نام پژوهشگر: زهرا اردلان
زهرا اردلان منیژه نخعی
سیاست گذاری های کنترل جمعیتی دهه 1370 در ایران موجب افزایش جمعیت سالمند در دهه های آتی خواهد شد. این پدیده اثرات اقتصادی و چالش های مالی قابل توجهی درپی خواهد داشت، بطوریکه خانوار ها امکان تأمین مالی حمایت لازم دوران سالمندی را نخواهند داشت. لذا این مسئله ضرورت نیاز به حمایت دوران سالمندی توسط دولت را از طریق گسترش پوشش طرح های بازنشستگی، به جهت ایجاد رفاه اجتماعی بالاتر و جلوگیری از فقر سالمندان، نمایان می سازد. در این پایان نامه با استفاده از مدل نسل های همپوش اوئرباخ-کوتلیکوف مجموعه ای از روند های اقتصادی ناشی از سالمندی جمعیت در یک دوره 300 ساله بر اساس بودجه متوازن تأمین اجتماعی با مقایسه دو نرخ جایگزینی حقیقی و حداقل، شبیه سازی می شود. نیروی محرکه مدل، گذار جمعیتی است که برونزا درنظر گرفته می شود و بر اساس پیش بینی های سناریوی میانی سازمان ملل نرخ رشد جمعیت تا سال 2040 از 1.2 درصد به صفر کاهش می یابد. یافته های تحقیق نشان می دهد کاهش در نرخ رشد جمعیت به کاهش در عرضه نیروی کار و افزایش نرخ دستمزد منجر می شود. دستمزدهای بالاتر افراد را تشویق به افزایش عرضه نیروی کار و تجمیع بیشتر ثروت می کند و به این ترتیب مصرف کل بیشتری را در طول دوران زندگی ایجاد می کنند. بنابر این افراد تمایل دارند که در سطح ایستایی جدید دیرتر بازنشسته شوند. با کاهش نرخ رشد جمعیت، تغییرات نرخ حق بیمه تأمین اجتماعی نشان دهنده وضعیتی است که در آن نسل جوان مجبور به پرداخت حق بیمه تأمین اجتماعی بالاتر و تحمل فشار مالیاتی بیشتری هستند، بنابر این تغییرات جمعیتی، اولویت های رفاهی نسل جوان را متاثر می سازد. علی رغم فشار مالیاتی بالا، به دلیل فشار تورمی موجود در اقتصاد ایران برای جلوگیری از کاهش قدرت خرید سالمندان در دوران بازنشستگی کاهش نرخ جایگزینی امکان پذیر نمی باشد.