نام پژوهشگر: نسرین اکبرزاده
پریسا پدرام نسرین اکبرزاده
هدف از پژوهش حاضر مقایسه مولفه های پردازش اطلاعات اجتماعی و هوش هیجانی دختران و پسران گوشه گیر و عادی و ارزیابی رابطه بین مولفه های هوش هیجانی و پردازش اطلاعات اجتماعی در این کودکان بود. جامعه آماری مورد بررسی دانش آموزان دختر و پسر گروه سنی 9 تا 11 ساله شهر تهران در سال تحصیلی 88-87 بودند. در این پژوهش از شیوه نمونه گیری هدفمند استفاده شد. حجم نمونه شامل 172 نفر( 86 کودک گوشه گیر و 86 کودک عادی) می باشد. به منظور سنجش و ارزیابی این کودکان از چک لیست گوشه گیری مخصوص معلم، پرسشنامه پردازش اطلاعات اجتماعی و پرسشنامه هوش هیجانی براکت استفاده شد. نتایج بدست آمده حاکی از این است که کودکان گوشه گیر و عادی از نظر مولفه های پردازش اطلاعات و هوش هیجانی با هم تفاوت معناداری دارند. بررسی رابطه بین مولفه های هوش هیجانی و پردازش اطلاعات اجتماعی نیز نشان دهنده همبستگی معنادار اکثر مولفه ها در این جمعیت می باشد.
نسرین اکبرزاده محمد امین فرد
سنّت نیکوی وقف، یکی از مصداق های آشکار نیکوکاری و غیرخواهی است که انسان، با بهره گیری از آموزه های پیامبران، از دیرباز آن را بنیان نهاده است. با ظهور اسلام این سنّت حسنه جلای بیشتری یافت و قوانین آن بر طبق اسلام مدوّن گردید. بنابراین بررسی آن از هر جهت خدمتی برای اسلام است. از جمله مباحث مورد بحث در وقف، «شرط رجوع از وقف» می باشد. اجماع فقها بر این است که «شرط رجوع از وقف» به طور مطلق باطل است. اما در مورد «شرط رجوع از وقف به هنگام نیاز» با هم اختلاف دارند. نتیجه بررسی دلایل مطرح شده ی قائلین به صحت شرط رجوع و قائلین به بطلان این شرط، حاکی از این است که شرط رجوع از وقف باطل است. در قانون مدنی نیز، بنابه ماده 61، واقف از هرگونه رجوع و تغییری در موقوفه، موقوف علیه و یا متولی، پس از وقوع وقف و حصول قبض، منع شده است. در این پایان نامه سعی برآن شده است که در فصل اوّل معانی لغوی و اصطلاحی بیان گردد؛ سپس در فصل دوّم به بررسی اقسام و ارکان وقف و مفاهیم آن ها و مالکیت موقوفه پرداخته شود و در فصل آخر «شرط رجوع از وقف» به طور مطلق و مقید (به هنگام نیاز) بررسی شود.
زهرا فلاح نسرین اکبرزاده
این پژوهش به بررسی رابطه بین صفات شخصیت و هوش هیجانی و پرخاشگری در دختران مقطع راهنمایی تهران می پردازد. در این پژوهش 200 نفر دختر مقطع راهنمایی به صورت خوشه ای چند مرحله ای به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. این افراد پرسشنامه مربوط به صفات شخصیت (jepq) و هوش هیجانی (sreis) و پرخاشگری (agq) را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش همبستگی چند متغیره و تحلیل واریانس استفاده شد. نتایج آماری نشان داد که هوش هیجانی بر پرخاشگری اثر تعدیل کننده دارد و برخی از ویژگی های شخصیتی (مثل روان رنجور خوبی و روان پریش خوبی) با پرخاشگری رابطه مستقیم و برخی از ویژگی ها (مثل همدلی و خودآگاهی) رابطه معکوس با پرخاشگری دارند. همچنین بین هوش هیجانی و ویژگی های شخصیتی رابطه وجود دارد.
مهناز بابایی نسرین اکبرزاده
چکیده هدف از این پژوهش تدوین مدلی خاص از درمان شناختی-رفتاری بر اساس رویکرد نوروپسیکولوژیک و بررسی تاثیر آن بر اختلال وسواسی اجباری بوده است. 600 دانشجوی دختر (28ـ22 ساله) مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد از سه دانشگاه تهران (تهران، علامه طباطبایی و الزهرا) در این پژوهش شرکت داشتند. ابزار پژوهش عبارت بودند: از پرسشنامه اختلال وسواسی ـ اجباری مادزلی، آزمون حافظه و کسلر، آزمون استروپ و آزمون قمار. ابتدابا توجه به نمره برش پرسشنامه وسواسی ـ اجباری مادزلی غربالگری صورت گرفت و سپس 12 دانشجو از میان کلیه دانشجویان واجد شرایط (دارای وسواس شستشو) که به تأیید تشخیصی روانپزشک نیزرسیده بودند بصورت تصادفی انتخاب و بطور تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایشی به مدت دو ماه و نیم هفته ای دوبار در جلسه 90 دقیقه ای درمان شناختی ـ رفتاری مبتنی بررویکرد نوروپسیکولوژیک شرکت نمودند. علاوه بر این جلسات، بطور میانگین هر فرد 5 جلسه از درمان فردی نیز بهره مند شد. روش تحقیق بصورت تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جهت برابری واریانس ها ابتدا از آزمون f و سپس از آزمون t مستقل در موقعیت پیش آزمون برای دو گروه آزمایشی و کنترل استفاده شد. نتایج حاصله بیانگر آن بود که تفاوت معناداری بین دو گروه در موقعیت پیش آزمون در تمام آزمون های اجرا شده وجود نداشت (p>0/01). فرضیه ها به شرح زیر بودند: فرضیه اول، بررسی تأثیر درمان شناختی ـ رفتاری مبتنی بررویکرد نوروپسیکولوژیک درکاهش علائم اختلال وسواسی ـ اجباری با استفاده از تفاضل نمرات در موقعیت های پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایشی و کنترل با بکارگیری آزمون پارامتریک t وآزمون f(آزمون دو عاملی همراه با اندازه گیری های مکرر روی یک عامل برای مقایسه میانگین های گروه آزمایشی و کنترل در سه موقعیت پیش آزمون ،پس آزمون و پیگیری) تایید شد (01/0 < p). فرضیه دوم، بررسی تأثیر درمان شناختی ـ رفتاری مبتنی بر رویکرد نوروپسیکولوژیک در بهبود حافظه بیماران مبتلا به اختلال وسواسی ـ اجباری با استفاده از آزمون پارامتریک t وf تأیید شد ( 01/0 < p). فرضیه سوم، بررسی تأثیر درمان شناختی ـ رفتاری مبتنی بر رویکرد نوروپسیکولوژیک در بهبود توجه بیماران مبتلا به اختلال وسواسی ـ اجباری با استفاده از آزمون پارامتریک tو f تایید نشد (01/0 > p). و فرضیه چهارم، بررسی تأثیر شناختی ـ رفتاری مبتنی بر رویکرد نوروپسیکولوژیک در بهبود تصمیم گیری بیماران مبتلا به اختلال وسواسی ـ اجباری با استفاده از آزمون پارامتریک tو f تایید نشد ( 01/0 > p ). در نهایت این نتیجه حاصل شده است که درمان شناختی-رفتاری مبتنی بر رویکردنوروپسیکولوژیک در کاهش علائم اختلال وسواسی-اجباری وبهبود برخی از فرایندهای شناختی موثر بوده است. و به متخصصان و پژوهش گران پیشنهاد می گردد جهت بسط و تایید این پروتکل درمانی با کمک ابزارهای دقیق همانندfmriبه مطالعه و تحقیق بیشتر بپردازند تا اینکه در آینده نزدیک شاهد تبدیل این مدل درمانی به یک الگوی درمانی باشیم.
منیژه ایرانفر نسرین اکبرزاده
هدف تحقیق: هدف کلی، تعیین رابطه بین سطح "ادراک خود" و پایگاههای "هویت ". اهداف جزئی، بررسی عوامل موثر در شکل گیری "ادراک خود" و "هویت ". بررسی تحولی پایگاههای "هویت ". بررسی تحولی پایگاههای "هویت ". بررسی نقش جنسیت در سطح "ادراک خود". بررسی نقش جنسیت در شکل گیری پایگاههای "هویت ".
مهوش مافی نسرین اکبرزاده
پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگیهای روانشناختی مرتکبین خشونت خانوادگی انجام گرفته است.ابزار مورد استفاده عبارت بودند از : 1 - راهنمای سنجش خطر ارتکاب خشونت نسبت به همسر saraکه توسط کروپ و همکاران 1999 تهیه گردیده است. 2 - پرسشنامه 32 ماده ای که خشونت نسبت به زنان را می سنجد و توسط حاج یحیی در سال 1999 ساخته شده است. 3 - پرسشنامه چندوجهی شخصیتی مینه سوتا mmpi، به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمونهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و آزمون tمستقل استفاده شد.
فائزه دینی کیانوش هاشمیان
پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط میان پیشرفت تحصیلی و سبکهای مقابله با بحران با هوش هیجانی در میان دانشجویان دانشگاههای تهران انجام گرفته است. نتایج بررسی نشان می دهد که : 1-بین پیشرفت تحصیلی دانشجویان و هوش هیجانی آنان رابطه معناداری بدست نیامد. 2- بین هوش هیجانی دانشجویان با سبکهای مقابله با بحران رابطه معنادار بدست آمد.3- بین زنان و مردان دانشجو در نمره کل هوش هیجانی تفاوت معنادار وجود ندارد. 4-بین زنان و مردان دانشجو در خرده مقیاسهای هوش هیجانی ، تفاوت معنادار بدست آمد.
مهناز افراسیابی نسرین اکبرزاده
پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط میان پایگاههای هویت شغلی و سبکهای مقابله با بحران در نوجوانان عادی و بزهکار انجام گرفته است. همچنین ارتباط میان این متغیرها با سطوح رابطه ((خود-دیگری)) از طریق روش کیفی مورد مطالعه قرار گرفته است. ابزار تحقیق شامل پرسشنامه هویت شغلی دیلاس (disi-o) و پرسشنامه مقابله با بحارن اندلر و پارکر (ciss) روی 175 نوجوان دختر و پسر اجرا گردیده است که شامل 52 نوجوان 18-15 ساله حاضر درکانون اصلاح و تربیت شهر تهران و 123 دانش آموز مقطع دبیرستان درمناطق 18 و 6 آموزش و پرورش شهر تهران بوده است. یک نمونه 12 نفری از میان نوجوانان عادی و بزهکار انتخاب شده اند که مراحل رابطه ((خود-دیگری)) در آنان توسط مصاحبه های رابرت کگان مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج کمی توسط آزمونهای مجذور کای (x2)، تحلیل واریانس دو راهه، آزمون کالموگروف-اسمیرنف و تست احتمال دقیق فیشر مورد بررسی قرار رگفته است. نتایج حاصله از پژوهش حاضر عبارتند از:1- تفاوت میان پایگاههای هویت شغلی درنوجوانان دختر و پسر عادی و بزهکار معنادار نبوده است.2- رابطه میان پایگاههای هویت شغلی و جنسیت در نوجوانان دختر و پسر عادی و بزهکار معنادار نبوده است. 3- تفاوت سبکهای مقابله با بحران در نوجوانان دختر و پسر عادی و بزهکار معنادار بوده است. 4- رابطه میان سبکهای مقابله با بحران و جنسیت در نوجوانان دختر و پسر عادی و بزهکار معنادار نبوده است.5- ارتباط میان پایگاههای هویت شغلی و سبکهای مقابله با بحران در نوجوانان دختر و پسر عادی و بزهکار معنادار بوده است. 6- ارتباط میان پایگاههای هویت شغلی و سبک مقابله ای مساله مداری در نوجوانان عادی معنادار بوده است. اگرچه پیش فرض تحقیق وجود رابطه میان سبکهای مقابله مساله مداری و هویت شغلی موفق در نوجوانان عادی را مدنظر داشته است اما یک ارتباط معنادار میان سبک مقابله مساله مداری و پایگاه هویت شغلی مغشوش در دانش آموزان دبیرستانی بدست آمده است که این مسئله می تواند بعلت کمبود و نارسایی اطلاعات شغلی و حرفه ای در آنان باشد. 7- ارتباط میان پایگاههای هویت شغلی و سبک مقابله ای هیجان مداری در نوجوانان بزهکار معنادار بوده است. فرضیه مدنظر مبنی بر ارتباط میان پایگاه هویتی شغلی مغشوش و سبک مقابله هیجان مداری در نوجوانان بزهکار در اینجا تایید شده است. نتایج کیفی حاصله در این پژوهش نشان داده است که: سبکهای مقابله با بحران با سطوح رابطه ((خود-دیگری)) در نوجوانان مرتبط بوده است. نوجوانانی که در سطوح بالاتر رابطه ((خود-دیگری)) بوده اند بیشتر از سبک مقابله ای مساله مداری استفاده کرده اند و کسانی که در سطوح پایین تر رابطه ((خود-دیگری)) بوده اند بیشتر از سبک هیجان مداری استفاده کرده اند. پایگاه های هویت شغلی با سطوح رابطه ((خود-دیگری)) نوجوانان رابطه ای را نشان نداده است. علت این امر همان طور که در نتایج کیفی توضیح داده شده می تواند به علت کمبود و نارسایی اطلاعات شغلی و حرفه ای در نوجوانان باشد.