نام پژوهشگر: محمد خزایی

نقش انسان در نگارگری ایرانی با تأکید بر ترسیم نگاره کودک در دوره های تیموری و صفوی - پروژه عملی: نگارگری روایی برگرفته از نگارگری تیموری و صفوی با تأکید بر نگاره کودک
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده هنر و معماری 1391
  شهین عبدالکریمی   مهناز شایسته فر

پیکره نگاری انسان در نقاشی ایران، متأثر از عوامل گوناگون اجتماعی، فرهنگی و مذهبی ادوار تاریخی، متغیر بوده و نگارگران خواسته یا ناخواسته پیکره پردازی خود را با این عوامل همسو می کردند. در نگارگری دوره های تیموری و صفوی، تحت حمایت و نظارت حاکمان، فُرمهای انسانی نیز مانند دیگر عناصر، دچار تحول و دگرگونی شد. هدف حاکمان تیموری از فعالیتهای فرهنگی، هنری و مذهبی، جلب اعتبار و اشاره به قدرت و مشروعیت حکومتشان بود و تولیدات هنری دوره تیموری، در ارتباط با فرهنگ و مذهب تکامل یافت. وضعیت مذهبی دوران صفوی نیز وجه بارز تمایز آن با دیگر حکومتهای ایران بود و تأثیرات بسزایی بر نگارگری این دوران گذاشت. در ادوار تیموری و صفوی با برپایی دولتهای نیرومند مرکزی و فراهم آمدن آرامش و رفاه اجتماعی، کودکان نیز از امنیت، آسایش و آموزش بهتری برخوردار شدند و حضور بیشتر آنها در پیکره پردازی نگاره های بر جای مانده از نسخه های خطی مصور این ادوار قابل مشاهده است. در این پژوهش 46 نگاره در موضوعات مذهبی، تاریخی، ادبی از جمله شاهنامه و خمسه نظامی و بوستان و گلستان سعدی و هفت اورنگ جامی، که همگی دارای تصویر کودک را می باشند، از دو دوره ذکر شده مورد بررسی قرار گرفته است . علت این انتخاب، شناسایی ویژگیهای نقش کودک و جایگاه بصری آن، می باشد . با بررسی این نگاره ها درمی یابیم که هنرمندان دوره صفوی بیشتر از نگارگران دوره تیموری از تصویر کودک در آثارشان استفاده کرده اند و بیشتر این نگاره ها، با الهام از موضوعات ادبی ، که نگارگر از آزادی بیان بصری بیشتری در مصور سازی آنها برخوردار بوده، می باشند . نگارگر ،کودکان را در بطن زندگی اجتماعی مردم آن روزگار به تصویر کشیده و در اکثر نگاره ها مضامین اخلاقی، عرفانی در ورای نقش پیکره کودکان مد نظر بوده است .

پژوهشی پیرامون دیوارنگاری عصر قاجار در یزد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده هنر و معماری 1391
  علی اکبر شریفی مهرجردی   محمد خزایی

چکیده : دوران قاجار عصر گسترش نقاشی دیواری و تزیینات دیواری در خانه ها به عنوان یکی از عمده ترین راهبردهای شکل دادن به فضای معمارانه است. در شهر یزد این امر بواسطه تحولات اجتماعی واقتصادی و گسترش تجارت طبقه ای از افراد متمول تجار شکل می گیرد که تحت تأثیر ارتباط با خارج و تحولات فرهنگی سعی دارند با استفاده از این شیوه، فضای خانه های خود را در رقابت بایکدیگر آراسته ترسازند. پژوهش حاضر پاسخ به این پرسش است که دلایل رشد و توسعه نقاشی و دیوارنگاری در دوره قاجار در یزد چیست؟ این پژوهش با هدف بیان ویژگی های نقوش تزیینی و ارتباط آن با فضای معماری و بررسی تشابهات فنی در طراحی، ترکیب بندی، رنگبندی و فضا سازی با مقایسه با آثار موجود درخانه های یزد انجام شده است. در این راستا، با اتکا به نظریه های پیر بوردیو و تورستین وبلن و با بهره گیری از روش تحقیق تاریخی – توصیفی، مطالعات میدانی و کتابخانه ای به تجزیه و تحلیل کیفی تزیینات داخل خانه ها پرداخته شده است. دستاورد این تحقیق، نمایانگر گسترش دیوارنگاره هایی با ویژگی تزیینی در خانه های تجار در یزد است؛ که بدلیل رشد سرمایه اقتصادی، تغییر شیوه زندگی، تغییر ذوق و سلیقه و تلاش برای کسب تمایز و تشخص طبقه تجار اجرا شده اند. رشد و توسعه تزیینات و دیوارنگاری در خانه های اعیانی یزد ارتباطی مستقیم با تفکر، موقعیت اجتماعی، مذهبی، فرهنگی، اعتقادات طبقه تجار و روابط تجاری آنها در بین طبقه عوام جامعه داشته است.