نام پژوهشگر: جواد دامادی
اعظم جنگی علی قهرمانی
چکیده رئالیسم به عنوان یکی از مکاتب ادبی در سال «1830م» در فرانسه ظهور کرد. هدف رئالیسم آن بود که ادبیات را در خدمت انسان قرار دهد و آن را زمانی ارزشمند می شمارد که به انسان و مشکلات او توجه کرده، نیاز های او را در جامعه به زیبایی بیان کند. نویسندگان رئالیستی به حوادث تصادفی و خیالی به عنوان مسائل دور از ذهن و غیر ممکن توجه نمی کنند، آن ها می کوشند با استفاده از تأثیر محیط و جامعه، معایب سیاسی و اجتماعی که در لابه لا ی حوادث وجود دارند نشان دهند. «احمد الصافی النجفی» از شاعران معاصر و متعهد عراق می باشد که در بیان معضلات اجتماعی و سیاسی خود رویکرد رئالیستی داشته، رویکردی که در نیمه دوم قرن بیستم به منظور بازتاب پیامد های ناگوار تحولات سیاسی و اجتماعی، در ادبیات عرب پدید آمد.وی واقعیات موجود در جامعه را مورد تحلیل قرار داد و آن را بی هیچ کم، کاستی، و غلوی به تصویر کشید، تا به عنوان ادیب متعهد به جامعه، گامی در جهت روشنگری مردم و اصلاح جامعه اش برداشته باشد. این پایان نامه با روش تحلیل محتوا در ضمن نشان دادن مظاهر رئالیستی اشعار صافی، وی را به عنوان شاعر رئالیست معرفی می کند.
بایرامعلی سهرابی علی قهرمانی
توصیف مظاهر و زیبایی های طبیعت از دیر باز در آثار ادبی و هنری، نمود چشمگیری یافته است و وصف به معنای کشف و اظهار و برابر با توصیف همه جانبه ی شی ء است. در ادبیات عرب نیز، وصف طبیعت یکی از مهم ترین أغراض شعری می باشد که، از دوره ی جاهلی میان شاعران متداول بوده، و توانسته است جایگاه ویژه ای را در سروده های شاعران به خود اختصاص دهد. در دوره ی عبّاسی و اندلس نیز، این فن مورد توجّه شاعران بوده است. بحتری و ابن خفاجه به عنوان سرآمدان و بزرگ ترین وصف پردازان دوره ی عباسی و اندلسی در این فن شعری به نبوغ رسیده اند و با تأثیر پذیری از طبیعت و نیز محیط و شرایطی که به نوعی آن شرایط در آنان تأثیر گذار بود، توانستند نبوغ و شاعریت خود را با توصیف انواع مظاهر طبیعت به اثبات برسانند. آنان در برخی از موضوعات شعر از جمله وصف اطلال و دمن. و توصیف گل، اسب، باد، باران و... از گذشتگان تقیلد کردند و گاهی در موضوعات تازه مانند وصف قصرها و کاخ ها، هنر خویش را به منصّه ی ظهور رساندند. پس از نگاهی کلّی به جایگاه وصف طبیعت در ادبیات عرب از ابتدا تا دوره ی معاصر، و نگاهی اجمالی به محیط زندگی و حیات دو شاعر، جایگاه وصف طبیعت در آثار بحتری و ابن خفاجه در چند قسمت بررسی و مقایسه شده است. در قسمت اول به وصف طبیعت بی جان و جاندار در دیوان هر دو شاعر پرداخته و سعی شده است که امکان مقایسه و تطبیق نمونه ای شعری فراهم آید و در قسمت بعدی متفرقات وصف طبیعت در دیوان هر دو شاعر به طور جداگانه آورده شده است. با مطالعه و بررسی آثار این دو شاعر می توان دریافت که ابن خفاجه و بحتری هر دو به طبیعت علاقه مند بوده و به آن وسعت داده و تنوّع ایجاد کرده اند، ولی دایره ی وصف طبیعت در دیوان ابن خفاجه رنگین تر می نماید و آن به خاطر طبیعت زیبای اندلس است. از آن جا که بحتری از نظر زمانی بر ابن خفاجه پیشی گرفته، ابن خفاجه در توصیفات خود از جمله وصف شب از وی تأثیر پذیرفته است. و تجلّی عناصر تصویر ساز طبیعت در شعر بحتری و ابن خفاجه، بیشتر در دو قالب استعاره و تشبیه نمود یافته است. کلمات کلیدی: ابن خفاجه اندلسی، بحتری، وصف، طبیعت