نام پژوهشگر: عباسعلی رستگار
حسین صفری عظیم اله زارعی
به دلیل توجه فزاینده به عامل رهبری در ایجاد تحولات سازمانی در سطح دنیا و اینکه از اجزای کلیدی در موفقیت سازمان به شمار می رود و تأثیرگذار بودن عامل فرهنگ سازمانی بر عملکرد سازمان ،موجب شد تا در این پژوهش بررسی تاثیر رهبری خدمتگزار بر فرهنگ سازمانی کارکنان بانک ملت شهر تهران پرداخته شود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی (5000 نفر) کارکنان شاغل در این بانک تشکیل می دهد که بر طبق جدول کرجسی و مورگان (1970)، حداقل حجم نمونه برای انجام این پژوهش 357 نفر می باشد. با مساعدت مرکز تحقیقات و برنامه ریزی بانک ملت شهر تهران، اطلاعات جامع پرسنلی بانک ملت شهر تهران در اختیار ما گذاشته شد. لذا، با در دست داشتن اطلاعات کامل کارمندان، از روش نمونه گیری تصادفی سیستماتیک استفاده شد و از 500 پرسش نامه ای که در بین کارکنان پخش شد تعداد 366 پرسش نامه قابل استفاده بود و بقیه پرسشنامه ها از تحلیل کنار گذاشته شد. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد استفاده شده است. شایان ذکر است که با محاسبات صورت گرفته، روایی و پایایی پرسش نامه ها تأئید شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون میانگین، تحلیل عاملی تأئیدی، مدل معادلات ساختاری، و تجزیه و تحلیل واریانس فریدمن صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که رهبری خدمتگزار تأثیر مثبت و معناداری بر فرهنگ سازمانی دارد. علاوه بر این، از میان شاخص های رهبری خدمتگزار، شاخص "متقاعدسازی" بیشترین اثر را با فرهنگ سازمانی دارد.
صابر حاجی رحیمی عباس علی رستگار
بحث مداومی در ارتباط با فعالیت های برند ها و شرکت ها در رسانه های اجتماعی وجود دارد. برخی محققین بر این باورند که رسانه های اجتماعی فرصت خاص و منحصر به فردی را برای برندها به منظور افزایش روابطشان با مشتریان بازی می کند ولی برخی محققین نیز مخالف این موضوع هستند. با در نظر گرفتن دیدگاه ادبیات جوامع برند به علاوه اعتماد به برند و وفاداری به برند، هدف ما این است که نشان دهیم چگونه جوامع برند متاثر از رسانه های اجتماعی، عوامل مدل مشتری مداری (برای مثال، ارتباطات میان مشتری در کانون و برند، محصول، شرکت و دیگر مشتریان) و وفاداری به برند را تحت تاثیر قرار می دهند. یک مطالعه تجربی با بررسی از 385 پاسخ دهنده انجام شد. بررسی های ما بر روی برند سامسونگ متمرکز بود و بدین منظور پاسخ دهندگان از مشتریان سامسونگ انتخاب شدند. نتایج حاصل از مدلسازی معاملات ساختاری نشان داد که جوامع برندی که در رسانه های اجتماعی بنا نهاده می شوند تاثیر مثبتی بر روابط مشتری/محصول ، مشتری/برند، مشتری/شرکت و مشتری/مشتریان دیگر دارد که به ترتیب بر روی اعتماد به برند اثر مثبت و معناداری دارد. اعتماد به برند نیز اثر مثبت و معناداری بر وفاداری به برند و احساس به برند دارد و احساس به برند نیز اثر مثبت و معناداری بر وفاداری به برند دارد. از دیگر یافته های ما این بود که اعتماد به برند نقش میانجی گری اساسی در تبدیل اثرات روابط بهبود افزایش یافته در جوامع برند بر وفاداری به برند دارد.