجم نشان داد که فوزالون قادر است از طریق تجویز خوراکی(280 میلی گرم در روز) در جیره میش های بلوچی، به شیر (با نرخ انتقال 22/0 درصد) و گوشت (به مقدار472/0 پی پی ام) انتقال یابد. همچنین، کاربرد بنتونیت سدیم در جیره، باعث کاهش معنی داری در انتقال فوزالون به شیر به میزان 27/91 درصد گردید (05/0>p). فعالیت آنزیم استیل کولین استراز پلاسمای خون، شاخص mchc، هموگلوبین و کل گلبول قرمز خون تحت تاثیر مصرف فوزالون قرار گرفت و نسبت به گروه شاهد به طور معنی داری کاهش یافت (05/0>p). همچنین، بنتونیت سدیم، باعث افزایش معنی داری در میزان چربی شیر، تولید شیر، قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی نسبت به تیمار شاهد گردید. غلظت نیتروژن آمونیاکی نیز با مصرف بنتونیت به طور معنی داری کاهش یافت (05/0>p). دفع فوزالون از مدفوع و ادرار میش های بلوچی زمانیکه از بنتونیت سدیم در جیره آن ها استفاده گردید، به طور معنی داری افزایش یافت (05/0>p). آزمایش ششم نشان داد که امکان انتقال فوزالون از طریق مصرف خوراک آلوده، به شیر(با ضریب انتقال 35/1 درصد) گاوهای شیری هلشتاین وجود دارد. کاربرد بنتونیت سدیم در جیره نیز باعث کاهش معنی داری در انتقال فوزالون به شیر به میزان 56/40 درصد گردید و دفع آنرا از مدفوع و ادرار بطور معنی داری افزایش داد (05/0>p). در مجموع کاربرد بنتونیت سدیم در جیره، باعث افزایش معنی داری در عملکرد حیوان (از طریق افزایش قابلیت هضم ماده خشک و آلی و افزایش تولید شیر) گردید. به طور کلی افزودن عوامل جاذب سموم (از قبیل بنتونیت سدیم)، در شرایطی که خوراک مصرفی نشخوارکنندگان، آلوده به آفت کش ها شده است، می تواند راهکار مفیدی برای حفظ سلامت دام ها و افزایش عملکرد نشخوارکنندگان باشد.