نام پژوهشگر: نفیسه فیاض بخش
الهام پلویی محمدکاظم رضازاده جودی
در این رساله اهمیت حکمت عملی از دیدگاه صدرالمتألهین بررسی شده و به این دیدگاه که او هیچ نظری در باب حکمت عملی نداشته و اگر هم سخنی گفته تکرار مطالب پیشینیان بوده پاسخ داده شده و او همانگونه که در زمینه حکمت عملی صاحب نظر بوده است در زمینه حکمت عملی هم نظریاتی داشته است در فصل اول به اهمیت مسئله حکمت عملی در جامعه از نگاه صدرا پرداخته شده و در فصل دوم به تهذیب اخلاق که یکی از مراحل حکمت عملی است و صدرا بسیار برروی آن تکیه کرده است و در کتاب های مختلف خود مطالبی درباره آن ذکر کرده بررسی شده است در این فصل بیان شده که زمانی انسان آزاده و حر است که بتواند از خواسته های جسمانی خود رهایی یابد و راه سعادت آدمی در این است و شقاوت آدمی را در تن دادن به خواسته های مادی و بدنی می داند و برای درمان این شقاوت ها و رذایلی که به صورت جزئی در مقاله به آن ها پرداخته شده مسأله ریاضت را مطرح می کند و در کنار آن رجوع به خویشتن و شناسایی امراض نفس از طریق پیروی از انبیا و اولیا که از آنها به عنوان طبیبان نفس یاد می کند را یادآوری می کند . ودر باب سیاست که فصل سوم رساله راتشکیل می دهد برخلاف آنچه که بیان می شود که صدرا در این زمینه صاحب نظر نیست و حرف فارابی ، ارسطوو افلاطون را بیان کرده است می گوییم که درست است که به آنها توجه داشته اما او خود متولی سیاست متعالیه نبوی و علوی است چراکه در اندیشه سیاسی صدرا انسان به تنهایی به اهداف عالیه که همان تکامل نفس انسان و آخرت نیکو است ، نمی رسد مگر به هدایت انبیا و بعد از آنها امامان معصوم و بعد از آنان عالمان دینی هستندکه با اوصافی مانندپرهیزگاری ، تدبیر و... هدایت جامعه را به عهده دارند صدرا سیاست را به الهی و انسانی تقسیم کرده و برای سیاست و شریعت از لحاظ مبدأ ، فعل ، انفعال و غایت تفاوت قائل شده است اما آنها را از هم جدا نمی داند و لازم و ملزوم هم می داند . فصل چهارم که تدبیرمنزل و سازماندهی به خانواده است و مرحله سوم حکمت عملی را شامل می شود صدرا زیاد به آن نپرداخته اما مطالب ارزشمندی به صورت مختصر بیان کرده است و او در باب منزل معتقد است که منزل جایی که در آن افرادی همچون زن و پدرو مادر و خدمتکار و فرزند در آن زندگی می کند و در چنین جایی باید عشق و مودّت در کنار قانون و وظایف معین حاکم باشد و بعد به شکل گیری عشق و آغاز زندگی پرداخته و اینکه انسان ها چه کسانی را برای زندگی مشترک خود انتخاب کنند تا علاوه بر همسرانی نیک ، پدر یا مادر نیکی برای فرزندان خود فراهم کنند و او بیان می کند که در جامعه ایی که ریاضیات ، شعر ، موسیقی و... به عبارتی تمدن وجود دارد عشق عفیف و پاک وجود دارد و هر اندازه که جامعه ایی از داشتن این علوم بی بهره باشد عشق برای آنان مفهومی زمینی وحیوانی خواهد داشت روابط انسانی برای آنان فقط از بعد جسمانی مطرح خواهد بود این دیدگاهی بدیع است و از تفاوت هایی است که در صدرا و فلاسفه ما قبل از او دیده می شود . در فصل پنجم این نتیجه گیری مطرح شده که هر چند صدرا کتاب خاص یا فصل خاصی را در کتاب هایش به حکمت عملی اختصاص نداده است اما او در این زمینه صاحب بحث و نظر بوده است.