نام پژوهشگر: حمیدرضا کدخدازاده
حمیدرضا کدخدازاده سید محمود زنجیر چی
بهره وری مفهومی جامع و کلی است که افزایش آن به عنوان یک ضرورت، جهت ارتقای سطح زندگی، رفاه بیشتر، آرامش و آسایش انسان ها مطرح و هدفی اساس برای همه کشورهای جهان محسوب می شود. از سوی دیگر افزایش بهره وری، بر شاخص های اقتصاد ی جامعه مانند افزایش تولید، کاهش تورم، افزایش سطح اشتغال و توان رقابتی کشورها نیز تأثیر می گذارد. بنابراین بسیاری از کشورها به ویژه کشورهای در حال توسعه با انجام سرمایه گذاری های گسترده، به دنبال ارزش افزوده بالاتر و به دنبال آن بهره وری بیشتر و در نهایت دست یابی به رشد و توسعه اقتصادی بالاتر هستند. در این تحقیق به مدل سازی بهره وری کارگاه های صنعتی ده نفر و بیشتر در صنعت غذا پرداخته شده است(البته در قسمت ضمیمه مدل سازی صنعت نساجی هم ارائه شده است). در ابتدا بر اساس معیارهای تعداد شاغلان و موجودی سرمایه، کارگاه هایی که پتانسیل بهره وری بالا دارند را جدا کرده، سپس به بررسی آن کارگاه ها با استفاده متغیرهای هزینه ای و انواع ترکیب نیروی انسانی پرداخته شده است. روش های مورد استفاده جهت مدل سازی، داده کاوی و سیستم استنتاج فازی از یک سو و شبکه عصبی فازی از سوی دیگر است. نتایج تحقیق نشان داد که در این صنعت تنها 48% از کارگاه هایی که پتانسیل بهره وری بالا را داشتند توانستند به آن دست یابند. هم چنین سایر یافته ها نشان داد که در میان متغیرهای هزینه ای، جبران خدمات، هزینه مواد اولیه، سرمایه گذار و هزینه انرژی مصرفی و در میان متغیرهای مربوط به نیروی انسانی، تعداد شاغلان تولیدی، تعداد شاغلان مرد و تعداد شاغلان با تحصیلات عالی به ترتیب از اهمیت بالاتری در این صنعت برخوردار هستند. هم چنین مقایسه سیستم استنتاج فازی و شبکه عصبی فازی نشان از برتری نسبی شبکه عصبی فازی دارد، اما سیستم استنتاج فازی بر خلاف شبکه عصبی فازی روابط بین متغیرها را به تحلیل گر نشان می دهد یا به عبارتی سیستم استنتاج فازی بر خلاف شبکه عصبی فازی جعبه سفید است.