نام پژوهشگر: سپیده اکبربیگی
سپیده اکبربیگی منیژه نخعی
اهمیت نقش تامین اجتماعی در ارتقای کیفی و کمی سطح زندگی مردم به حدی است که برنامه ریزان و دست اندرکاران امور تامین اجتماعی در جوامع پیشرفته و در حال توسعه را بر آن داشته است تا همگام با سایر برنامه ریزان اقتصادی در بررسی و پژوهش در این حوزه کوشا باشند. امروزه بسیاری از کشورهای جهان در حال مواجه شدن با پدیده سالمندی به عنوان یک بحران هستند، در حالی که مقدمات رویارویی با چنین چالشی را فراهم نکردهاند و به همین ترتیب مشکلات صندوق های بازنشستگی در حال پیچیدهتر شدن است. در ایران هنوز بحران سالمندی رخ نداده است اما با ورود نسل متولد شده در دهه 1360 به سن میانسالی، طبق برآورد هرم سنی جمعیت در دهه های آینده این مساله به یک بحران برای سازمان تامین اجتماعی تبدیل می شود زیرا از یک سو تعداد مستمری بگیران سازمان به میزان قابل توجهی افزایش می یابد و از سوی دیگر تعداد ورودی های صندوق تامین اجتماعی به دلیل کاهش نرخ رشد جمعیت کاهش می یابد بنابراین عدم تعادل شدید در منابع و مصارف سازمان رخ می دهد. پژوهش حاضر با به کارگیری مدل نسل های همپوش 6 دوره ای به بررسی اثرات اصلاح پارامتری تغییر نرخ جایگزینی در نظام تامین اجتماعی در ایران می پردازد تا از این رهگذر بتواند اثرات کاهش در نرخ جایگزینی یعنی نسبت حقوق مستمری بگیر به حقوق شاغل را بر فرایند انباشت سرمایه، پس انداز و عرضه نیروی کار مورد مطالعه قرار دهد. در ایران بر خلاف بسیاری از کشورهای دنیا نرخ جایگزینی بسیار بالااست که البته بالا بودن این نرخ به دلیلی کاهش مکرر ارزش پول ملی و تورم ساختاری اقتصاد ایران است. یافته های تحقیق نشان می دهد که پس از کاهش نرخ جایگزینی در صندوق تامین اجتماعی ایران، عرضه نیروی کار و پس انداز فردی و در نتیجه سطح ذخیره سرمایه کل به میزان قابل توجهی افزایش می یابند که با توجه به شرایط فعلی اقتصاد ایران و چالش های بخش تولید پس از هدفمندی یارانه ها بسیار مطلوب است اما نباید نکات مهمی از جمله کاهش رفاه نسل سالمند حاضر پس از کاهش نرخ جایگزینی و تاثیر پدیده تورم را بر متغیرها از نظر دور داشت زیرا یکی از کاستی های مدلی که در این مطالعه استفاده شده است آن است که تورم رادر نظر نمی گیرد.