نام پژوهشگر: محمد توحیدفام
حسین شادمهر احمد بخشایشی اردستانی
انقلاب پدیده ای است که با تغییر در زیر ساخت های فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی و … نظامی نو برای اداره جامعه می آفریند که خود سر منشاء رویکردهای جدید می شود. هر تغییری در نظام سیاسی، که حوزه های فرهنگی ، اجتماعی و … متأثر از آن هستند انقلاب شناخته نمی شود در این خصوص پدیده ای انقلاب نامیده می شود که لوازم سخت افزاری (رهبری، ایدئولوژی ، مردم) و نرم افزاری ( تغییرو تحول ، شدت و سرعت، خشم) را توأماً در کنار یکدیگر داشته باشد و براین اساس انقلاب ایران با دارا بودن تمامی ابزارها و خصوصیات لازم در خود از انقلاب های مهم قرن بیستم تلقی گردیده است.. وقوع انقلاب اسلامی ایران موجب تحولات ریشه ای در نظام اجتماعی و سیاسی کشور شد و بازتاب جهانی گسترده ای داشت و به چالش جدی نظام سلطه مبدل گشت. انقلاب اسلامی ایران نقطه عطفی بود در روند بیداری اسلامی که از اواخر قرن نوزدهم میلادی در میان ملل مسلمان شکل گرفت و مهمترین ویژگی این روند شامل احیای ارزش های دینی در جامعه، نفی استبداد داخلی و سلطه خارجی در کشورهای اسلامی بود. به نظر نمی رسد امریکا و اسرائیل به راحتی بگذارند که مردم مصر به اهداف خود برسند و مصر جایگاه منطقه ای خود را در جهت دفاع از منافع ملت مصر و منطقه بر عهده بگیرد. آن ها به شدت نگران امنیت اسرائیل هستند چون تصور می کنند اگر انقلاب پیروز شود و مردم به خواست خود برسند، مسئله مخالفت با اسرائیل و حمایت از فلسطین در بطن این انقلاب ها قرار خواهد گرفت. تحولات کنونی در مصر می تواند همچون انقلاب ایران باعث گرایشات ضد امریکایی در مصر و حتی منطقه دامن بزند ، در این صورت طرح های امنیتی امریکا متزلزل خواهد شد و مصر جدید نه به عنوان کشور دوست بلکه به عنوان کشور متخاصم با غرب ظهور کند ، نتیجه آن تجدید مناسبات با ایران و نزدیکی با روسیه و چین خواهد بود. اینکه حکومت در مصر مدلی شبیه ترکیه شود و یا اسلامگراها این شانس را پیدا کنند که همانند حزب عدالت و توسعه در قدرت مشارکت داشته باشند، از مهمترین مسائلی است که به واقعیت نزدیکتر است. در صورتی که اسلامگراها بتوانند در مصر برنامه ای مدون را ارائه و در طول زمان پاسخگوی نیازهای مردم در همه ابعاد باشد، طبیعتا خواهند توانست سکان قدرت را به دست گیرند.
شادی نصراله زاده شالچی محمد توحیدفام
امروزه یکی از مسائل مهم ومورد توجه جامعه بین المللی، مساله رعایت حقوق زنان و مراعات تساوی حقوق زن و مرد و عدم تبعیض بر اساس جنسیت است. از سوی دیگر در نظام بین الملل جدید شاهد افزایش روز افزون اهمیت و نقش سازمانهای غیردولتی حقوق بشری در تحقق هر چه بیشتر موازین حقوق بشری هستیم. در بین این سازمانها دو سازمان عفوبین الملل و دیده بان حقوق بشر از جمله مطرح ترین و مهمترین سازمانها در حوزه نظارت بر حقوق بشر در سطح بین الملل هستند که می توانند از طریق محکومیت اخلاقی کشورها به صورت یک ابزار فشار افکار عمومی جهانی عمل کرده و با گزارش ها و بیانیه های خود توجه جهانی را به وضعیت حقوق بشر در یک کشور جلب نموده، حتی منجر به تغییر سیاستهای حقوق بشری در یک کشور شوند. بررسی ها و گزارشهای این سازمانها نشان می دهد که در بسیاری از کشورها از جمله ایران، زنان در دسترسی به منابع مالی، فرصتهای شغلی و حقوق اجتماعی و خانوادگی و شرکت در تصمیم گیری در امور کشوری، به سطح مساوی با مردان نرسیده اند. بنابراین نگارنده هدف را در پژوهش حاضر بررسی وضعیت زنان در ایران و همچنین بررسی نتایج مثبت و منفی گزارشهای سازمانهای مذکور نسبت به وضعیت حقوق بشر در ایران قرار داده است. با توجه به مطالبی که ذکر شد سوالی که همواره در ذهن نگارنده وجود داشته و سبب شد تا آن را دستمایه این پژوهش قرار دهد این است که عمده چالشها و فرصتهای حاصل از گزارشهای سالیانه سازمانهای بین المللی غیردولتی نسبت به وضعیت حقوق زنان در ایران چه می باشد؟که بر اساس بررسی ها و مطالعات اولیه فرضیه اصلی این است که اعمال تحریم های جهانی عمده چالش و توجه داخلی به رعایت هر چه بیشتر موازین حقوق زنان، ارتقاء پرستیژ بین المللی و ابهام زدایی از وضعیت جاری حقوق بشری از عمده فرصتهای حاصل از گزارشهای سازمان های بین المللی غیردولتی می باشند. و نتیجه ای که از بررسی فرضیه حاصل شد به این گونه است که اگر ایران با سازمانهای بین المللی همکاری نماید، در سطح بین المللی وجهه اش بهبود یافته و در سطح داخلی می تواند از کمک های بین المللی نهایت استفاده را در جهت بهبود وضعیت زنان نماید و عدم همکاری با این سازمانها باعث می شود قطعنامه های بیشتری علیه ایران صادر شود که نتیجتاً راه را برای تحریم ها هموارتر می نماید.